نظرات درباره کتاب بهار برایم کاموا بیاور و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب بهار برایم کاموا بیاور

نظرات کاربران درباره کتاب بهار برایم کاموا بیاور

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۲از ۷۹ رأی
۳٫۲
(۷۹)
ƒaɾʑaŋҽɧ
داستان زنی که با دو کودک خود به همراهی شوهرش راهی خانه‌ای بسیار دورافتاده در برهوت می‌شود تا شوهر بتواند داستانی بنویسد. داستان بین واقعیت و اوهام پیش می‌رود. به گونه‌ای که درک مرز بین این دو حالت برای خواننده سخت می‌شود. با این همه، سوال‌ها و ابهامات داستان، خواننده را وادار می‌کند تا آخر پیش برود تا شاید به جواب سوالات خود برسد. فضای حاکم‌ بر داستان، القا کننده حس تنهایی و ترس است، همچنین ذهنی آشفته و رنجور. فصل آخر ذهنیت خواننده به کلی عوض می‌شود و داستان شکلی دیگر به خود میگیرد . با این حال در فصل آخر همچنان سوالات زیادی در ذهنم باقی ماند‌ .
فهیمه نیکوگفتار
من بارها نوشتم خلاصه کتاب وبگذارید یکی مثل من که دنبال کتاب های مورد نظرم هستم از خلاصه ها استفاده می کنم واصلا چه کاریه کسی که اسپویل وخلاصه نمی خواهد نباید این قدرکنجکاوی کند ونظرات را بخواند🤗
Amene
البته بیشتر شون میکنم
Amene
سلام دوستان لطفا به دوتا بریده من سر بزنید ممنون میشم
منصوره جعفری
متنش برام جذابیت داشت و خیلی زود کتاب رو خوندم. نویسنده ترس و دلهره رو خیلی خوب منتقل کرده بود. ولی پایان داستان رو اصلا دوست نداشتم و نتونستم درکش کنم.. کاملا ناامید شدم و حس بدی بهم القا شد.
حمیده پارسائیان
واقعا از خوندن رمان ایرانی ناامید شده‌م. اغلبشون یه فضای مالیخولیایی و سودایی دارن و راوی مدام داره با خودش حرف می‌زنه و ناله می‌کنه. ا
zoha
من نسخه چاپی این کتاب رو خوندم. داستان کشش داره با اینکه خیلی وقت‌ها نمیفهمی زمان و اشخاص دقیقا واقعی هستن یا تصور ذهنی. به همین خاطر میخوای تا آخر کتاب رو بخونی. نمیشه گفت در ژانر وحشت هست ولی اوهام برانگیزه و پایانش نمیگم هپی اِند هست یا سَد اِند که بقیه بخونن. اما در کل بیشتر از ۳امتیاز نمیتونم بهش بدم.
احمد صفا
از پایان خوش یا پایان تلخ استفاده میکردید بهتر نبود آیا؟؟ تا بگید هپی اند
ثنا
تازه آخر داستان فهمیدم اوضاع از چه قرار است و فهمیدم چه‌قدر مفهوم و نماد درش بوده و من متوجه نشده بودم و کتاب برایم از یک داستان که فقط جلو می‌رفتم تا تمام شود به چیزی تبدیل شد (به‌خصوص بعد از خواندن نقدش) که باید تا مدت‌ها درباره‌ش فکر کنم.
samaneh
من واقعا از خوندن این کتاب لذت بردم.
مهتاب
عمیقا باور دارم که هر کتابی مخاطب خاص خودش رو داره. مخصوصا این کتاب. برای من که عاشق وهم و گمشدگی در توهم و پیچیدگی هستم این کتاب در صدر لیستم قرار می‌گیره. کسایی که نتونستند با این کتاب ارتباط بگیرن حتما سلیقه‌شون نبوده.
یکتا
نظرات درباره این کتاب خیلی متنوعه، من صوتیشو با صدای خانم عباسی گوش دادم و به نظرم خوب بود، ولی دوستان علاقه مند بعد از خوندن کتاب نقد آقای "محمد تقوی" رو بخونن چون خیلی دید بازتری نسبت به داستان میده و گره گشایی میکنه.
khorshid
رمانی کاملا متفاوت، بازی واقعیت و‌ وهم هست. روایتی درونی و ذهنی داره. پر کششه و خواننده رومجبور میکنه برای درک داستان و جواب سوال هاش تا آخر بخونه، و در آخر با شوکی تمام میشه که ذهن خواننده رو درگیر میکنه. بنظرم این کتاب مخاطب خودش رو داره و شاید هر کسی خوشش نیاد ولی من دوسش داشتم.
سپیده
من ده صفحهٔ اول خسته شدم و اواسط رمان رو دوست داشتم و گاهاً واقعاً ترس می خوردم، و دوباره اواخر کتاب فقط می خواستم رمان رو تموم کنم به این امید که شاید همهٔ گره های داستان باز بشه. زمان، اتفاقات و شخصیت ها گمنام، مبهم اند، و این ابهام طوری نیست که بشه گفت فوق العاده نشون داده شده، و ترفند نویسنده برای جذاب کردن رمان بوده! بلکه فقط این سوال برای من پیش می اومد که: الآن چی شد؟! بدون هیچ سرنخ کمک کننده ای.
ویدا🌻
اگه از کتابای زدژانر مثل راهنمای مردن با گیاهان دارویی خوشتون میاد به احتمال خیلی زیاد از این هم خوشتون میاد معمایی مالیخولیایی و سرده فضاش من خوشم اومد یه نفس خوندم 😁 از پایانش هم راضیم و فقط وجود نسترن رو درک نکردم
asma kamali
نثر کتاب رو دوس داشتم . فضای داستان رو خیلی خوب و دوس داشتنی توصیف میکرد . اما گنگ بودنش زیاد از حد بود . یک سوم اخر کتاب عملن گیج بودم و به هیچ کدوم از شخصیت ها اطمینان نداشتم .اذیتم کرد . اگر به فضای گنگ و پایان گیج کننده علاقه دارید بخونید .
Sh
طبق نظر شخصی من کتاب روند تقریبا کندی داشت و محتوای جذاب و چندان آموزنده ای نداشت. می‌شه گفت شبیه به رمان های دههٔ ۸۰ و ۹۰ هستش که البته کتاب هم توی همین تاریخ به چاپ رسیده. اما با توجه به تعریف هایی که از این کتاب شنیده بودم، چنین انتظاری نداشتم. به شخصه تا حدی خوشم نیومد که حتی تا پایان نخوندمش...
کاربر ۳۲۶۷۹۴۲
به شدت داستان جذابی داره.... کتابی که نمیتونید رهاش کنید. از اون دسته کتاب‌هایی هستش که شاید تا چند روز شما رو درگیر کنه و توی فضای کتاب باقی بمونید.... فضاش خیلی به کتاب سمفونی مردگان نزدیکه و داستان این کتاب هم مثل سمفونی مردگان پر از وهم و گنگیه
S Aghamohammadkhan
کتاب تا اواسطش خیلی خوب بود اما درانتها من نفهمیدم چی شد.با یه عالمه سوال موندم که چی شد بالاخره
بالاجا کیشی
. مردِ خانه که کاروبارش نوشتن است؛ دست زنش مریم و بچه‌هایش بنیامین و نگار را گرفته و بُرده بود توی یک ساختمان نیمه‌ساخته‌ی وسط برهوتِ دور از هرگونه آبادی تا بتواند رُمانی را که توی ذهنش داشت وول می‌خورد را بنویسد. آن‌هم در فصل زمستانی که سرما و برف و یخبندان از هرکجای حول‌وحوش آن ساختمان، بر چشم و ذهن و روان مریم آوار می‌شد. انگاری آغازی شبیهِ فیلم شاینینگِ خدابیامرز استنلی کوبریک؛ که جک‌نیکلسون برای نوشتن کتابش، مدیریت یک هتل دورافتاده را بهانه کرده بود تا بتواند در آن چندماه زمستان کتابش را بنویسد. دست زن و بچه‌اش را گرفته و رفته بود در آن هتل سوت‌وکور که در دل کوه‌ها، جای گرفته بود؛ عزلت گزیده بود. هتلِ جای گرفته در دل کوه فیلم شاینینگ در این کتاب جایش را داده بود به آن خانه‌ی وهم‌ناک. شوهر هم، هر روز صبح علی‌الطلوع از خانه بیرون می‌زد تا به وسیله‌ی تنها مینی‌بوس آن ناکجاآباد راهی شهر بشود و برود سر کار دیگرش که کارِ در چاپ‌خانه بود. در نبودِ شوهر مریم، سروکله‌ی نسترن‌خانم پیدای‌اش می‌شود که انگاری همان اطراف خانه دارد. نسترن‌خانم با بچه‌ها بازی می‌کند، سرشان را گرم می‌کند، با مریم با مهربانی رفتار می‌کند؛ ولی مریم زیرجلد رفتارهای پرمهر او، چیزهای دیگری می‌خواند. او چیزهایی از شوهر مریم می‌داند. آیا او قبلن با شوهر مریم رابطه داشته است؟ ولی فقط این نیست که ذهن مریم را عذاب می‌دهد؛ خانه‌ی نیمه‌ساخته‌ای که آن‌ها در طبقه‌ی دوم‌اش ساکن شده‌اند، سوت‌وکور است. گاه‌گداری صداهای عجیب‌وغریبی از طبقه‌ی پایین به گوش مریم می‌رسد. مریم از ترس نمی‌تواند پای به بیرون بگذارد و دائم در یک‌نوع ترس و حول و ولا به سر می‌برد. انگاری نگارِ کوچولو هم اغلب حالش نزار و بیمار است. بنیامین هم هی دوست دارد از خانه بزند بیرون و برود خانه‌ی برفی‌اش را بسازد. ولی مریم از این‌جا می‌ترسد. برود بیرون، آیا سالم برمی‌گردد؟ مریم که از این وضعیت به شوهرش شکایت می‌برد؛ چندروزی از آن خانه می‌کَنَد و دستِ نگار و بنیامین را می‌گیرد و می‌رود دیدن پدرومادرش که در مشهد ساکن‌اند. تا یکی دو فصل اول کتاب، داستان به همین منوال پیش می‌رود. ولی از آن پس هرچه پیش‌تر می‌رود؛ خواننده در حقیقتِ چنین خانه‌ای شک می‌کند. در این‌که اصلن مینی‌بوسی در کار باشد و نسترن خانمی وجود خارجی داشته باشند و هم‌چنین در وجودِ آن برهوت سرد و خانه‌ی وهم‌ناک و ترسناکی که از همه‌ی اِلمان‌های وهم و ترس، پروپیمان است: دورافتاده‌ و شبَه زمستان سرد و سوت‌وکور و برف و یخبندانی که دست از سر مریم برنمی‌دارد. داستان در قالب نامه‌هایی شکل گرفته است که مریم در خطاب به همسرش نوشته است. همه‌ی فصل‌ها انتهایش به نام مریم ختم شده است که انگاری پای نامه را امضا کرده است. ولی فصل آخر به همان زبان فصل‌های قبل‌تر، ولی در خطاب به بنیامین و با امضای پای نامه به نام نگار پایان می‌گیرد. نه مریمی در کار بوده و نه همسری و نه آن خانه‌ی وهم‌ناک. گویی شخصیت اصلی داستان دختری‌ بوده است به نام نگار که به دلیل یک حادثه‌ی ناگواری که خود را مسبب آن می‌داند؛ به روان‌پریشی عجیب‌وغریبی دچار شده بود. و حالا کِز کرده در گوشه‌ی اتاقش داشت هم خود را عذاب می‌داد و هم برادرش نیما و هم پدر و مادرش را. داستان با این‌که وهم و خیالات را راوی‌ست؛ ولی به دلیل به کار گرفتنِ درستِ عناصر سازنده‌ی تنهایی و عزلت و عوالم مازوخیستی، شکل جان‌دار و خوبی را به خود گرفته است. نویسنده توانسته است احساسات شخصیت اصلی را، تنهایی‌اش، روان‌رنجوری‌اش و ترس‌هایش را با موقعیت‌های سمبولیک به واقعیت نزدیک کند. سمبل‌هایی چون برف و یخبندان، خانه‌ی در دل برهوت، مینی‌بوسی که جز همسرش مسافر دیگری ندارد، نک و ناله‌های نگار، صداهای خوف‌‌ناکی که از زیرزمین بلند می‌شود، شخصیت‌هایی که ظاهر شدن‌شان در داستان، ترس و دل‌هره را ترسیم می‌کنند و...این سمبل‌ها به‌خوبی در خدمتِ تصویرسازی ذهنیت روان‌رنجور شخصیت اصلی داستان بوده و توانسته است واقعیت ذهنی او را بدین سمبل‌ها ملموس کند؛ آن‌چنان که باوجود شک بُردن خواننده به واقعیت داستان، پای کتاب می‌نشیند تا صفحات آخرش آن‌را لاجرعه بالا بکشد.
کاربر ۴۹۵۷۷۱۲رضوان
حس غم و افسردگی بهم دست داد خیلی هم کشداره
Sheriin
مسخره ترین کتابی بود که تا حالا خوندم بی سر و ته و لی مفهوم. اصلا ارزش خرید نداره
maryam ghaziani
داستان به شدددت جذابیه که با وجود عجیب بودن آدمو دنبال خودش تا پایان میکشه با یک داستان مدرن طرفیم که شاید هرکسی خوشش نیاد خصوصا اونایی که دنبال یک داستان راحت الحلقوم میگردن که سخت و سخیف نباشه و روان باشه. اما این رمان برخلاف نثر روانی که داره مفهوم سختی داره که در نگاه اول مشخص نمیشه و شاید باید چندباره خونده بشه تا فهمیده بشه. و اما چیزی که نشانه هاشو خود قصه از اول بهمون داده اینه که با یک دنیای عجیب طرفیم و از همون اول یکسری چیزا غیرواقعی هستن که فقط راوی اونارو میبینه پس باید فهمید دنیایی که راوی به تصویر کشیده واقعیه؟ یا فقط توی ذهن خودش اتفاق میفته؟ اون دوستانی که میگن با پایان نفهمیدن داستان به کجا رفته پیشنهاد میکنم نقد آقای محمد تقوی بر این کتاب رو بخونید برای من که خیلی همه چیزو روشن تر و جالبتر کرد.
maryam haghgoo
کتاب متن روانی داره، کشش داره و باعث میشه تا انتها خونده بشه. احساسات خیلی خوب منتقل شده، مخصوصا حس ترس. اما خیلی پیچیده نوشته شده. پیچیده نه اینطور که رمزنگاری باشه و بشه معما ها رو حل کرد، یه جوریه که انگار قصد نویسنده فقط ابهام بخشی بوده، نه حل معما.
negin
نمیدونم چطوری بنویسم که داستان لو نره، ولی در نهایت نفهمیدم چی شد:| پر از ابهام🤦🏻‍♂️ پر از سوال 🤦🏻‍♂️
فاطمه
کتاب از زبان یک خانمه که با همسر و دو فرزندش در خانه ای دور افتاده زندگی می کنه. او ذهن آشفته ای داره و چیزهایی رو می بینه میشنوه و توصیف می کنه که بقیه نمیبینن و انگار که دچار وهم شده، برای من کتاب کشش بسیار بالایی داشت، و یه روزه خودندمش، اینو اکثر دوستان هم نوشتن که قطعا نشون دهنده کشش بسیار بالای کتاب، و اما پایان، وقتی به صفحات انتهایی کتاب رسیدم از روی شماره صفحات خیلی می ترسیدم که به تمام سوالات ذهنی من پاسخ داده نشه و کتاب به پایان برسه، ولی بر خلاف بقیه تقریبا به اکثر سوالات من پاسخ داده شد. ذهن بزرگترین و پیچیده ترین جهان این عالم.
مانا
اگر دنبال یک داستان سورءال موفق ایرانی هستی همین‌کتابه! اگر فیلم دیگران رو دیدی و لذت بردی این‌کتاب هم بهت کیف میده!😉 خانم دکتر مربم حسینیان عشقی🌹😘
Maang Mirzaei
خیلی چسبید بعد از مدت‌ها رمان نخوندن این یک تجربه عالی بود مرسی از چالش کتابخوانی طاقچه
کاربر 4226580
چه کتابی به من پیشنهاد میدی
کاربر ۲۱۶۴۵۱۴
سلام کاربر گرامی و عزیز گویا پروفایل شما شخصی می باشد در این فضا احتمال سوئ استفاده و مشاهده ان توسط هر فردی اعم پسر و مرد نامحرم فراهم میباشد هر کسی امکان پخش و ذخیره را دارد اگر آن را بردارید بهتر ست . باتشکر از وقت شریفی که گذاشتید این پیام تنها برای ملاحظه خودتان مکتوب گردید و سپس پاک خواهد شد.
AhmadReza
در یکی از نظرات این کتاب خواندم که خواننده ای از فضای مالیخولیایی آثار ایرانی گلایه کرده بود. با این حرف کاملا موافقم. تازگی هر کتاب ایرانی را که باز میکنیم یک فضای وهم زده ی افراطی دارد که از کجا نشأت گرفته نمیدانم. از حق نگذریم این کتاب تا میانه ی کتاب خیلی خوب بود اما از اواسط کتاب هرچه به انتها نزدیک تر می‌شدیم افتضاح تر می شد . به طرزی که حتی نمی‌خواستم سه چهار فصل آخر را بخوانم . انگار نویسنده از نوشتن خسته شده بود. از نویسندگان محترم عاجزانه می‌خواهم کمی رشد کنند. دست از چرند نویسی بردارند و کمتر آبروی ادبیات ایران ببرند لطفاً . هیچکدام از شخصیت ها خوب در نیامده و هیچ گرهی از داستان باز نمی شود . فقط برای خواننده یک نا امیدی باقی می ماند .
Fa
2.5 ⭐️ عجب کتاب عجیبی! فضای سردی داشت و من از یه جا به بعد دیگه نمی‌تونستم واقعیت و توهم رو از هم تشخیص بدم. داستان کشش به‌نسبت خوبی داشت اما من اواسط داستان چند بار می‌خواستم کتاب رو رها کنم چون کلی سوال داشتم و حسابی گیج شده بودم، اما درنهایت هم با انتظار فهمیدن معماهای داستان تا آخر ادامه دادم. اما باز هم انقدر اطلاعات و کلیدهای داستان کم بودن که حدس زدن یا فهمیدن نکته‌ای تو داستان کار راحتی نبود. فضاسازی و شخصیت‌پردازی کتاب رو واقعا دوست داشتم. خیلی تو ذهنم موندگار شد. یک‌چهارم انتهایی کتاب تنها بخشی بود که من می‌تونم بگم با اشتیاق و حیرت خوندمش چون یه سری معماها داشتن حل می‌شدن. البته اگر همه‌ی اطلاعات داستان توی آخر کتاب جمع نشده بود، من شاید خیلی بیشتر از روند داستان لذت می‌بردم. چون تا دوسوم کتاب رسما حس می‌کردم تو همون برهوتی که شخصیت اصلی هست گیر افتادم و دارم دور خودم می‌چرخم و چیزی نمی‌فهمم. با این وجود، از پایان داستان، باز هم اون چیزی که انتظارش‌و داشتم ندیدم و رضایت‌بخش نبود. وقتی که کتاب تموم شد و بستمش، فقط ۴۰ یا نهایتا ۵۰درصد کتاب رو متوجه شده بودم. اگر کلی نمی‌گشتم و نقدهای مختلف راجع‌بهش نمی‌خوندم، احتمالا بخش زیادی از داستان همچنان برام گنگ می‌موند. نمی‌دونم بگم دوستش داشتم یا نه. احتمالا با آگاهی الانم بعدا یک بار دیگه این کتاب رو بخونم.
royamalekinasab
یکی از عجیب ترین داستانایی بود که تا به حال خوندم. با شخصیت های عجیب و گاها ترسناک. اولین بارمه که همچین سبک داستانی می خونم. نتونستم با شخصیتای داستان ارتباط برقرار کنم. البته این موضوع دلیل نمی شه که بگم داستان پردازی خوب نبود. درسته داستان باب سلیقه ی من نبود اما داستان با کشش و تعلیق خوبی منو همراه شخصیت ها تا پایان داستان کشوند.
کاربر ۹۸۳۱۶۵
بسیار عالی. ذهن و فکرم رو خوب به چالش کشید. فضاسازی فوق العاده خوب 👏🏻👏🏻👏🏻
کاربر ۱۳۵۸۸۱۹
قبلا هم کتاب بانو گوزن رو خونده بودم هردو کتاب خواننده رو همراه میکنن ولی در اخر گیج ومبهوت رها میکنن. شاید بین نویسنده ها عجیب نوشتن واینکه ۹۰ در صد خواننده ها بگن نفهمیدیم چی شدعجیبترین کتابی بود که خوندیم..ووو.. کلاس کاری حساب بشه ولی به نظرمن کتابی خوبه که هرچقدر هم فضای وهم الود ومعمایی داشته باشه از یک جایی به بعد ونه در اخر کتاب شروع کنه به باز کردن گره ها وبه تدریج لذت حل معماها به جان خواننده بنشینه ودر اخر اکثریت خواننده ها بگن از خوندنش لذت بردیم.نه اینکه همه گیج وگول بمونن....اگه جزء کتابهای روانشناسی خاصه که باید تو همون گروه دسته بندی بشه که فقط علاقمندان اون دسته بخوننش... من تو یک صفحه به اخر مونده فکر میکردم فهمیدم ماجرا چی بوده که تو صفحه اخر با امضای نگار دوباره گیج شدم... داستان اونطور هم که میگن ترسناک نیست شاید این فضاهای وهم الود اگه به فیلم تبدیل بشن ترسناک به نظر بیان ولی در قالب نوشته خیر. ( این قسمت ممکنه اسپویل باشه اگه نمیخواید نخونید ) ( کتاب با یک نویسنده وخانوادش در برهوت شروع میشه ولی اصل ماجرا این نیست وهمش توهمات یک خانم هست که بعد از یه حادثه تلخ خودش رو تو کنج اتاقش در خانه پدری زندانی کرده .....) ... درکل خوندن این کتاب رو فقط به افرادی که به فضاهای وهم الود وعجیب و ذهنهای پریشان و پایان نامفهوم قصه علاقه دارن پیشنهاد میکنم.....
s.mohsen.z
خواندن کتاب رو توصیه میکنم. به نظرم ریتم داستان خوبه و تا انتهای داستان برای خواننده کشش داره
فائزه
داستان کتاب در خصوص نویسنده ای است که برای نوشتن رمان همراه زن و دو فرزندش به یک مکان پرت و برهوت نقل مکان می‌کند. کتاب از زبان مریم زن نویسنده و به صورت نامه روایت می‌شود. قلم نویسنده در بیان ترس و وحشت مریم از دیدن سایه ها موفق بوده است. روایت داستان سیر مستقیم و خطی ندارد و در سیر روایت از گذشته‌ی مریم و علت ذهن پریشان او پرده بر می‌دارد. اما نویسنده در نهایت نمی‌تواند از عهده بازکردن سایر گره‌های داستان بر‌بیاید و در آخر خواننده می‌ماند با حجمی از سوالات بی پاسخ...
fateme
عالی. فقط همین رو میتونم بگم محشر بود
mahdiyeh
چه حیف از وقتم.
lily
مزخرف
عالی بود
اصلا جذاب نبود بی مفهوم محض

حجم

۱۴۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۶۵ صفحه

حجم

۱۴۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۶۵ صفحه

قیمت:
۳۷,۰۰۰
تومان