نظرات کاربران درباره کتاب قمارباز
۴٫۲
(۱۴۹)
misbeliever
« در دنیا هیچ کاری سخت تر از صداقت و صمیمیت ، هیچ کاری هم آسان تر از تملق و چاپلوسی...در صداقت و صمیمیت حتی اگر یک درصد دروغ و تزویر باشد فوری نغمه ناسازش بلند میشود و کار را به رسوایی میکشاند...برعکس اگر همه حرف ها تا نقطه آخرش دروغ و تزویر باشد مثل نغمه گوش نواز به دل مینشیند و لذت می بخشد...چاپلوسی هر چقدر هم که نتراشیده و زننده باشد...دست کم نیمی از آن همیشه به نظر حقیقت می آید...ربطی هم به موقعیت اجتماعی آدمها و طبقه ندارد...همه را در برمیگیرد...»
«من در میل مردم به بردن هر چه سریع تر پول هیچ چیز ناپاکی نمیبینم...من حرف آن مدعی را یاوه میشمارم که با شکم سیر و خیال راحت درس اخلاق میدهد و در جواب کسی که در توجیه بازی خود عذر میآورد که کلان بازی نمیکنم می فرماید دیگر بدتر ! زیرا این نشان حقارت حرص است. انگاری حرص حقیر و طمع بلند همتانه با هم فرقی دارند...»
داستایوسکی در این کتاب سعی داشته که از این طریق زندگی رو به قمار تشبیه بکنه حتی روابط آدم ها و شخصیت هاشون...
به این معنی که هیچ چیز در زندگی درست مثل قمار قابل پیش بینی نیست...
یکی از ویژگی های آثار داستایوسکی روان کاوی و بررسی زوایای روانی شخصیت داستان هاست... کتاب رو از همین نشر خوندم ترجمه روان و خوبی داشت...
یک دوستدار کتاب
کامنتم رو نمیتونم ببینم! اگه دیدی که هیچ اما اگه ندیدی بگو تا دوباره تایپش کنم
یک دوستدار کتاب
با زبان منطقی حرف نزدن و تمسخر کردن و نگاه از بالا به پایین دشمن رو قوی میکنه اما بعضی وقتا دشمن اینقدر مزخرف میگه که فقط با زبان طنز میشه جوابش رو داد
reyhane
دم مترجم واقعا گرم. خیلی روان، دلنشین و عالی ترجمه کرده. به ویژه توضیح هایی که بر سر برخی واژهها نوشته بود خیلی جالب و لذت بخش بودن. کتاب رو هم خیلی دوست داشتم. قمار باز داستان دلنشینی داشت. پیشنهاد میکنم حتما بخونیدش.
Amin9
آقای سروش حبیبی از برترینهای عرصهست. واقعا درود.
صبا
کاملا موافقم من اول این کتاب رو با ترجمه جلال آل احمد خوندم ولی اصلاااا هیچ کششی نداشتم به کتاب
زینب
بعد از خوندن رمان های داستایوفسکی بسیار در انتخاب رمان سخت پسند میشین.
عالی بود مثل جنایت و مکافات و برادران کارامازوف.
Mohammad Hassan Hajivandi
این کتاب رو شدیدا توصیه میکنم، هرچند ک بنامه و همه تقریبا میشناسنش. شگفتانگیزه و ترجمش هم واقعا خوبه. ترجمههای دیگه رو نخوندم اما این ترجمه واقعا کاستیای نداشت. افت و خیز داره ولی افت داستان تقریبا لازم و کوتاهه و اذیت کننده نیست. امیدوارم نگاه موشکافانه و دقیق نویسنده به دو مسئله بینهایت نزدیک به هم، یعنی زندگی و قمار، براتون خیلی جذاب و دلنشین باشه. برای من که اینطور بود. به عنوان یک توصیه: روی جمله جمله، بند بند و بخش بخش داستان تعمیق کنین. لذت خواهید برد.
صاد
کتاب که نیاز به تعریف نداره، فقط خواستم بگم ترجمه خیلی خوبی بود. تعجب میکنم دوستان از ترجمه ایراد میگیرن!
سارا
دلنشین و زیبا و ساده.
فردا
فردا
فردا همهچیز تمام خواهد شد.
ب نظرم کلا بعضی از کارها اصلا نباید دورش پلکید،چون وقتی واردش شدی،دیگه اختیارت دست خودت نیس.بعضی مرزها جای نبرد نیس،جای فراره.فرار.
قمار و دراگ و مشروب و س.ک.س ب نظرم جای فراره ن قدرتنمایی،چون قطعا شکست میخوریم.
طه
سامسارا...
vafa
«کسی که در این راه قدم گذاشت به آن میماند که با سورتمهای از سراشیب برفپوش کوهی فرو لغزد. پیوسته به سرعتش افزوده میشود.»
حقیقتاً مولوی بسیار زیبا سروده:
”خنک آن قماربازی که بباخت آنچه بودش
بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر“
طعم قمار، باخت، جنون، برد، طمع، حرص و بیعقلی به طرز غریبی داستان رو زیبا کرده بود.:)))
خب طبیعیه که اولش شما دقیقا پرت میشید وسط یه ماجرا و از هیچی خبر ندارید...
ترجمهی دقیق، پانویسهای بسیار کامل و باقی باعث میشه حس خوبی داشته باشید.
[دومین، قمارباز]
Zahra
چقدر کتاب عجیبی بود
چقدر دوست داشتنی بود
شخصیت پردازی قماربازها و غرق شدنشون عالی بود
فاطیما
بالاخره این کتابُ با ترجمه سروش حبیبی خوندم..
ترجمه خوب بود، گرچه به نظرم اگر روانتر میبود بهتر بود...
کتاب هم جالب بود برام، شاید باید بیشتر دربارش خوند و فکر کرد...
🍃Anee shirley🍃
💛🍃کتاب "قمار باز"؛رو خیلی دوست داشتم و احساس کردم خیلی کم بوده اگه بیشتر بود لذت بیشتری می بردیم .اولین کاری که از داستایفسکی عزیز خوندم و دلم میخواد همه ی کتاباشو بخونم 🙂.
واقعا پولینا چرا اینقدر الکسی رو تحقیر می کرد؟!!
امیدارم الان دیگه قمار نکنن و زندگی قشنگی داشته باشن🤣🤣از مادربزرگه خوشم اومد سر چند دقیقه پولدار شد بعد همونا رو باخت اگه من جرئت این مامان بزرگو داشتم چه میشدددد....دم مهشد توپیا 😍(ولاگر یوتوب) گرم که اینقدر جذاب از کتابا کنار قهوه یا چای میگه آدم ترغیب میشه بخونه هر چه که معرفی کنه.☺
از پنچ بهش پنج میدمممم:)))
رها
دلم میخواد ترجمهی این کتاب رو به عنوان یه اثر هنری قاب بگیرم بزنم رو دیوار...چقدر کلمههای درست و زیبایی رو انتخاب کرده بودند چقدر روون...لذت بردم
Anahita malmir
در کنار آثار دیگر داستایوفسکی،این اثر کوتاه تر و با روند کند تر و شاید بشه گفت با میزان جذابیت کمتر بود.
در مورد بطن داستان هیچ حرفی ندارم چون دوست داشتن و درک هر انسانی از کتاب کاملا سلیقه ای است و ادبیات روسیه بشدت حساس تر از ادبیات های دیگه است و هر کسی نمیتونه از خوندن کتاب های روسی لذت ببره اما در مورد ترجمه دوست دارم نظرم و بگم....
این کتاب را با سه ترجمه مطالعه کردم.
ترجمه سروش حبیبی که از روسی به فارسی ترجمه شده و واقعا عالی و بی نقص بود.
ترجمه پرویز شهدی که از فرانسوی به فارسی ترجمه شده و با اینکه ترجمه بدی نبود اما اصلا نتونستم با این ترجمه کنار بیام.
ترجمه صالح حسینی که واقعا عذاب کشیدم در تمام کردن اش.
خود کتاب،روندی یکنواخت را طی میکند و اگه قرار بشه با ترجمه ای مثل ترجمه صالح حسینی کتاب را مطالعه کرد،دوست دارید کتاب و پرت کنید تو سطل آشغالی...
و در انتها خود کتاب از داستان پردازی نسبتا خوبی برخوردار بود اما من متاسفانه این داستان را در مقایسه با کارهای دیگه این نویسنده اصلا دوست نداشتم....
این کتاب نه به اندازه ابله و جنایت و مکافات برایم جذاب بود و نه به اندازه یک اتقاق مسخره،اثری کوتاه که تنها میشود محض سرگرمی مطالعه اش کرد.....
ghazaal
نمیشه از خیر این کتاب گذشت از افسوسی که برای شخصیتای داستایوفسکی میخورید از اینکه مثل دوستی که میشناسید درکشون میکنید حماقتاشونو میفهمید و هیچ راهی جز قبول کردن حماقتشون ندارید.
قمارباز داستان یک معلم سرخانه عاشقه به اسم آلکسی ایوانویچ همونطوری که از داستایوفسکی برمیاد حین خوندن ماجرای شخصیت اصلی با ماجرای امروز و گذشته تک تک شخصیتا آشنا میشید پیچیدگی ها دغلکاری ها ساده لوحی ها مهربانی ها و رذالت هاشون رو میبینید خاطراتشون رو میفهمید. و همراشون در فضای داستان غرق میشید و با اجتماع و با فرهنگشون آشنا میشید. من عمیقا مجذوب این انگلیسی نجیب کوفتی مستر آستلی شدم و بیخود و بی جهت قیافه ش رو شبیه چخوف تصور میکنم (میدونم چخوف هم روسه ಠ_ಠ) مع هذا همیشه برای من خواندن داستایوفسکی مثل شناختن آدم های جدید دونستن داستان زندگی اونها و درگیری شدید عاطفی و فکری با زندگی اونهاست که باعث میشه همیشه به رمان خورها توصیه ش کنم
من
جایی برای حرف درباره خود اثر نیست. و همین طور مترجم. ولی عبارات لاتینی یا فرانسوی که در متن ترجمه نشده و باید رجوع کرد به پاورقی، تمرکز را از آدم میگیرند.
عین خ
یک کتاب غیر معمولی و دوست داشتنی از داستایفسکی، قمارباز متنی بی نظیر از زندگی انسان هاست که سراسر واقعیت و تجربه است، ترجیحا این کتاب رو با ترجمه آقای آتش برآب مطالعه کنید.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
داستان درباره خانواده ثروتمندِ ژنرالی روسی هست که ثروت خود را از دست دادهاند و به کشوری دیگر مهاجرت کردهاند. راوی داستان، الکسی معلم سرخانه بچههای این خانواده هست که از قرار عاشق دختر خوانده ژنرال به اسم پولینا هم شده، داستان برای من خیلی جذاب و پُرکشش بود. ترجمه عالی بود.
دکتر آرش نوروزی ایران زاد
قلم داستایفسکی واقعا اسرارآمیز است. ترجمه استاد حبیبی هم که واقعا دانشمندانه و فوق حرفه یی است.
Eiman Maleksefat
فقط میتونم بگم لذت بردم ازین رمان روسی فوقالعاده، واقعا روسا چرا اینقدر خوب مینویسن؟
از ترجمه فوقالعادش هم نگذریم که بر لذت خواندن می افزود...
fatima
این کتاب هم مثل بقیه کتابهای داستایوفسکی خوب بود ...اما من فقط نظرمو میگم حس میکنم در مقابل همزاد و جنایات و مکافاتی که از این نویسنده خوندم این کتاب قمار باز خوب اما از درجه پایین تر بود ..شاید معمولی تر ...نمیدونم حس میکنم قدرت کلمات و فن نوشتاری در کتاب های دیگه اش از قمار باز بالاتر بود شاید بخاطر این که این کتاب رو در کوتاه مدت نوشته و برای رهایی از یک بحران مالی ...نمیدونم ...اما کلا داستان خوب بود ...و من لذت بردم
کاربر ۱۲۳
ترجمه روان و خوب بود، فقط بعضی عبارات ک در متن به فرانسوی نوشته شده بود برام باز نمیشد.
با خوندن کتاب یه شناخت کلی از روس ها تو دوران نگارش کتاب حاصل میشه
توصیفات جزئی ای از حال و هوای یه قمار باز کرده و درک اون حال و هوا رو با توضیحاتش ملموس می کنه، برام تجربه ی جالبی بود و باعث شد خداروشکر کنم که تجربه ای از قمار ندارم!
به شخصیت پردازی و افکار و حالات درونی راوی خیلی پرداخته. هرچند که مثل جنایت و مکافات شخصیت ها و ویژگی هاشون برام غریب بودن و رفتارهاشون رو درک نمی کردم (مثلا اینکه یکی عاشق کسی باشه ولی با اون شدت تحقیرش کنه و...) ولی این درک نکردن اون آدم ها رو خسته کننده یا آزاردهنده نمی کرد برام.
علی دائمی
در یک کلام: بینظیر بود. گویی تجربههای تازه و احساسات متناقض جوان قمارباز همزمان داره برای ما هم اتفاق میفته. این داستان هم سرگرمکنندهست و هم اطلاعات خوبی از فرهنگ و اخلاقیات مردم کشورهای مختلف (از جمله خود روسها) در اون دوران به شما میده. داستایوفسکی نویسندهٔ خیلی خوب و دوسداشتنیایه که به مخاطب اهمیت میده. ⚠️ البته مترجم محترم بعضی جاها بخاطر رعایت امانت در ترجمه کار رو برای خواننده سخت کرده و فی المثل بعضی اصطلاحات فرانسوی یا روسی رو عینا در متن اورده. نمیدونم این کار چقدر درست و منطقیه اما به شخصه بابت بعضی سطرها که فارسی-فرانسوی بودن و یا بعضی اصطلاحات روسی اذیت شدم.
کاربر 8869295
ترجمه ی خوبی نداره
کاربر 6498429
داستانی یک نواخت و به دور از هیچگونه پیچش داستانی یا حس تعلیق...
فقط به این خاطر که چند جملهی قصار دارد و نویسندهی آن به نام است معروف شده وگرنه این کار را اگر نویسندهای تازه کار مینوشت با نقد سراسری رو به رو میشد.
فرزند ماه
و اما این کتاب..نکته آموزنده ای که من از این رمان آموختم اینه که انسان نباید تو اشتباهات خودش لجباز باشه و نباید از اول زندگی رو بر اساس بخت وشانس پیش ببره وبیشتر باید سعی کنه با سعی و تلاش خودش واستفاده از تجربیات دیگران به موفقیت برسه...لجبازی در امری هم که شانسی و احتمال برد وباخت برابره کاری معقول نیست .هر شکست باید تجربه و پلی باشه برای تلاش برای پیروزی..با تشکر
سمیه
اگر به رمانهای روانشناختی علاقمند آثار داستایوسکی پیشنهاد میشه، کتاب خیلی خوبی بود مخصوصا با ترجمه روان آقای سروش حبیبی
m a
کتابهای این نویسنده بزرگ سراسر درس هست.عالی
و ترجمه عالی
zahra_dhg
خدایگان داستایفسکی که دیگه شناخته شدس
کتابی بس جذاب
پا به پایِ میز قمار منم هیجان زده میشدم
ولی خب من خودم با یه جاهایی از کتاب نتونستم ارتباط بگیرم که قابل چشم پوشیه
در کل خیلی خوب بود:))
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
مختصر،مفیدوروان ،این که روابط وارزش انسان ها باپول سنجنیده و هیچ چیزی پایدار نیست وتشبیه زندگی به قمار برام جالب بود
erfan
خوشحالم که نقطه شروع من برای مطالعه رمان های روسی در این بازه زمانی این کتاب بود. بدون کمترین وقفه ای به سمت باقی رمان های داستایوفسکی حرکت میکنم.
شادی
اولین کتابی بود که از داستایوسکی خوندم و حقیقتاً برام اعجابانگیز بود. خصوصاً شخصیتپردازیش.
ترجمهش هم که مثل همهی کارای سروش حبیبی حرف نداشت.
کتابخوار-۸۲
چقدر قشنگ یه قمار باز معتاد به بازی رو توصیف کرده بود ناخ،داگاه آدم هیجانزده میشه
FMG
الکسی ایوانوویچ راوی داستانه که معلم خصوصی یک خانوادهی روسیه. آدم رک و پرحرفیه و دلباخته ی پولینا دخترخواندهی ژنرال میشه و برای اینکه تو دلش جا باز کنه حاضره دست به هرکاری بزنه اما هربار از سمت پولینا با در بسته مواجه میشه. حتی حاضره جونشو فدا کنه، پولینا آدمیه که روابط نامشخصی با افراد مختلف داره که تا آخر داستان به طور دقیق بیان نمیشه و پولیناست که باعث باز شدن پای الکسی به قمارخانه میشه؛ ابراز علاقه ی بی محابایی که الکسی به پولینا داره خیلی دلنشین میکنه داستان رو، اینکه اونقدر تو عشقش ثابت قدمه اما یه جاهایی میرسه که حتی قمار رو به پولینا ترجیح میده، خیلی خوب اعتیاد الکسی به قمار رو به تصویر میکشه اونقدر که از عشق و از غذا اولویت بالاتری براش پیدا میکنه. داستان پرکششیه و مترجم عالی ای هم داره.
ana78
مرسی از آقای سروش حبیبی مترجم درجه یک👌
داستایوفسکی به حق در این داستان نشون داد که زندکی چیزی به جز یه قمار بزگ نیست
hossein
برخی از دوستان چنان از ترجمه تعریف کردن که باعث میشه کسی حتی فکر انتقاد به سرش نزنه، متاسفانه ترجمه هم آنچنان که دوستان گفتن خوب نبود و ضعفهایی داشت،اما در مقایسه با ترجمه های دیگه میشه گفت این ترجمه کمی بهتر بود
محمد دانشجو
نقاط ضعف و قوت کتاب از نظر من :
✅نقاط قوت:
- ملموس بودن و انتقال درست احساسات کارکتر ها
- به هیجان و گاهی به خنده انداختن مخاطب در برخی قسمت های داستان
- ترجمه ی خوبی که خالی از اشکال نیست
❌نقاط ضعف
- نژاد پرستی در سراسر متن کتاب قابل لمس بود
- در برخی قسمت های کتاب توضیحات غیر ضرور که به داستان هم کمک نمیکرد ، وجود داشت
- شخصیت پردازی ضعیف (نویسنده به کمیت کارکتر ها توجه بیشتری داشته تا به شخصیت سازی صحیح کارکتر ها)
- برخی جمله بندی های مترجم ایراد ساختاری دارند ، مثل این جمله از کتاب : « این حال از سرخودپسندی و میشود گفت یک دندگی طول میکشد » .
-- مترجم قسمت های روسی کتاب رو ترجمه کرده و قسمت های فرانسوی کتاب رو عیناً در کتاب آورده و برخی در پاورقی ترجمه شده و برخی بدون ترجمه هستن.
- پایان کتاب به قدری من رو از نویسنده ناامید کرد که انتظارش رو نداشتم و من رو از مطالعه این کتاب پشیمون کرد. پایان به شدت ضعیف و کتاب رسما بدون نتیجه رها شد.
- فصل ۱۷ ام کتاب به شدت ضعیف و بی جون بود و نویسنده با گفتگوی کسالت بار مستر آستلی و راوی داستان سعی در تمام کردن هرچه سریع تر داستان داشت.
- کارکتر مستر آستلی ، یک کارکتر کمکی بود که هرجا نویسنده کم میآورد اطلاعاتی راجع به وقایع داستان و سرنوشت اتفاقات و کارکتر ها را با آن ماستمالی کند. کارکتری که بی دلیل از همه وقایع و نیات افراد آگاه هست.
- گفت و گوی مستر آستلی و راوی در فصل ۱۷ جایی برای اظهار نظر های شخصی نویسنده به نظر میامد که مطالب نکته هایی که نتوانست در متن کتاب القا کند را به صورت یک گفتوگوی بیاورد.
nadia
من نسخه چاپی این کتاب رو دو سال پیش خوندم و خیلی کیف کردم از خوندنش ، قطعا پیشنهاد میکنم😊
Mary gholami
نتونستم باهاش ارتباط بگیرم
یا محمد مصطفی
جالب نیست
کاربر ۱۴۲۰۶۰۹
خیلی برام جالب نبود،تمام داستان نشان ازاعتیادبه قمارشخص داشت،چندورق ازداستان جالب شدولی بازم مبهم ومجهول وکسالت باربود،من نتونستم باهاش ارتباط برقرارکنم
جواد انبارداران
کتاب قمار باز نوشته فیودور داستایِوسکی ضعیفترین اثر این نویسنده مشهور روسی است. داستان درباره آموزگاری روسی است که برای یک ژنرال روسی ورشکسته خدمت میکند.
نیمه اول داستان بدک نیست اما رفته رفته از جایی که پولینا رفتارهای روانپریشانه از خودش نشان میدهد داستان شدیدا ضعیف میشود و حتی به سمت گزارش یا نوشتن یک طرح ساده داستانی میرود.
گفته میشود خود داستایوسکی نیز به قمار اعتیاد داشته و هنگام نوشتن این کتاب نیز که طی ۲۶ روز نوشته شده تحت فشار زیادی بوده.
شخصیت داستایوسکی
فئودور داستایفسکی یا فیودور داستایوسکی در روسیه شخصیتی شبیه جلال آل احمد خودمان دارد که با پشتوانههای کلیسای ارتدوکس به دنبال مبارزه با جریان غربگرای روسی است.
او از این جهت در مقابل تورگنیف نویسنده دیگر روسی قرار میگیرد. در داستان قمارباز نیز این تفکر جریان دارد.
اولا بگویم این قدر که شاهکار ماهکار پشت داستایفسکی میبندند، باور نکنید، ما که هنوز کسی را نیافتهایم واقعا شاهکار نوشته باشد، کتاب قمارباز کتاب شدیدا ضعیفی است و اگر هم تا به حال آن را خواندهاید یا شنیدهاید تنها مدیون معروفیت داستایفسکی است.
استفاده داستایفسکی از تجربه زیسته
داستایفسکی کاری میکند که خوب است نویسندگان ما از او الگو بگیرند و همیشه به آن توجه داشته باشند؛ داستایفسکی سعی میکند ار تجربه زیستههای خودش استفاده کند، شخصیت اول داستان دقیقا عین خود داستایفسکی قمارباز است، و همان طور که شخصیت راسکولنیکوف در رمان جنایت و مکافات صرع دارد، خود داستایفسکی نیز به دلیل مشکلاتی که برایش ایجاد میشود، محکوم میگردد و کار اجباری در سیبری میرود و زندانی میشود صرع میگیرد و تا آخر عمر هم با آن درگیر است. امکان بسیار زیادی هم هست که خودش افکار مالیخولیایی داشته باشد و آن را در شخصیتهای روانپریش داستانهایش پیاده کرده باشد.
محتوای داستانی
داستان قمارباز علاوه بر تقبیح قمار و قماربازی، لایه دوم معنایی دارد که با شخصیتها رقم میخورد.
ما در داستان یک شخصیت فرانسوی داریم که شدیدا بد نشان داده میشود و حتی به آن مردک گفته میشود که همان دگریو است، یک تیپ آلمانی داریم که باعث ایجاد چالش برای آلکسی میشود، ژنرالی روسی که در وضعیت حقارت و بدهکاری به سر میبرد و یک عمه یا مادربزرگ اصیل روسی و یک شخصیت انگلیسی که بسیار موقر و آرام است.
به نظر میآید این شخصیتسازیها همگی نشأت گرفته از نگاه داستایفسکی به کشورها و غرب است که برای تایید این فرض باید به عقاید شخصی دقیق و خاطرات او مراجعه کنیم.
زهراعلیزاده
خیلی جالب بود حتمأبخونید طفلک معلم سرخانه وجالب مادربزرگ پیر داستان ونامرد پولینا که ....
amin azadi
با توجه به تعاریفی که ازین کتاب میشد اونجوری من رو جذب نکرد شاید باید قمارباز باشی تا اون حس و حال رو زندگی کنی ولی داستایوفسکی بی نظیره من با برادران کارمازوف و جنایات و مکافات زندگی کردم و ترجمه سروش حبیبی عزیز بی نقص بود 🌱
Ms A.Y
یا واقعا کتاب خیلی جالبی نیست یا اینکه اینقدر همه از این کتاب تعریف کردن که آدم توقعش بسیار بالا میره و وقتی میخونتش براش راضی کننده نیست.
nima
غلط املایی زیادی داره . ترجمش هم اصلا برام جالب نبود به جای اینکه بعضی عبارت ها ترجمه بشه و در پاورقی به اون اصطلاح به زبان اصلی اشاره بشه مترجم دقیقا برعکس این عمل کرده و کتاب ترکیبی از زبان اصلی و ترجمه در اومده
♤ 𝐍𝐞𝐨 ♤
من کتاب ترجمه جلال آل احمد را خواندم کتاب ترجمه سروش حبیبی را نیز مطالعه کردم واقعآ انگار این ۲ کتاب از لحاظ ترجمه فوقی با هم ندارند!
سوالم از سروش حبیبی به عنوان مترجم اثر قمارباز این است خود ایشون ترجمه جلال آل احمد را که در تاریخ یکهزار و سیصدو بیست و نه ترجمه شده است مطالعه کرده اند؟
و می توانند فرق بین این ۲ ترجمه که پیشتر شبیه بازنویسیاست را به من کتابخوان اعلام نمایند که متوجه شوم.از مسئولین نشر چشمه نیز این سئوال را دارم.
کاربر ۴۲۷۱۴۴۶
میشه با ذکر مثال بگی چطور فرقی ندارن؟
ترجمه سروش حبیبی خیلی بهتره
علی
کتاب چندان جالب نبود، من تا انتها خوندم، هم این ترجمه و هم ترجمه آقای سروش حبیبی. در مل کتاب ماجرای چندان خاصی نداشت و راجع به قمار و خصوصیات اخلاقی روس ها و فرهنگشان بود بیش تر و در کل کتاب چندان روایتگر داستان نیست و بیش تر همانطور که از نام کتاب هم پیداست، یک سری یادداشت و یا خاطرات هست از خود داستایوسکی که آن را تغییر داده و به یک کتاب تبدیل کرده اما کتابی که بیش شاید برای خود روسها با ادبیات و فرهنگ و گفتمان خود آنان جالب باشه. در کل من چندان دوست نداشتم
کاربر ۱۸۸۷۸22
درستاستکهقماربداستولیقماربازداستانجالبیاست
پرویز
ترجمه ی خوب و روانی هست ولی متاسفانه حجم زیاد عبارت های ترجمه نشده ی آلمانی و فرانسوی واقعا اعصاب خواننده رو بهم میریزه! نمیدونم چه چیز باعث شده مترجم فکر کنه چون عبارات به زبان روسی نیستند، نباید داخل متن ترجمه بشن! به نظر من این ابتکار(!) واقعا به کار ضربه زده و رجوع پی در پی خواننده به پاورقی برای فهمیدن یه عبارت ساده و روزمره، آزار دهنده هست. میشد اون قسمت ها ایتالیک باشن و بعد تو پاورقی گفته بشه در متن اصلی به چه زبانی بودند. نه اینکه کلا ترجمه نشن داخل متن! بعید میدونم این ترجمه برتری خاصی نسبت به ترجمه های دیگه داشته باشه. اگه بخوام به کسی پیشنهاد کنم، این ترجمه رو پیشنهاد نمیدم.
♤ ℕ𝕖𝕠 ♤
من هم ترجمه سروش حبیبی را خواندم و هم ترجمه قمارباز جلال آل احمد را یکی میتونه فرق این دو ترجمه را برای من بگوید؟ یکی مال یک هزار و سیصد و بیست و نه ویکی دیگر یک هزار وسیعدو نود به بعد است لطفآ کسی که می داند توضیح دهد
تام ریدل
قسد من اثبات خفن بودن خودم نبود چون من خفن هستم
منزورممم شخس خاسی نبود منزورمم از اینکه کتابخون نیستید شما نبودید کلن بود چون سروش حبیبی بین کسایی ک کتاب میخونن مث نشناختن بارسلونا بین فوتبالیاس در این حددد
و من با غلت املایام حال میکنممممممم و اما به غیر از حال ی دلیل دیگه ام داره که بماند برای بعدن
پرویزی_برای_تمام_فصول
تام ریدل؛ اینکه نقد یه نفر به سبک ترجمه یه مترجم رو ربط می دید به کتاب خون بودن یا نبودنش واقعا در نوع خودش بی نظیر و بامزه بود. شما حال کردید وسط خوندن هی برید آخر کتاب، من حال نکردم! دیگه این وسط ماهیگیریتون برای اثبات خفن بودنتون چیه؟! ضمنا همین که شما یه متن کوتاه رو با هزار جور غلط نگارشی، تایپی و املایی نوشتید مشخصه دیگه آخرای کتاب خوندنتونه! 😅
fahimeem
متاسفانه اصلا ترجمه روانی نداشت و من از خواندن ادامه آن با این ترجمه منصرف شدم. امیدوارم ترجمه بهتری پیدا کنم.
سمانه
به لحاظ ترجمه ضعیفه با اینکه سروش حبیبی ترجمه کرده!!!
حجم
۱۹۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۱۵ صفحه
حجم
۱۹۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۱۵ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۲۴,۵۰۰۵۰%
تومان