نظرات درباره کتاب جمشیدخان‌ عمویم‌، که‌ باد‌ همیشه‌ او را با خود‌ می‌برد و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب جمشیدخان‌ عمویم‌، که‌ باد‌ همیشه‌ او را با خود‌ می‌برد

نظرات کاربران درباره کتاب جمشیدخان‌ عمویم‌، که‌ باد‌ همیشه‌ او را با خود‌ می‌برد

۴٫۱
(۵۴)
zoha
"تموم عمرم در آرزوی مملکتی بوده‌ام که بادش آدم رو با خودش نبره" اولین چیزی که باعث خرید این کتاب شد، عنوانش بود بعد خوندن متن نمونه‌ش که چقدر شیرین و روان و گیرا بود بعد تخفیفی که داشت و میتونستی با کمترین قیمت بخریش و ببینی خب آخر قصه چی میشه! و بعد هم بدونی نشر نیماژ منتشرش کرده یک سند محکم. برای من لذت بخش بود👍🏻
مرضیه
چقدر خوب حزب باد رو تشریح کرده بود شیوه نگارشش واقعا جذاب بود
مرضیه
من چند وقت پیش خریدم،فکر نکنم الان هم مشکلی داشته باشه...ی زمان دیگه امتحان کنید
بلاتریکس لسترنج
چرا نمیتونم بخرمش
موش سر آشپز
عجب تخفیف و عجب نویسنده ای 👌👌👌👌
Sina Iravanian
وقتی خواندن کتاب را شروع کردم، انتظار نداشتم تا این اندازه درگیرش شوم و از خواندنش لذت ببرم. تجربه‌ی متفاوت و دوست‌داشتنی‌ای بود. بخصوص به عنوان فردی که در یکی از همین کشورهای طوفانی خاورمیانه بزرگ شده، به خوبی می‌توانستم با قصه ارتباط برقرار کنم. به غیر از کسانی که نفع‌شان در طوفانی نگه داشتن این کشورهاست، شاید این آرزوی عمو جمشید آرزوی خیلی از خاورمیانه‌ای‌ها باشد: [عمو جمشید] خندید و گفت: «من هم تموم عمرم در آرزوی مملکتی بوده‌م که بادش آدم رو با خودش نبره.»
farzin9
هرکی نخونه ضرر کرده. عالیه این کتاب. فوق العاده ست. تخفیف هم که دیگه بیش تر از این؟
mona-p
از اون کتابای نمادین و جذاب که به زور میشه زمینش گذاشت! واقعا لذت بردم مرسی بختیارعلی، مرسی مریوان حلبچه ای، مرسی نیماژ، مرسی طاقچه 💋💋💋💋
حسینی
جالب بود. در عین تخیلی بودن خیلی واقعی به نظر میرسید. یک انسان حزب بادی که باد اونو با خودش همه جا میبرد
reza
کتاب خوبی است بنظر میرسد یک تصویر نسبتا عمومی از ما ادمهای این بخش از جهان که دمدمی مزاج وبی مایه ،ابن الوقت وگروهی هم مثل سالار مسخ وبی هویت .وجودشان در دیگری تعریف می شود درک درست کتاب برای شنخت شاکله شخصیتی مفید است
موصیو
هم برای خودم خریدم و هم برای یه نفر دیگه و بهش هدیه دادم! یک کتاب خوب از یه نشر خوب مرسی طاقچه با این تخفیف دلچسب روی این کتاب عالی
maryam
ممنون بابت مثبت اندیشی تون ...که توی همه نظراتتان راجع به کتاب جاریه
صبحي
بی نهایت نثر روان و زبان سمبلیک بختیار علی را دوست دارم. کارهای او بهترین مثال stream of consciousness است.
setare67
کتاب خوبی بود , آدم حزب باد را خوب به تصویر درآورده بود . ترجمه ی خوب و روونی هم داشت .
M.M. SAFI
از باب رئالیسم جادویی 👌🏻
مهتاب
دقیقا
امین
۹۴ صفحه‌اش رو خونده‌م. هنوز نفهمیده‌م چرا میگن کتاب خوبیه؟ انگار به یکی گفته باشه برا بچه ها قصه بگو تا بخوابن و اونم فی‌البداهه شروع کرده باشه!
💚Book lover💚
همین الان خریدمش امیدوارم وحتما خواهم خواند اولین اثری از این نویسندست که میخونم☺
Baharak
همین الان تمومش کردم. بعنوان کسی که تاحالا خیلی داستان ایرانی نخونده دوسش داشتم و بخصوص از نیمه‌ی دوم کتاب جذابتر و جالبتر شد. حتماً پیشنهادش میکنم. بقیه دوستان هم که نظرات درستی درمورد شخصیت اصلی دادن ...
M A R I A M
کورد نه، کرد.🌼
Bѧһѧяѧҡ
حتما 😍 مرسی
Mad
حالا که دوست داشتین آخرین انار دنیا از همین نویسنده و همین مترجم بخونید...
بیژن دوران
کتاب خیلی جالب بود خیلی از مشکلات امروز دنیا رو تو کتاب بهش اشاره میکنه. ترجمه بعضی جاها مشکل داشت ولی در کل موضوع جالب و نویی داشت.
SamanRiahi
۲۵۰۰ خریدمش خیلی خوبه. تخیلیه و جالب
angoor
هەمانە بەختیار عەلی بێ و کتێبی خراپی نووسی بێ ؟
Ali
می‌توان دانست
ابراهیم
سرگشتگی دسته جمعی ملت کورد اینکه یک رهبری واحد به سمت یک آرمان بلند ندارند اینکه سیاستمداران فاسدند و هر کس هم جایشان بیاید از آنها بدترند اینکه از دین از رسانه از هر چیزی برای ثروت اندوزی و قدرت طلبی استفاده می کنند ملت درگیر هویت جنگ ناسیو نالیست و البته مظلومیت بختیار علی از زبان رئالیسم جادویی و راه رفتن بین خیال و واقعیت بیگانگی انسان کورد را به تصویر می کشد جمشید خان مرد بی وزنی که هر بار باد او را جایی می برد و شخصیت تازه ای پیدا می کند و هر بار هم به ناامیدی و یاس و در بدری منجر میشود۰ آخر سر هم به نوعی بختیار علی برای ملت کوردآرزو می کند تا در نتقطه ای دور دست به آرامش برسد۰ من به شخصه این مسئله رو در کورد ایران نمیبینم ایرانیها خودشان را در انسانهای بزرگی نثل حاج قاسم پیدا می کنند و دسته جمعی و با هویتی آرمان خواه به سمت امر قدسی در حرکتند در پیاده روی اربعین همداین حرکت دسته جمعی رو به سمت انسان کامل دیدم این جمعیت نه مایوس نه ثروت طلب نه سرگشته بود برعکس ملتی یکدل وعاشق انسانیت وخدا را مشاهده کردم
marzy
کتاب تخیلی جالبی بود
zahrratta
از خوندنش خوشحالم. با اینکه تخیلی بود اما عجیب به واقعیت پیوند خورده بود.
madishka
بختیار علی نگاهی انسانی به دنیا داره و این از هرچیزی مهمتره❤
امیر شیرازی
کتاب داستانی کوتاه درباره مردی که او‌ را باد با خودش می برد. روایت و خط داستان روان و شیرین هست ترجمه عالیه قدرت قلم نویسنده ای مثل بختیار علی هم نیازی به تعریف نداره کتاب رو با واژه هاش سطحی بخونید ولی عمیق درباره ش فکر کنید،مزه تش کنید و بعد ببلعید، هدف نویسنده و نوشتن کتاب بیش از لایه سطحی داستان است پیشنهاد میشه
کاربر 5170118
کتاب خوبی بود داستان جذابی داشت
کاربر ۱۴۲۰۶۰۹
نویسنده با کلماتی که میتونه برای همه جذاب باشه کسانیکه حزب باد هستن توصیف کرده
کاربر ۸۶۰۹۸۴۰
سلام وخسته نباشی اینجانب اقای یعقوب پرورش فرزند اسا کسب وکار تجارت الکتر ونیکی کتاب خواندن خیلی خوبه
hoda.family
بد نبود. برداشت من این بود: یه نفر سعی میکنه که در مسیر باد پیش بره تا بتونه از چیزهایی ک میبینه فاصله بگیره. ولی تلاشش بیهوده است و در نهایت به مملکت خودش برمیگرده هویت ما رو ملیت و قومیت ما می‌سازه و نمیشه اونها رو به فراموشی سپرد
کورش
داستان بسیار جالبی است که توانایی ها ، ناتوانی ها و نقاط ضعف و قوت یک انسان و شاید یک جامعه انسانی را با خیال پردازانه ترین شکل از داستان پردازی ، با خلق شخصیتی که می تواند با جریان باد مانند بادبادک پرواز کند ، به نمایش می کشد.
کاربر ۸۵۹۶۱۸
خوندنش جذبم نکرد نوع نوشتارش رو دوست نداشتم
FaRaZ fArAz
در بدر تر از باد زیستم در سرزمینی که در آن گیاهی نمی روید ای تیز خرامان من ، لنگی پای من از ناهمواری راه شما بود... شاملو
roxana
این دومین کتابی هست که از بختیار علی نویسنده کُرد عراقی میخونم, به نظرم بهترین ترجمه برای کارهای ایشون ترجمه روان و زیبای مریوان حلبچه ای هست که هربار از خواندنش کلی لذت میبرم , سبک ادبی بختیار علی رئالیست جادویی هست که برای طرفداران این سبک این کتاب رو حتما پیشنهاد میکنم ,کتاب بیشتر در مورد نقد ایدوئولوژی های متفاوتی هست که یک انسان در طول زندگی باهاش روبرو میشه و پیروی کورکورانه ازشون میتونه انسان رو تا مرز نابودی و زوال بکشونه ,در کل کتاب جذاب , زیبا و عمیقیه که وقتی شروع به خوندنش کنید لحظه ای نمیتونید زمین بذاریدش , کتابِ " آخرین انار دنیا" از همین نویسنده هم اگر تا به حال نخوندید پیشنهاد میکنم بخونید که فوقالعادست.
Ssdt Hosseiny
داستان گیرا و ترجمه روان. بسیار بسیار جذاب.
امیرحسین
بد نبود... کشش داشت ولی با عقل جور در نمیومد. راجع به آدم‌هایی که مدام از این شاخه به اون شاخه می‌پرند
hamid
ولی من خیلی دوسش نداشتم، هرچند یه جاهایی خیلی به دلم نشست
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
عنوان کتاب داستان رمان را به خوبی مشخص می‌کند. در این رمان سالارخان داستان زندگی عمویش یعنی جمشیدخان را روایت می‌کند. سالارخان کسی بود که در بیشتر مراحل زندگی جمشیدخان همراه او بود و به خوبی از سختی‌ها و خوشی‌های زندگی او آگاه بود. جمشیدخان اما، در ۱۷ سالگی به دلیل داشتن افکار کمونیستی توسط بعثی‌ها دستگیر و راهی زندان می‌شود. در زندان او را بسیار شکنجه و آزار می‌دهد اما جمشیدخان هیچ چیزی را فاش نمی‌کند. بنابراین بعثی‌ها شکنجه‌ را ادامه می‌دهند و در نتیجه آن توانایی جسمی جمشیدخان از بین می‌رود و او آنقدر وزن از دست می‌دهد که باد می‌تواند او را مانند یک تکه کاه جابه‌جا کند. هر بار هم که باد جمشیدخان را با خود می‌برد یک تحول و دگرگونی در جمشیدخان ایجاد می‌شود و او قسمتی از حافظه‌اش را از دست می‌دهد.در ادامه، عفو عمومی برای زندانیان صادر می‌شود و زمانی که می‌خواهند جمشیدخان را نیز عفو کنند جنگ ایران و عراق شروع می‌شود و بعثی‌ها که به توانایی جمشیدخان پی برده بودند، تصمیم می‌گیرند از او به عنوان پهباد جاسوسی استفاده کنند. در این میان هم سالارخان و اسماعیل وظیفه نگهبانی از جمشیدخان را به عهده گرفته‌اند. کار آن‌ها این بود که در روزهایی که باد شدت می‌گرفت، جمشید را با ریسمان به خود ببندند تا مبادا باد او را با خودش ببرد. اگر هم جمشید قصد پرواز داشت، باید با طناب او را از زمین کنترل می‌کردند هر فصل از کتاب ماجرای قسمتی از زندگی جمشید استاین رمان نیز مانند رمان آخرین انار دنیا به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده است. قبل از خواندن کتاب و صرفا با روبه‌رو شدن با عنوان کتاب، افکار مختلفی به سمت مخاطب سرازیر می‌شود. اما با خواندن کتاب متوجه می‌شوید که اعتراضات و مواردی که نویسنده در کتاب از آن‌ها شکایت می‌کند به خوبی با داستان مردی که باد او را با خود می‌برد سازگار است. این رمان به ما می‌گوید که اگر سنگین نباشید، خط فکری نداشته باشید، عقاید درستی نداشته باشید باد شما را با خود می‌برد و شما هم به ناچار باید با جریان تاریخ همراه باشید. شما هم به ناچار باید به سمتی بروید که دیگران شما را به آن سمت می‌برند. در این کتاب جمشیدخان گاه در جنگ جاسوسی می‌کند، گاه در کوه زندگی می‌کند، گاه مرد خدا می‌شود، گاه قاچاقچی می‌شود، عاشق می‌شود و… به نظر من جمشیدخان نماد اکثریت آدم‌های سرگردان دوران خود ما است. آدم‌هایی که خط فکری ثابتی ندارند و هربار مسیر خود را تغییر می‌دهند. باد از هر سمتی که بیاید، مسیر این افراد موافق باد خواهد بود. در واقع جمشیدخان حافظه تاریخی ندارد و بازهم بسیار شبیه ما است که حافظه تاریخی نداریم. نمی‌توانیم در تصمیم‌های جدید، گذشته را مرور کنیم و از حافظه تاریخی خود استفاده کنیم. جمشیدخان نماد بی‌هویت است، نماد افرادی جامعه‌ای است که فقط تاریخ را تجربه می‌کنند، هرچه که باشد و حتی کوچک‌ترین قدرتی در انتخاب مسیر تاریخی ندارند. نماد انسان‌های بی‌فکر که هرگز سوالی نمی‌پرسند و به چیزی اعتراض نمی‌کنند.کتاب جمشیدخان عمویم که باد همیشه او را با خود می‌برد، دومین رمانی است که از بختیار علی، نویسنده کُرد می‌خوانم و پیشنهاد می‌کنم اگر به ادبیات کُرد علاقه دارید حتما این رمان را مطالعه کنید.✨🌸

حجم

۱۱۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۳۴ صفحه

حجم

۱۱۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۳۴ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۷۰%
تومان