دانلود و خرید کتاب نجات وزارت دادگستری جیمز کومی ترجمه سیدیحیی برخوردار
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب نجات وزارت دادگستری اثر جیمز کومی

کتاب نجات وزارت دادگستری

معرفی کتاب نجات وزارت دادگستری

کتاب نجات وزارت دادگستری نوشته جیمز کومی است که با ترجمه سید یحیی برخوردار منتشر شده است. جیمز کومی، رئیس سابق سازمان اف بی آی و وزیر پیشین وزارت دادگستری آمریکا در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ بود.

درباره کتاب نجات وزارت دادگستری

نویسنده در این کتاب روایتگر سال‌های حضورش در عرصه سیاست و قضاوت و اقدامات او در برابر جرائم و اقدامات تبهکارانه‌ای است که در دوران ریاست جمهوری ترامپ رخ داد. این کتاب در چهار بخش و ۱۶ فصل نوشته شده است و از زبان خود نویسنده بیان می‌شود. جیمز کومی در این کتاب جرائمی مانند قتل، سرقت مسلحانه، آدم ربایی، قاچاق و خرید و فروش مواد مخدر و اقدامات و جنایات گروه های تبهکاری و مافیایی و مبارزاتش با تبهکاران را روایت می‌کند. 

این کتاب سرگذشت پرونده‌ها و تجربه‌های مردی است که سال‌های زیادی را در سیستم قضایی آمریکا فعالیت کرده است. داستان‌هایی واقعی که همه از قانون سخن می‌گویند. 

ماجراهای این کتاب دربارهٔ کشف این حقیقت است که مجموعه‌ای متفاوت از وظائف نمایندگی مردم آمریکا را همراهی می‌کند که موکّلینی عادّی محسوب نمی‌شوند. این‌ها ماجراهایی است که نشان می‌دهد منصوبین سیاسی می‌توانند غلامان وفادار یک وزارت دادگستری غیرسیاسی باشند و نمایانگر هزینه‌هایی است که عدم موفّقیت این افراد در عمل به وظیفهٔ مزبور در پی خواهد داشت. موارد این کتاب همچنین بیش از همه نشان‌دهندهٔ این نکته است که حقیقت واقعاً وجود دارد و (در محاکم قضایی، اتاق‌های کنفرانس و مصاحبه‌های مربوط به موارد بازجویی) باید در پی آن بود و از آن سخن به میان آورد، آن‌هم بدون توجّه به منافع، ارتباطات یا طرفداری‌های حزبی.

احیای ارجحیت حقیقت در این مکان‌ها و بازسازی اعتماد در دوران پس از ترامپ موضوعی است که کتاب نجات وزارت دادگستری به آن می‌پردازد. پس از ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۱، دونالد ترامپ دیگر رئیس‌جمهور کشور نخواهد بود. نهادهای قضایی که سعی داشت جایگاهشان را پایین بیاورد (و مفهوم حقیقت که بدان حمله‌ور شد،) باید بازسازی و تقویت شود.

خواندن کتاب نجات وزارت دادگستری را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به علوم سیاسی پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب نجات وزارت دادگستری

فردی که به آزار جنسی محکوم شده بود و پس از تحمّل ۱۶ سال حبس در کارولینای شمالی به خاطر آزار جنسی یک دختربچهٔ شش‌سالهٔ دیگر در آن نزدیکی زندگی می‌کرد، این دختربچه را دزدیده بود. وی درست پس از عبور از کنار یک دستگاه اتوبوس مدرسه از مسیر سنگفرش‌شده خارج شد و به سمت بخشی از آن ناحیه با درختان قطور رفت و در میان آن‌ها ناپدید شد. البتّه هنوز هیچ‌گونه اطّلاعاتی از این رویداد در اختیار نداریم.

بچه‌دزدی توسّط افراد غریبه به مرگ نیز منتج می‌شود. مأمورین اجرای قانون می‌دانند اگر کودک را سریعاً پیدا نکنند، شاید دیگر هیچ‌گاه زنده پیدا نشود. جستجویی فوری آغاز گردید، آن‌هم در حالی که ادارهٔ اف‌بی‌آی محلّی نیز وارد صحنه شد تا به رئیس پلیس ایالتی کمک کند. ایستگاه‌های خبری هشدار کهربا۲۳ دادند. مأمورین پلیس و افراد داوطلب تمام شب را زیر بارش شدید باران مشغول جستجو بودند.

صبح روز بعد و در مقرّ اف‌بی‌آی، طی جلسهٔ همیشگی‌ام با افسران ارشد، استیو ریچاردسون، دستیار رئیس مسئول شعبهٔ تحقیقات جنایی، مرا در جریان ربوده شدن دختربچه‌ای قرار داد که ۱۶ ساعت پیش در کارولینای شمالی اتّفاق افتاده بود. وی این توضیح را داد که نیروهایمان در ویلمینگتون تمام شب را مشغول بودند و هرکاری از دستمان برمی‌آمد، برای کمک به همکارانمان در آن ناحیه صورت داده بودیم، اما هیچ اثری از دختربچه نبود. به فردی مشکوک بودیم، فردی محکوم به کودک‌آزاری که صاحب یک موتور کوچک بود، اما احتمال داشت قضیه خیلی بد تمام شود. من گفتم: «عجب دنیایی است!» سپس از او خواستم مرا بی‌خبر نگذارد.

دو ساعت بعد، ریچاردسون با سرعت وارد دفترم شد. در حالی که یک عکس هشت در ده رنگی را پیش رویم می‌گذاشت، گفت: «پیدایش کردند. زنده هم هست.» نگاهی به پایین و به آن عکس بزرگ انداختم. دختربچه صاف به من زل زده بود. چشم‌های بسیار درشتش داشت از حدقه بیرون می‌زد و صورتش که با وجود پر از جای نیش پشه بودن همچنان زیبا بود، هیچ حالتی را از خود نشان نمی‌داد، انگار که اصلاً نمی‌دانست چه اتّفاقی داشت می‌افتاد. نگاهش به سمت بالا و به مأموری دوخته شده بود که داشت آن صحنه را ضبط می‌کرد، آن‌هم در حالی که سایر مأمورین داشتند از یک دستگاه ارهٔ برقی استفاده می‌کردند تا زنجیر کلفتی را ببرند که دور گردنش بود و او را محکم به درختی بسته بود که می‌توانستم تنها چند متر آن‌طرف‌تر از سرش ببینم. بدنش به‌وسیلهٔ بارانی یکی از مأمورین پوشانده شده بود و بارانی مزبور به این دلیل آنجا قرار داده شده بود تا پوستش را بپوشاند که در اثر یک شب قرار گرفتن در معرض آب و حشرات مجروح شده بود. 

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۷۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۷۴ صفحه

حجم

۲۷۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۷۴ صفحه

قیمت:
۱۳,۰۰۰
تومان