
کتاب جرقه فتنه
معرفی کتاب جرقه فتنه
کتاب جرقه فتنه نوشته کریم بقرادونی است که با ترجمه وحید خضاب منتشر شده است. کتاب جرقه فتنه مروری بر حوادث سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸ لبنان و شکلگیری بحرانهای داخلی و منطقهای است.
درباره کتاب جرقه فتنه
کتاب «جرقهٔ فتنه» خاطرات و تاریخنگاری کریم بقرادونی است که خود در سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸، مشاور رئیسجمهور لبنان (امیل لحود) بوده و ضمن رهبری یکی از احزاب بزرگ مسیحی لبنان (حزب کتائب) و حضور مستقیم در جریان حوادث، به اسناد مهمی نظیر صورتجلسات هیئت دولت نیز دسترسی داشته و حاصلِ بخشی از مشاهدات و مطالعاتش، همین کتاب است. بقرادونی گرچه در جوانی در حزب کتائب فعالیت داشته و خود تا همین سالها نیز رئیس این حزب بود، اما حزو منصفترین مورخین و سیاستمداران لبنانی است و تحلیلها و مواضع منصفانهاش امروز به جریان مقاومت نزدیک است. به همین جهت، آثار او جزو بهترین و قابل اعتمادترین آثار تاریخی دربارهٔ تاریخ معاصر لبنان به شمار میروند.
اصل کتاب با عنوان «شوک و پایداری» به کل دورهٔ ریاستجمهوری امیل لحود (یعنی سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۷) اختصاص دارد و کتابی بسیار مفصل است. از آنجا که کل کتاب میتوانست برای خوانندهٔ عمومی کمی خستهکننده و در مواردی غیرمفید باشد، مترجم تصمیم گرفته است خلاصهای از کتاب را ترجمه و ارائه کند. این کتاب به مهمترین حوادث سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۷ میپردازد.
خواندن کتاب جرقه فتنه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به علوم سیاسی و روابط بینالملل پیشنهاد میکنیم.
درباره وحید خضاب
وحید خضاب نویسنده، مترجم، تاریخپژوه و پژوهشگری است که عمدتاً در حوزههای امنیتی کار میکند. او همچنین بهعنوان مجری برنامههای اینترنتی و کارشناس مسائل تاریخی و امنیتی شناخته میشود و بیش از ۱۰ عنوان کتاب چاپشده دارد.
وحید خضاب ابتدا به تاریخ معاصر علاقهمند شد و فعالیتهایی در خصوص آن داشت. پس از مدتی این علاقه گسترش پیدا کرد و تاریخ اسلام را هم در برگرفت. او، نوشتن را با علاقهاش به تاریخ ترکیب کرد و با تعدادی از نشریات و سایتها همکاری کرد. خضاب بعدها فعالیت خود در حوزهی تاریخ را گسترش داد و وارد مؤسسهی مطالعات تاریخ شد.
درباره کتابهای وحید خضاب در صفحه این مترجم در طاقچه بیشتر بخوانید.
بخشی از کتاب جرقه فتنه
درگذشت حافظ اسد هنگام صحبت با رئیسجمهور لبنان
ساعت ده و بیست دقیقهٔ صبح روز شنبه ۱۰ ژوئن ۲۰۰۰ (۲۱ خرداد ۱۳۷۹)، مثل تمامی شنبهها، امیل لحود با حافظ اسد تماس گرفت. حافظ اسد شروع کرد به سوال کردن از حال فرزندان و خانواده و آب و هوا. به این اشاره کرد که هر شرایطی در آب و هوای لبنان پیدا شود سریعا به سوریه منتقل میشود و همینطور برعکس. بعد با خنده گفت که (غیر از اینکه اوضاع سیاسیمان هم با یکدیگر همراه است) شاهد «همراهی دو آب و هوا» (بین لبنان و سوریه) هم هستیم. مجددا از آزادسازی جنوب لبنان ابراز خوشحالی کرد و گفت به کارهایی که لحود انجام میدهد افتخار میکند. بعد دربارهٔ سیر مذاکرات با سازمان ملل پرسید.
لحود گفت اسرائیل میخواهد بخشهایی از خاک لبنان را در چنگ خودش نگه دارد، و فرانسه هم پیشنهاد کرده یک نیروی واکنش سریع به لبنان بفرستد تا در مناطق مسیحینشین مستقر شوند و یک نیروی واکنش سریع هندی پاکستانی هم برای انتشار در دیگر مناطق ارسال شوند و او (لحود) این پیشنهاد را به کلی رد کرده است.
اسد با تعجب پرسید: «کار به اینجاها رسیده است؟»
لحود جواب داد: «میترسم برگردیم به دورانی که لبنان بین حورهای رقیب (بینالمللی) تقسیم شده بود.»
اسد عصبانی شد. لحود برای اولین بار شنید که اسد صدایش را بالا برده و فریاد میزند: «اینها خیال میکنند هنوز در دوران قیمومیت هستند؟ دوران قیمومیت دیگر تمام شده و رفته.»
البته اسد سریع برگشت به آرامش همیشگیاش و شروع کرد به پرسیدن دربارهٔ اوضاع خانواده و بچههای لحود و گفت: «میدانم که معمولا روز شنبه (روز تعطیل هفته) را به وقت گذراندن با بچهها اختصاص میدهی. معطلشان نکن، همهٔ کارهای ما برای آنهاست. آینده هم برای آنهاست.»
صحبت که به اینجا رسید، تعللی در حرف زدن رئیسجمهور سوریه پیش آمد، بعد ناگهان صدایش قطع شد. صدای افتادن چیزی به گوش رئیسجمهور لبنان رسید، حدس زد صدای گوشی تلفن بوده که از دست اسد به زمین افتاده. خط تلفن باز مانده بود و لحود از پشت گوشی صدای جیغ زنها را شنید. و بعد تماس قطع شد.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه