کتاب دریچه چشم هایش
معرفی کتاب دریچه چشم هایش
کتاب دریچه چشمهایش مجموعه قطعات ادبی و دلنوشته از فاطمه ضیائی است که نشر بید آن را به چاپ رسانده است.
این کتاب مجموعه ای است از نوشتههای احساسی، دلنشین، هیجان انگیز و شور و انگیز زندگی که همراه با تعدادی نوشته عاشقانه به صورت گفتوگو بین عاشق و معشوق یا فضای عاشقانه نوشته شده که خواندن این کتاب را برای مخاطب جذاب تر و دلپذیرتر میکند.
این کتاب در چند تیتر طبقه بندی شده که قسمت اول عمدتا احساسی و عاشقانه و سایر قسمتها با نوشتههای دلنشین راجع به دختران، روابط بین آدمها، افسانه! پیشرفت شخصی و متکی به خود و بسیاری موضوعات دیگر همچون حس و حال نویسنده به قلم درآمده و در یک مجموعه جذاب برای مخاطبین ارائه شده است.
خواندن کتاب دریچه چشمهایش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به قطعات ادبی و دلنوشته مخاطبان کتاباند.
بخشی از کتاب دریچه چشمهایش
معشوق کسی باش که...
هر رابطهای حد وحدود و شرایط مخصوص به خودش را دارد.
یک رابطه عاشقانه را فرض کنیم.
به نظر من نباید هر کسی را به پادشاهی قلبت راه بدهی و در قلبت را برایش چهار طاق باز کنی! جز کسی که قدر و ارزش شخصیتت، زیباییت و اولویتهایت را بداند و آرزوهایت آرزوهای او باشد.
کسی که پا به پایت بیاید چه در خوشی چه در نا خوشی!
که تو اولیتش باشی نه گزینه اش!
که دلش فقط با دیدن تو بلرزد و چشمانش فقط با دیدن تو برق بزند.
که حالاتت را از بَر باشد و غم و شادی ات را از چشمهایت بخواند!
که دوستداشتنش شرطی نباشد و تاریخ انقضا نداشته باشد...
کسی که فقط برای او ناز کنی و خریدار تمام نازهایت باشد...
که احترامت را در عصبانیت هم نگه دارد!
که بداند یارش کیست و ارزشش چقدر است!
که برایت یار باشد و همراه، عاشق باشد و جسور، قدرتمند باشد و محکم!
که بخواهد مالک تمام عاشقانههایت باشد مالک روحت...
کسی که اهلت باشد و بلدت باشد!
بداند کجا خیره نگاهت کند، کجا دستت را بگیرد، کجا جلویت را بگیرد و کجا حمایتت کند! کجا چه حرفی را دم گوشت بزند تا کارخانه قند در دلت آب شود، کجا جدی باشد و کجا مهربان!
کِی حرفهایش را بلند بزند کِی آرام! آنگونه که فقط تو بشنوی نه هیچ کس دیگری!
کسی که با او " ما " باشی نه" من "
که بداند کِی دنیا را به خاطرت به هم بریزد و کِی آرام عبور کند!
که بلد باشد چشمانت را بخنداند که هر کسی میتواند لبانت را بخنداند اما چشمهایت را نه!
کسی که در تارموهایت زندگی کند و برای تک تکشان عاشق باشد.
که برای بلندی موهایت شعر بگوید و آرزویش بافتن آنها باشد...!
که تو برایش خواستنیترین موجود دنیا باشی و سر تو با هیچ کس شوخی نداشته باشد!
کسی که برای عشقت مبارز باشد، بجنگد برای با تو بودن.
که با او و دست در دست هم از دست اندازهای زندگی گذر کنین!
کسی که دل به دلت بدهد و دلدارش تو باشی...
که مثل شاملو تورا "خون درون رگهای من"خطاب کند...
کسی که عاشق باشد. عاشق خودِخودت. عاشق شیطنتهایت، خندههایت، خجالتهایت، جدی شدنهایت. عاشق همه چیزت!
که چشمانت زیباترین تابلو و لبخندت شیرینترین شیرینی دنیا برایش باشد!
که از دیدن دستان کوچکت در دستان بزرگش دلش ضعف برود!
کسی که همیشه برای تو وقت داشته باشد و از دیدنت دلش غنج برود!
که آغوشش امنترین جای دنیا برایت باشد.
کسی که واقعا عاشق باشد...
حجم
۷۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۳۴ صفحه
حجم
۷۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۳۴ صفحه