کتاب بخوان به نام عشق
معرفی کتاب بخوان به نام عشق
کتاب بخوان به نام عشق نوشته فائزه شریعتینیا است. کتاب بخوان به نام عشق روایت زندگی سرشار از عشق در قالب متنهایی ادبی و زیبا است.
درباره کتاب بخوان به نام عشق
متنهای ادبی گاهی خالصانهتر از شعرها میشوند چون نویسنده میتواند بدون بند وزن و قافیه تمام آنچه به آن فکر میکند را بیان کند. در این کتاب نویسنده با زبانی لطیف و سرشار از احساسات از عشق میگوید. او عواطفش را بیاتن میکند و خواننده را با خودش همراه میکند.
همانطور که از نام اثر پیدا است بخوان به نام عشق، شما را با تصویر زیبایی از مفهوم عشق روبهرو میکند که تمام ابعاد زیبای جهان را میسازد. عشق قدیمیترین احساس انسان است که در ادبیات بروز پیدا کرده و ذهن او را به خود مشغول کرده است. این کتاب هم از عشق و مهربانی با شما سخن میگوید و هم زیباییهای خلقت خداوند را به شما یادآوری میکند.
خواندن کتاب بخوان به نام عشق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به دلنوشته پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب بخوان به نام عشق
شوق زندگی
سبک بار باش. بگذار روح ملکوتیت در هوای عشق نفس بکشد. دیرگاهیست که تمام هم و غمت تن خاکی شده. این قفسی که روحت را در بر گرفته. اکنون زمان آن رسیده تا زنجیرهای تعلق را رها کنی و به هیچ چیز دل مبندی. بگذاری روحت در آرامش متولد شود و همچون پروانه پیلهٔ خودپرستی را پاره کند و با بالهای نورانی و لطیفش پرواز کند.
آنگاه حقیقت را خواهی دید نه با چشم سر بلکه با چشم دل. حقیقت را خواهی دید بدون پرده و حجاب و عشق در درونت طوفان به پا می کند.
آن هنگام است که شوق زندگی در قلب تو جاری می شود و عطر آن وجودت را پر می کند. زندگی که جاودانه است و حتی پس از مرگ کالبد خاکیت ادامه می یابد. زندگی که رنگ بوی راستی و درستی در آن موج میزند و بالاترین موهبت آن آرامش است.
نجات الهی
الهی مرا از غم نجات بخش آنچنان که حضرت یونس (ع) را از شکم نهنگ نجات بخشیدی. خدایا کمکم کن تا بت های کعبهٔ دلم را بشکنم همچون حضرت ابراهیم (ع) که یاریش نمودی تا بت های خانهٔ تو را بشکند.
الهی مرا از طوفان بلاها و مصیبت ها برهان همچون حضرت نوح (ع) که از طوفان عظیمی رهانیدی.
خدای من میدانم که هیچ بلایی بدتر و عظیم تر از فراموشی تو نیست. پس یادت را لحظه به لحظه همچون باران بر خانهٔ وجودم ببار.
پروردگار من یاریم کن تا خودم را قربانیت کنم همچون حضرت ابراهیم (ع) که فرزندش را قربانی تو کرد و تسلیم امر تو شد. خدای من می دانم که اگر خودم را قربانیت کنم تولدی دوباره خواهم کرد و همچون سیمرغ در آتش از نو متولد خواهم شد.
الهی مرا زنده کن همچون حضرت عیسی مسیح (ع) که به امر تو مرده را زنده می کرد.
لبخند کودک
تو را در لبخند یک کودک و در آخرین نگاه انسان منتظر می توان دید. تو را در زلال جویبار و و درخشش یک ستاره در دامان سیاه شب می توان نگریست. صدای تو را در تپش های قلب و در سکوت شبانگاهی می توان شنید. صدای تو را در زمزمهٔ باد و خروش رود می توان شنید.
تو را در اعماق وجود می توان یافت. جایی که چشمه های حکمت و آگاهی می جوشند. جایی که درختان سربه فلک کشیده اش ملکوت را تمنا می کند. جایی که عشق و مهربانی همچون موج دریا جاری می شود.
جایی که سکینه و آرامش همچون باران بر قلب نازل می شود.
آری تو را در لحظه لحظهٔ زندگی و در ذره ذرهٔ هستی می توان حس کرد.
حجم
۷۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۹ صفحه
حجم
۷۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۹ صفحه