نظرات درباره کتاب کلکسیونر و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب کلکسیونر

نظرات کاربران درباره کتاب کلکسیونر

نویسنده:جان فاولز
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۷از ۲۰۶ رأی
۳٫۷
(۲۰۶)
Fateme Soltani
طاقچه عزیز میشه این کتاب رو در بی نهایت قرار دهید😊
دختر امام رضا 💛
طاقچه ی مهربون اونو تو بینهایت قرار داده 😍
Smnhgh
تو فیدی پلاس موجوده و رایگان
رحيم اهری
باسلام ،عوامل محترم وزحمتکش ،طاقچه این کتاب را خیلی گران گذاشتید،لطفا قیمت ها را بیارید پایین،تا اهل مطالعه که درجامعه ایران رو به زوال هست، بیشتر بشود.حداقل با این روش سرانه مطالعه را ببرید بالا.
پریسا سپیدار
سینای عزیز اینو از کجا آوردی قیمت ها مناسبه و اگه پایین بیاد دیگه سمت چاپی نمیرن؟ متاسفم برا نگرش نادرستت
a soul
طرفدار سکوت بره‌ها، شاهکار توماس هریس هستید؟ تریلرهای روانشناسانه رو دوست دارید؟ این کتاب منبع الهام و شاید الگوی توماس هریس بوده برای خلق یکی از بهترین نمونه‌های تریلر روانشناسانه و عجب کتابی بود ... چقدر لذت بردم از خوندنش. خیلی نادر و اندک هستن اون دسته از نویسنده‌هایی که بابت ذهن مریضشون براشون احترام قائل باشم، خدا بیامرز فاولز از اون دسته است.
پریسا سپیدار
ذهن مریض ینی اونقدری این ذهن فراتر از ذهن یه آدم معمولیه که تونسته یه همچین دنیایی رو روی کاغذ به وجود بیاره ، این توهین نیست یه جور تعریفه
a soul
نسیم دریا داستان سکوت بره‌ها الهام گرفته از این کتابه ولی کاملا شبیهش نیست، مثلا تو این کتاب ما اصلا چیزی به عنوان کارآگاه و پلیس نداریم.
نسیم دریا
با داستان سکوت بره ها فرق میکنه؟؟
آلیس در سرزمین نجایب
خدایا من از این کتاب متنفرم اما عالی بود! نمیدونم چطور حسم رو توضیح بدم. میراندا از نظر من یه دختر کسل‌کننده و آرمانی بود و فردیناند حتی خودش رو هم نمی‌شناخت و من از هر دوشون متنفر بودم. اما در پایان اشکم سرازیر شد. وحشتناک بود! حیوانی بود! واقعا ناراحت شدم از خوندنش و خوشحالم که خوندمش!
مَن
ینی من تموم تضاد های ادبیات فارسی رو تو نوشتت احسنت😂 مشتاق خوندنش شدم
کاربر ۳۹۲۴۲۸۲
اتفاقا به نظرم میراندا سرشار از زندگی بود
MaryLu521
اتفاقا خیلی ام انسانی بود... 💔😭 میراندا و کلکسیونر، درست مثل انسان و شیطان درون هر شخص بودن، دو روی یک سکه، یکی آدم بی عاطفه و مریض و دیگری سالم و سرشار از عواطف قدرتمند!!!
Smnhgh
در نوع خودش منحصر به فرد بود و تلخ... کتابی با تم روانشناسانه که به هیچ وجه نمیشه زمینش گذاشت داستانِ مردی سایکوپات که دورادور از دختری خوشش میاد، در شرط بندی پولِ هنگفتی به دست میاره و زمینه براش مهیا میشه که چیزی که همیشه بوده‌و انجام بده البته جالبیش اینجاست خودش هم نمیدونه به کجا داره میره و هر مرحله براش یک اولین باره... کتاب ۴ فصل داره و از زبون دو راوی روایت میشه دختری که فردریک ازش خوشش میاد هنرمند هست که صحبتای جذابی درباره هنر میکنه و یسری از مکالماتی که بیاد میاره خیلی جذاب و شنیدنیه... دو راوی دو دنیایِ متفاوت و دو فضایِ فکری ناهمگون دارن و بین ادبیاتی که استفاده میکنن کیلومترها فاصله است و یک اتفاقو از دو منظرِ متفاوت بیان میکنن و اینا به نظرم قوت نویسنده است و در نهایت صفحات اخر کتاب منو میخکوب کرد و خیلی به فکر فرو برد منو بیشتر نمیتونم دربارش بگم چون دوس ندارم اسپویلش کنم ... ولی کتاب جوری بود که میشد روند و پیش بینی کرد ولی بخش اخر کتاب در جدیدیو‌ باز کرد ... در کل الان که فکر میکنم خیلی هوشمندانه ۴ بخش داشت کتاب... کتاب تو فیدی پلاس خوندم چون تو طاقچه بی نهایت نبود .
farez
جان فاولر نویسنده ای که با سکوت بجا....حرفهای بجا و فلسفه ای که مختص خودشه شروع کرده به نوشتن... من علاقه مندم به فیلمهای کم کرکتر، کتابهای کم شخصیت...راکد و موقر. نوشته هایی که بخوبی میتونن مغز نویسنده و اعتقاد اون رو منتقل کنند. نوشته هایی که با روح و فکر تو بازی میکنند و در نهایت تو تسلیم منطق پشتش میشی. این کتاب تونست به خوبی اینکارو بکنه با من...من رو مجبور به اطاعت از خودش کرد.مجبورم کرد بخونم و ادامه بدم و‌ در نهایت تحسینش کنم.... بی وقفه خوندم... انگار داشتم با انگشتم یه زخم دردناک و عفونی رو دستکاری میکردم! حس کردم مازوخیسمم. حس کردم دقیقا میتونم به همه ی کارهایی که فردیناند کرد فکر کنم.به اینکه فقط یک نخ مو بین شرافت و رذالت فاصله ست.... داستان در مورد یک جامعه ستیز بیماره که کلکسیونر پروانه ست. پروانه ها زیبا هستن...زیبایی اونها در پرواز کردنشونه و برای بعضی ها هم در جمع کردن اونها...تماشای اونها....و شاید کشتن حس آزادی اونها. یه مستند پخش میشد که تعدادی آدم برای برنده شدن چند صد هزار دلار با هم رقابت میکردند...اونها رو بمدت صد روز در طبیعت رها میکردند، طبیعت قطب شمال یا جنگل ها...بتنهایی... یه سری امکانات برای ضبط وقایع در اختیارشون میگذاشتن و غیر از اون مجبور بودن شکار کنن...در نهایت میدونید چه کسی برنده شد؟ زنی که اختلال دو قطبی داشت، انسان گریز بود و تنها....فقط اون تونست برنده ی یک سری از مسابقه بشه. قضیه اینه که تحمل تنهایی....چیزی نیست که بشه از پسش بر اومد و زنده موند.... و از نظر فکری و عقلی سالم‌موند.... تنهایی چه در درون(فصل اول کتاب) چه در بیرون(فصل دوم کتاب).... و خوندن یک کتاب که این فکر رو پرورش بده و به واقعیت نزدیکش کنه...فقط و فقط از عهده ی یک نویسنده ی قهار برمیاد. در نهایت کتاب....بشدت مغز آرام و سردی رو میخواد. ذهنی که بخونید و بعدش کماکان آرام بمانید....اگر اهلش نیستید، امتحانش نکنید....
farez
ممنونم.... امیدوارم کمکتون کرده باشه📓
نَــسـی
چقدر خوب نوشتید، کاملا باهاتون موافقم و از خواندن نظراتتون لذت بردم👌🏻👌🏻
bita zadmehr
بخش اول رو که میخونید شاید بخش دوم که از دید نفر مقابل هست تا حدی براتون خسته کننده باشه ولی کتاب ایده ی جالبی داره که البته تا حدی هم قابل پیش بینی هست
mobina
چه جالب! برای من کاملا برعکس بود! بخش اول که از زاویه‌ی دید کاراکتر مرد بود برام کاملا یکنواخت، خشک و ساده انگارانه بود. اما بخش دوم! همون وقایع اینبار از دید کاراکتر زن، با جزئیات و زاویه‌ی دید کاملا متفاوت و پخته تر....
خورشید خانم
دقیقا همینطور بود برای من
خورشید خانم
اگه علاقه‌مند به ژانر تریلر روان‌شناختی هستید این کتاب نمونه خوبیه نویسنده هم در همون صفحات اول تکلیف موضوع داستان رو مشخص میکنه. کتاب من رو یاد فیلم اتاق و تا حدی فیلم روانی اثر هیچکاک انداخت
مشکات'
کتاب از نظر داستانی بی نظیر و بی نقص نبود و یجاهاییم حوصله سربر میشد با این وجود اتمام کتاب فهمیدم بیشتر جزییات حوصله سربر برای پایان بندی باید میبودن . تا صفحات اخر کتاب شما کاملا سرشار از هیجان و امیدید و اخر ‌کتاب خاموش میشد و حتی چند لحظه حس میکنید زندگیتونو تلف کردین ولی بعد یه دفعه اثر گذاری کتاب رو میبینید . تو خوندنش درنگ نکنید
MaryLu521
واقعا خوب گفتید. آخرش شوکه می شیم ولی تازه می فهمیم نویسنده چی کار کرده و چه اثری روی قلب و روحمون گذاشته! انگار ما رو از یه حقیقت مهم با خبر کرده، یه بخشی از وجودمون رو نشون داده که زیاد نمی شناختیم!
MaryLu521
این کتاب رو در عرض یک روز خوندم!!! اگه دنبال یک تریلر روانشناسانه جذاب می گردید که اعصابتون رو خورد کنه (کمی) و بخواید روح شما رو به لرزه در بیاره و شما رو به تفکر وادار کنه درباره کنه سیاه و شیطان درون هر انسان، این کتاب مال شماست... ظاهرا کتاب سکوت بره ها از روی این کتاب الهام گرفته شده، این کتاب البته واضح بود که خام دستانه ست ولی نکته مهم اینه که بیشتر از بخش تریلر روی قسمت روانشناسی اش کار شده. در حالی که سکوت بره ها خیلی کم روی روانشناسی ناقهرمان داستان مانور داده بود... خب، اول کتاب رو که بخونید به نظرتون حتی عاشقانه میاد. یه مردی که جنون آمیز شیفته دختر شده و اون رو دزدیده!!! من اول به نظرم احساسات مرد طبیعی اومد که برای خودم هم عجیب بود. بعد از مدتی که داستان پیش رفت متوجه شدم این هنر نویسنده است که کاری کنه با اون شخص حس همدردی کنین... فقط همدردی نه. بهتون هشدار می دم که با احتمال بالا، دقیقا احساسات اون گروگان گیر (نمی دونم چه اسمی روش بزارم!) به شما منتقل میشه. راستش ممکنه ذهن سرد و بی عاطفه و فاقد انسانیتش، حس پوچیش ممکنه یه عده رو اذیت کنه. این مرد همونطور که خود کتاب میگه، تهی ای است با پوسته انسانی...! داستان تا نقطه مرگباری پیش میره بعد بر می گرده به نقطه تقریبا آغاز... و بعد اتفاقاتی که برای دختر افتاد رو این بار از زاویه دید دختر روایت می کنه. اول خیال می کردی اون مرد، کلکسیونر، اون قدرهام بد نیست... چون اون خودش رو آدم بدی نمی دونست! و فکر می کردی دختر رو شناختی، ولی زیاد درکش نمی کردی... دختر به نظر دیوانه تر می اومد! البته این برای اینه که از زاویه دید کلکسیونر اتفاقات تا حد کمی حتی منطقی بود :) بعد که دنیا رو از زاویه دید دختر می بینین... :) خب، تازه متوجه شاهکار نویسنده می شین. ولی اینم بگم که وحشتش، حتما روی شما اثر می گذاره. بدتر از همه اینکه اون داره دچار سندرم استکهلم میشه یعنی با گرونگان گیر خودش یا بهتر بگیم زندان بانش (کلکسیونر) کاملا همدردی می کنه. ولی به خاطر عشق و انسانیت قدرتمندی که در وجودش هست مبارزه می کنه، و درخواست کلکسیونر رو انجام نمیده یعنی متعلق به اون نمیشه (تو کتاب نوشته عاشقش نمیشه ولی کلکسیونر فقط کلکسیون جمع می کنه، اون عشق و نمی فهمه، اون فقط دختر رو مثل یه پروانه مرده زندانی کرده تو یه قاب شیشه ای!) حتی دختر سعی می کنه روح کلکسیونر رو نجات بده و اون رو دوباره انسان کنه... خب، نمی تونم حرفی از پایان کتاب بزنم. ولی بگم که شوکه کننده ست و انتظار پایان شیرین و روح بخشانه نداشته باشید! در عین حال پایانش، که پایان کلکسیونر به حساب نمیاد من رو حسابی ترسوند. بله، نویسنده شاهکار آفریده! در پایان اینم بگم که همیشه تریلر های سوم شخص رو دوست داشتم چون سنگین تر، شکیل تر بودند ولی آفرین به نویسنده چون انتخاب زاویه اول شخص مترادف شده با نفوذ به روح و قلب خواننده! در آخر همه ما کلکسیونری درون خودمون داریم، که انسان آزاد و هنرمند درونمون رو زندانی کرده. کلکسیونری که شاید یه قابه، یه پوسته برای قربانی کردن بخش های زیبا و سرکش وجود ما زیر نقابی توخالی از وجدان... درسی که می گیریم اینه که زنده باشیم و با تمام قوا زندگی کنیم، اجازه ندیم از درون پوچ و تهی بشیم و واقعا زندگی کنیم نه اینکه فقط پوسته های توخالی و زنده باشیم! زندگی کردن سخته. اما ارزش جنگیدن داره.
امیدی
آفرین بسیار زیبا کتاب رو تحلیل کردید.
شیلا در جستجوی خوشبختی
نظرتون عالی بود 👌🌷
MaryLu521
خواهش می کنم، امیدوارم مفید بوده باشه :)
fatemeh
داستان اونجوری که بقیه میگفتن برای من فوق العاده نبود بخش اول داستان یه جورایی کشش داشت ولی بخش دوم از زبان میراندا واقعاااا خسته کننده بود و چند هفته خوندنش برای من طول کشید و وسطای داستان از اینکه نویسنده این همه به جزئیات پرداخته و تعریفای اضافی کرده متنفر شدم ولی بعدا به این نتیجه رسیدم که نوشتنشون نیاز بوده و اخر داستان به معنای واقعی کلمه شوکه شدم.کتابی نیست که ارزش خوندن نداشته باشه ولی همچنین کتابیم نیست که دوباره دلم بخواد بخونمش بیشتر دلم میخواد آتیشش بزنم جوری که انگار هیچوقت این کتابو نخریده بودم.
نفیس
کاش نطر شما رو قبل خوندن دیده بودم رو نظر مثبت اطرافیان خوندمش هم برام به شدت خسته کننده بود و هم حس خیلی بدی بهم داد دقیقا دلم میخواد اتیشش بزنم
mt
داستان بدی نیست، فیلمی هم از روش ساخته شده ،اول کتاب رو بخونید و بعد فیلم
mobina
وای اسم فیلمش چیه😍
fatemehgh
اسم فیلم و یادت هست بگی :))
mohi_fazeli
چه فیلمی اسمش چیه؟
آوینا۹۹
کتاب از هر نظر خوب بود ولی با خوندن و تجسمش خیلی عذاب کشیدم ، اگه روحیه حساسی دارین خوندنش رو توصیه نمیکنم !!
امیررضا
لعنتی :/ فکر کردن بهش بعد تموم شدنش هم اذیتم میکنه واقعا متنفر شدم از کتاب که یعنی نویسنده خوب نوشته -_- کشش خوبی داشت، جذاب بود، حس تنفرت رو قشنگ میبره بالا ترجمه معمولی بود_راضی بودم در کل فضاسازی خوب بود با اینکه میشد بهترم بشه، شخصیت هارو هم به خوبی تونست بهمون بشناسونه تا باهاشون ارتباط بگیریم با اینکه سال ها از نگارشش میگذره (تقریبا ۵۸ سال پیش) و تو سبک خودش اولین (با توجه به مقدمه مترجم) با اینحال از خیلی از آثاری که تو این سبک نوشته شدن بعدش و هنوزم نوشته میشه بهتره و هیجان نسبتا بالایی داره و حرف هایی که از شخصیت ها زده میشه مخصوصا تو بخش دوم و از زبان میراندا خیلی جالب و این نشون میده که یه رمان ساده نیست! ارزش یه بار خوندن رو داشت و چسبید و میرم سراغ مجوس
Allabout_shin
کتاب رو خیلی دوست نداشتم دلم میخواست اول اش شخصیت مرد داستان یکم برای داشتن میراندا تلاش می‌کرد بعد این داستان ترسناک شروع می‌شد البته داستان اونقدر که فکر میکردم ترسناک باشه نبود چون فعلا فقط یه داستان بود اما اگه به دید یه حقیقت نگاهش کنیم زجر آور و ترسناک میشه مجموعا برای من چیز جذابی نبود که بخوام به کسی معرفیش کنم بیشتر انگار آدم برای زجر دادن و مجازات کردن خودش داره کتاب رو میخونه
Hooman
اصلا نفهمیدم کی تموم شد ! تو یک کلمه بگم فوق العاده بود ، برای من هیجان داشت و تا آخر داستان هم باز از جذابیتش کم نشد.
neda
یه وقفه‌ای پیش اومد بین خوندن این کتاب؛))) سوال پیش میاد که جی.‌پی کی بود؟")))
ریحانه
داستان درباره ی مردی کلکسیونر هست که دختری زیبا رو می بینه و سعی میکنه با زندانی کردنش اون رو در آخر، همونطور که در رویاهاش میدید، عاشق خودش کنه. داستان دو روایت داره، از زبان کلکسیونر، و دفترخاطرات دختر. از زبان کلکسیونر بیشتر به روند داستان پرداخته میشه. این که چطور همه چیز در داستان اتفاق میفته. ولی در بخش هایی که دختر صحبت میکنه، بیشتر داخل ذهنش میره و ایده های زندگیش رو بررسی میکنه؛ به افکار اون می پردازه. به احتمال زیاد این بخش اوایل براتون خسته کننده به نظر بیاد، (که البته به سلیقه تون بستگی داره.) ولی خودتون رو جای دختر گذاشتن بهتون کمک میکنه بیشتر درکش کنید و براتون لذت بخش تر بشه. حتی برای من که کلا زیاد از فاز آدم های هنری خوشم‌ نمیاد هم، قلم نویسنده من رو مجبور به همذات پنداری با دختر کرد. پایانش هم میشه گفت قابل انتظار و هم غیر قابل انتظار بود. بستگی به این داره که چه قدر و به چه کیفیتی شخصیت کلکسیونر رو بتونید در طی داستان ارزیابی کنید. الان داستان رو تموم کرده م، و حقیقتا شوکه ام، با اینکه وقتی فکر میکنم، می بینم این پایان دور از انتظار نبود... دلیل اینکه از معرفی کتاب مطمئن نیستم، اینه که شاید به روحیات بعضی ها نخوره یا دنبال چیز دیگه ای باشن که توی این کتاب پیدا نمیشه. اگه دنبال یه داستان هیجان انگیز و کاراگاهی هستین، پیشنهادش نمیکنم. ولی اگر به داستان های روانشناسانه، تا حدی عاشقانه و پیچیده علاقه دارید، چرا. در مورد متن هم، شاید اول به نظرتون روان نیاد، ولی بهش عادت میکنید.
لیلا
زیبا بود من فصل دوم که از زبان دختر بیان شده بود را دوست نداشتم کسل کننده و زیادی روشنفکر مآبانه بود و بدون خواندن دقیق رد میکردم ولی فصل یک و سه که از زبان مرد بیان شده بود رو خیلی دوست داشتم و حتی دلم هم براش میسوخت تا اینکه در فصل آخر.....!
𝑻𝒂𝒎𝒊𝒍𝒂
هیچ وقت نمیتونم بگم این کتاب رو دوست داشتم یا نه! موضوعش برام تازه و جذاب بود. تا اخر کتاب رو با علاقه دنبال کردم و اخرش... شگفت زده شدم. راستش بنظرم نقطه عطف کتاب آخرشه. داستان درباره ی مردی به اسم فردیناند که چند ساله دختری به اسم میراندا رو دوست داره که از لحاظ طبقه ی اجتماعی هم از پسر موقعیت بهتری داره. به صورت اتفاقی، به فردیناند ثروت عظیمی میرسه و فردیناند از ثروتش، برای زندانی کردن دختر استفاده میکنه تا شاید دختر در این مدت، اونو بشناسه و نسبت بهش علاقه پیدا کنه! احساساتی مثل تنفر، تلاش برای آزادی، حقارت و کوته فکری خیلی خوب به تصویر کشیده شده. از یک جایی به بعد متوجه میشی فردیناند خودش هم نمیدونه چکار میکنه و نشون دادن این سردرگمی هم یکی از مهارت های نویسنده هست. فصل هایی از داستان از زبان فردیناند و فصل هایی از زبان میراندا روایت میشه و این، بهمون اجازه درک بهتر شخصیت هارو میده. البته موقعی که یک اتفاق تکراری رو دوباره از زبان میراندا میخوندم کمی کسل کننده میشد. فصل دوم با اینکه برام کمی خسته کننده بود، اما بیشتر از همه فصل ها دوستش داشتم! زمانی که میراندا درباره ی هنر حرف میزد، صحبت های جی پی. بنظرم اینا بهترین قسمت های کتاب بودن. بنظرم بخاطر جملات قشنگ فصل دوم ارزش خوندن رو داشت...
نگین
فوق العاده هیجان انگیز با شخصیت پردازی عالی نیمه اول داستان دوست داشتم نیمه دوم که از زبان میراندا بود باعث شد واقعا از شخصیت میراندا متنفر بشم آدمی متوهم بسیار خودشیفته و قضاوت گر که از نظرش همه بجز خودش و عشقش جی پی بیسواد و احمق و جاهلند
ایمان
از اون داستانهایی که گیرت میندازه و نمیتونی ولش کنی، به شکلی سادیسمی به سرعت خونده میشه. اما دیگه هیچ وقت سراغش نمیایی که یه نگاهی بهش بندازی و یا بخشهاییش رو دوباره بخونی.
شیلا در جستجوی خوشبختی
بعد از خوندن کتاب تو از کرولاین کپنس دوس داشتم این کتاب رو بخونم (خودمم نمیدونم چرا 🙄) داستان اول از زبان مرد داستان هست که من از همون اول باهاش همدردی نکردم ولی شک داشتم که بیماره تا اینکه راوی داستان میراندا شد... جالبه که بیشتر نظرات از جایی که میراندا میشه راوی داستان میگن کتاب کسل کننده بوده دیگه و صفحات رو رد کردن برا من برعکس بود ! گاهی حرفاش منو به فکر فرو میبرد چند بار میخوندمشون. واقعا تا آخر کتاب همش میگفتم بعدا باید بیام دوباره این کتابو بخونم ولی آخرش نظرم عوض شد دیگه فکر نکنم بیام سر وقتش اگرم بیام بخش آخر رو نمیخونم. . کتابی بود که من رو کامل به فکر فرو برد واقعا نمیدونم چرا ولی برای اولین بار این حس از اینکه هیچی نمیدونم در من ایجاد کرد ، میتونم بگم این همه کتابی (زیادم نیستن البته )که خوندم هیچ کدوم همچین تاثیری روی من نذاشتن انگار هیچ کتابی نخوندم تا الان :/ . . 179
ema
خب کتاب جالب بود فِرِد مرد جوون منزوی که عاشق میرندا میشه و همش در خیالش با میرندا زندگی می‌کنه پایانش رو حدس نزدم ولی اونقدرام دور از ذهن نبود به نظرم بخش اول کتاب که فرد روایت می کرد خیلی برام جالب بود ولی بخش دوم که میرندا داشت روایت می کرد خیلی کسل کننده بود، به عالمه اضافه گویی داشت که من همه رو رد می‌کردم بود و نبود اون بخش تو داستان تاثیر خاصی نداشت، می تونست نباشه در هر صورت شخصیت پردازی ضعیف بود، میرندا واقعا شخصیت پردازی ضعیفی داشت داستان منو یاد "پشت درهای بسته" میداخت اما اون خیلی کار قوی تریه
eurus
«بعضی‌ها ممکن است بگویند که تو فقط یک قطره‌ای، عهد شکستنت یک قطره است، اهمیتی ندارد. ولی کُل شَرِ دنیا از همین قطرات ریز به وجود آمده. احمقانه است حرف‌زدن در باب بی‌اهمیتی قطرات کوچک. قطرات ریز و اقیانوس یک‌چیزند.» این عباراتْ بریده‌ای از رمان مشهور «کلکسیونر» است؛ دومین رمان جان فاولزِ انگلیسی که در سال ۱۹۶۰ میلادی در چهار هفته نوشته، اما طی چهار سال بار‌ها بازنویسی شد تا به مرحله چاپ رسید. «کلکسیونر» داستان عشق جوانی عجیب و غریب به نام فردریک است به دختری به نام میراندا. عاشقی که دختر موردعلاقه خود را بیهوش و زندانی می‌کند تا هر روز او را ببیند بدون اینکه خیالات ناشایستی را در ذهن بپروراند. این کتاب چهار بخش هستش بخش اول کتاب ناگهان غافلگیرت میکند و تورا در گوشه ای از مغزت گیر می اندازد . اما در آخر بخش سوم ، داستان قابل پیشبینی میشود که از ارزش نوشته نویسنده کم نمی‌شود زیرا که با ظرافت زیادی نوشته شده است ، پیشنهاد میکنم این کتاب را از دست ندهید .
کام‌دخت
ساااااااادیسم🫠🫠
Oryx & Crake
کتابی که روان آدمو به بازی میگیره و وحشتناک ، عجیب و افسوس آوره درحالی که به زیبایی هرچه تمام حالات دو طرف رو بیان کرده، داستان آدمو به نهایت میرسونه. کلا انگار آگاهانه خودتو مجبور به رنج کشیدن میکنی با خوندن این کتاب..
Ali
رمان خوبی بود فقط زمانی که از زبان میراندا صحبت میکرد کمی حوصله سر بر بود ولی درکل عالی بود
Sina Javaheri
از خوبیای این کتاب اینه که تفاوت نحوه نگاه یک زن و یک مرد و همچنین تفاوت نگاه یک آدم روشن فکر و یک آدم کوتاه فکر رو به یکسری موضوعات متوجه میشیم از چیزای جالبی که از کتاب میشه فهمید اینه که مخالف دوست داشتن، تنفر نیست، بلکه بی تفاوت بودنه فقط یه کم توی بخش دوم کتاب ریتم آروم میشه ولی بعد عبور از این بخش دوباره مثل قبلش سریع میشه. نقطه عطف کتاب هم ابتدا و انتهای کتابه ایده ی داستان و محتوا هم ایده عجیب ولی جالبیه بنظرم در کل ارزش خوندن داره
دختر امام رضا 💛
یه داستان نسبتا جنایی در قالب روانشناسی ! به نظرم شخصیت میراندا میتونست خیلی جالب تر باشه ، یه شخصیت خسته کننده بود که نصف صفحات کتاب با چرت و پرتا و تراوشات ذهنی اون پر شده که بعضی جاهاش بی نهایت برام کسل کننده بود 😒
Mary gholami
یک رمان عجیب و خاص هست که دهه شضت میلادی نوشته شده و جزو اولین کتاب‌ها توی ژانر روان شناختی هست که باعث شهرت نویسنده‌اش شده و تا مدتها توی ذهنت میمونه داستانش .من از خواندنش خیلی لذت بردم 💙 . داستانش در مورد فردریک یک کارمند شهرداری هست که عاشق جمع کردن پروانه‌ها است و توی یک شرط بندی برنده میشه و پول عظیمی بهش میرسه و همزمان از یک دختر (میراندا) خوشش میاد و در یک اقدامی این دختر میدزده به این امید که دختر عاشقش بشه و بخش اول کتاب از زبان فردریک هست و هنر نویسنده در اینه جوری نوشته که تو کاملا باهاش همدردی می‌کنی و دوست داری میراندا زودتر بهش دل ببنده تا اینکه بخش دوم کتاب از زبان میراندا شروع میشه . دختری که عاشق هنر هست و یهویی توی یک زیرزمینی زندانی شده و اون سکوت و ترسش کاملا حس می‌کنی و اینجا میفهمی چقده وحشتناکه اون شرایط و..
s.h
حالم رو بد کرد خیلی منفی بود کاش نمیخوندم
rahaaa
فصل اولش رو بی وقفه خوندم بی نهایت قشنگ بود نمیتونستم ازش چشم بردارم ولی فصل دوم خیلی خسته کننده بود و منی که یک کلمه از فصل اول رو جا ننداختم مجبور میشدم چند صفحه رد کنم دختر داستان میتونست خیلی شخصیت جذاب‌تر و زیرک تری داشته باشه خیلی میتونست قوی تر بشه میدونم نویسنده میخواست یجوری به ما بگه که دختره از پسره خیلی از نظر فرهنگ و سواد و اینجور چیزا بالاتره ولی بیشتر خسته کننده شد یه جاهایی آخرش خوب بود ولی فصل دومش فصل اول رو از یادم برد یجورایی تو ذوقم خورد. 💌
nilishaw
کتاب درباره ی یک آدم روانیه که یک دختر رو میدزده و زندانی میکنه. به نظرم خیلی شخصیت دوست داشتنی داشت اون دختر و کنار گذاشتن کتاب برام سخت بود. پیشنهاد میشه.
کاربر ۴۹۸۲۲۹۷
عالی
بهار قربانی
کتاب عجیبی بود ،اوایلش مدام با کتاب اتاق مقایسه می‌کردم،اما ته داستان حس ترس داشتم. جنبه روانشناختی داستان و شخصیت دو قطبی مرد داستان باعث گیرایی بیشتر شده بود. در مجموع که نتونستم زمین بذارمش، ولی بنظرم این مزیتی محسوب نمیشه که بخوام به بقیه توصیه‌اش کنم، باید این ژانر رو دوست داشت باشی. ترجمه خوب بود ،اما کاش یه علامتی، چیزی برای گفتگو‌ها میذاشتن، در اغلب موارد یه جمله رو باید دوبار می‌خوندم، چون مکالمه‌های دو نفره بدون هیچ علامتی در پی افکار شخصیت داستان میومد، اولین بار که میخوندی به سختی میفهمی این یه دیالوگ دو نفره ست یا این جمله الان فقط یه گفتگوی ذهنیه.
حانیه بذرافشان
کتاب کلکسیونر کتابی بود که به تازگی خوندم کتاب ترجمه خوبی داره. کشش کتاب خوبه و شما رو دنبال خودش میکشه. ولی پایان کتاب شبیه خیلی از کتاب های جنایی دیگه هستش و کلیشه ای.در کل پیشنهاد می کنم👌
ایران آزاد
اوایل کتاب تازگی و جذابیت داشت، ولی خواندن ادامه‌ی کتاب برای من مثل این بود که مرتب در یک توده‌ی گند استفراغ غلت بزنی. نه به دانش آدم چیزی اضافه می‌کرد، نه روحیه‌ی آدم و نه اخلاقیات آدم. رفت جزو کتاب‌هایی که نصفه‌نیمه ولش کردم. مقایسه‌ی این کتاب با سکوت بره‌ها هم ظلم آشکاره به کتاب دوم. در سکوت بره‌ها ماجرا بسیار جذاب‌تر و پیچیده‌تر از این کتابه که از اوایلش توی دخمه‌ی خونه خودمون رو همراه دو شخصیت کتاب داخل استفراغ تخیل نویسنده می‌پلکونیم.
Sarina
تو ۲۴ ساعت تمومش کردم، عالی بود.
نیتا
داستانی کم و بیش آشنا و برای من شاید تکراری. بخش اول و آخر کناب خوب بود ولی بخش دوم بی اندازه خسته کنده و افاضات روشنفکری دختر داستان فوق العاده آزاردهنده بود. در مجموع کتابی نبود که خواندن آن را به بقیه توصیه کنم.
اِلی
من نزدیک به سه سالِ که بصورت پیوسته مشترکِ طاقچه هستم و احتمالا بیشتر از پنجاه جلد کتاب تو این اپ خوندم اما این اولین باره که بدونِ لحظه‌ای تامل پنج ستاره کامل به کتابی میدم. تا قبلِ این کتاب حتی اگه کتابی رو واقعا دوست داشتم هم بیشتر از چهار ستاره نمیدادم با این استدلال که"اگه کتابِ بهتری هم باشه چطور میتونم تفاوتشون رو نشون بدم" اما این کتاب...خدای من این کتاب وحشتناک خوب بود. از همه چیز بیشتر تحتِ تاثیرِ شخصیتِ درخشان، پرشور و دوست‌داشتنیِ "میراندا" قرار گرفتم. مطمئنم میراندا حالا حالاها رهام نمیکنه... خیلی چیزها هست که باید ازش یاد بگیرم. یکبار خوندنِ این کتاب به نظرم کمه و مهمه که دوباره و عمیق‌تر کتاب رو بخونم و به شخصیت و ایده‌های میراندا فکر کنم. با اینکه میدونم فقط یک داستانه اما الان که تمومش کردم به شدت برای سرنوشت قهرمانِ کتاب غمگینم. انتقاد: من مدتهاست که از کنار این کتاب گذشتم چون اسم و طراحی رو جلد جذبم نکرده بود!! خلاصه که امیدوارم مثل من از کنار این کتاب بی‌اهمیت نگذرین چون کتابِ کم نظیریه. مرسی طاقچه 💖
Pari
عام نمیدونم این شبیه یو بود یا یو شبیه این ولی ایده کلیشون یکی بود هرچند جو گلدبرگ خیلی بهتر از این پسره بود
آزاده
اصلا نمیدونم چی بنویسم پایانش برای من برخلاف انتظار پیش رفت و فقط،میتونم بگم عجیب غمگینم🥺
کاربر 2432553
علاقه‌مند شدن یه پسر جوان به یه دختر را نشون میداد در حالی که راه درست ابراز علاقه را بلد نبود. از طرفی هم نشون می‌داد که بعضی افراد تا زمانی بی‌آزارند که پول و قدرتی برای آزردن بقیه ندارند. در کل کتاب تلخی بود.
Mahsa Bi
هولناک بود ... و قدرت نویسنده در این بود که دقیقا چندین حس متضاد رو برانگیخته میکرد!
mina
خسته کننده
کاربر 6213378
تا لحظه ی آخر درفکر آزادی،😔😔
مامو
به معنی واقعی کلمه فرپاشیدم بعد از این رمان…
mr.sasani
از معدود دسته کتاب های هست که بعد از تموم کردنش تا مدت ها باهات میمونه و دست از سرت بر نمی داره. کتاب ترکیب داستان و روان شناسیه، و در آخر داستان براتون روشن میشه که نویسنده شما رو با خودش کجا برده!!
سارگل
مطمئنا کتاب در این ژانر به خوبی نوشته شده ولی انقدر عصبی‌ام حتی دلم نمیخواد دربارش فکر کنم یا حرف بزنم انگار با خوندنش چندروز خودم رو عذاب دادم فیلمش رو نتونستم جایی پیدا کنم اگر میدونید بهم بگید، شاید بیشتر تونستم کتاب رو درک کنم
نفیس
خیلی خسته کننده بود برا من وسطاش رفتم فقط آخرشو‌ خوندم‌که حس بدی بهم داد. زمان برگرده عقب هیچوقت نمیخونمش

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۱۱ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۱۱ صفحه

قیمت:
۷۲,۰۰۰
۳۶,۰۰۰
۵۰%
تومان