نظرات کاربران درباره کتاب مروارید
۴٫۲
(۴۱)
Amir_13_Doulabi
*نقد از الف بوک*
در آخرین سالهای ده سی، سرمایهداران کالیفرنیایی در اقدامی نمادین، سه نسخه از بهترین اثرش را در میدان شهر سوزاندند و پاره ای از کتابخانه ها آن را از لیست کتابهایشان حذف کردند. خود او که چنین واکنش هایی را پیش بینی میکرد به ناشرش توصیه کرده بود کتاب را در تیراژی پایین منتشر کند. با این حال چنان استقبالی از خوشه های خشم صورت گرفت که دیگر تمهیدات جان شتاین بک برای بی سرو صدا فرستادن این اثر به بازار بیاثر شد؛ مخالفان کتاب آن را اثری در تبلیغ سوسیالیسم به حساب آوردند. اما طولی نکشید که جان فورد فیلمساز پرآوازه سینمای کلاسیک امریکا به سراغ این رمان رفت (1940) و حاصل این اقتباس ادبی شاهکاری سینمایی بود که با هفت اسکاری که نصیب آن شد بر شهرت و آوازه جهانی کتاب افزود.
جان شتاین بک نماینده جریانی از ادبیات رئالیستی در آمریکا بود که از گرایشات سوسیالیستی برخوردار بود. همین باعث می شد که دغدغه پرداختن به قشر کارگر و کشاورز و طبقات محروم جامعه به شکلی پررنگ در اغلب آثارش نمود داشته باشد. نگاه او به رویای آمریکایی نگاهی منتقدانه بود، رویایی که به زعم او به شکل فاجعه آمیزی به بی عدالتی و نابرابری های حاد در جامعه آمریکایی انجامیده بود و آرزوهای چند نسل بربادرفته می نمود.
داستان بلند «مروارید» اگرچه از جمله متفاوت ترین نوشته های جان شتاین بک محسوب می شود، اما در ادامه همین نگاه قرار می گیرد. شخصیت های اصلی این داستان نیز در زمره همان مردم فقیری قرار می گیرند که شتاین بک اغلب دغدغه پرداختن به زندگی آنها را داشت. اما تفاوت اصلی این اثر از آنجا ناشی می شود که نویسنده به جای اینکه تاثیر فقر را بر زندگی این شخصیت ها مورد بررسی قرار دهد، به تاثیر ثروت در زندگی آنها پرداخته است!
به این ترتیب می توان گفت در مروارید جان شتاین بک از آن رویکرد رئالیسم سوسیالیستی که مشخصه آثار مهم او محسوب می شد، فاصله گرفته است. چرا که این داستان اگرچه برپایه روایتی به ظاهر رئال پیش می رود اما گاه به ناتورالیسم پهلو می زند و گاه جنبه های تمثیلی آن دیگر وجوه اثر را تحت الشعاع قرار می دهد و اینها در مجموع باعث شده مروارید میان افسانه و حقیقت در نوسان باشد و گاه رگه هایی از فولکلر نیز در آن دیده شود.
با این اوصاف دور از انتظار نیست اگر مخاطب مروارید دستی باز برای برداشت های متنوع داشته باشد و چنانکه خود نویسنده نیز انتظار داشته و در دیباچه اثر نوشته است: «حال اگر این اثر تمثیلی باشد، چه بسا هرکس معنایی در خور حال خود در آن بیابد و داستان زندگی خود را در آن بخواند.»
داستان مروارید شرح زندگی دشوار صیادی بومی (در مکزیک) به نام کینو است که در تامین معاش خانواده دچار مشکل است و از بد حادثه عقرب فرزندش را می گزد. او که توان پرداخت هزینه های پزشک را ندارد، در اوج ناامیدی به دریا می زند. اینبار اما بخت با اوست، صدفی را شکار می کند که بزرگترین مرواریدی که تا آن زمان دیده و شنیده در آن صدف آرمیده است. وارد شدن مروارید به زندگی آنها به یکباره همه چیز را دگرگون می کند. خبر صید این مروارید در شهر می پیچد و یکباره همه آنها که پیشتر به کینو پشت کرده بودند، به طمع مروارید به سراغ او می آیند، کینو آرزوهای دور و درازی برای خانواده و فرزندش در سر می پروراند و...
مروارید در این داستان می تواند مظهر و نماد بسیاری از چیزها باشد، تمثیلی از ثروت و قدرت و یا هرآنچه آدمی در آرزو و شهوت بدست آوردن آن است. طُرفه اینکه آنچه کینو منجی خود می پندارد، سرانجام تباه کننده زندگی اش می گردد و در واقع تمام خیالپروری هایش آرزوهایی بربادرفته بیشتر نمی شود.
فارغ از حیث مضمونی مروارید به لحاظ ادبی یکی از زیباترین آثار جان شتاین بک محسوب می شود، با بیانی مجذوب کننده و روایتی مبتنی بر تصاویری بکر و زنده از طبیعتی که شخصیت های رمان می کوشند روزی خود را از دل بیرون بکشند. از آثار جان شتاین بک ترجمه های گوناگونی به فارسی انجام شده است. اما بی شک ترجمه سروش حبیبی از اثر حاضر (که به شکلی مقبول توسط نشر فرهنگ معاصر در دسترس علاقمندان قرار گرفته) از جمله بهترین برگردانهای آثار این نویسنده بزرگ به زبان فارسی است؛ به خصوص لحن غنایی این داستان که به طور ملایمی در آن طنین انداز شده است و نثر کتاب در ترجمه از این منظر خواندنی و در خور اعتنا از کار در آمده است.
جان شتاین بک از آن نویسندگانی که سینمای آمریکا به نوشته های شان روی خوش بسیار نشان داده است و او نیز مانند بسیاری از نویسندگان هم دوره خود با هالیوود نیز به همکاری پرداخته است و آثاری فراموش ناشدنی از روی داستانهی او ساخته شده است به خصوص توسط جان فود و الیا کازان. «مروارید» نیز مورد توجه سینما قرار گرفته و در سال 1947 فیلمی به کارگردانی «امیلیو ایندیو فرناندس» براساس این داستان جلوی دوربین رفت که خود اشتاین بک نیز در نوشتن آن همکاری داشت.
سروش حبیبی به انتهای کتاب حاضر نوشته ای کوتاه اما خواندنی درباره جان شتاین بک افزوده که به شکلی مختصر و مفید اطلاعات جالبی درباره این نویسنده به مخاطب علاقمند ارائه می کند.
علی دائمی
یک رمان خوب، با داستانی صاف و ساده دربارهٔ حرص و طمع آدمیزاد، که با وجود کوتاه بودنش شما رو جذب میکنه. مثل همیشه اندیشهٔ ضداستعماری و ضدسرمایهداری نویسنده در سطر به سطر اون تنیده شده. بخوانید و لذت ببرید و به این فکر کنید که اگر شما به جای ماهیگیر قصه بودید، با مرواریدتون چه میکردید :)
Mohammad
(۷-۱۷-[۱۶۰])
داستان، کشش و ضرباهنگ خوبی داره و مثل اکثر کتاب های جان اشتاین بک با محوریت و تمرکز بر تضادهای طبقاتی پیش میره؛ یکی از نکاتی که در حین خوندن کتاب به ذهنم رسید این بود که مارکس در مانیفست کمونیست نکاتی رو در رابطه با شیوه ی بلعیدن دسترنج طبقه ی فرودست توسط اربابان سرمایه بیان میکنه که هر کدوم از اونها با روش هایی گوناگون به سراغ انسانِ استثمار شده میان تا هر آنچه رو که با رنج و مشقت به دست آورده رو از چنگش دربیارن؛ این کتاب بازتابی از همون کشمکش های طبقاتی و هوس های ماتریالیستی انسانه.
mrb
کتاب واقعاً خوبی بود. ولی سروش حبیبی گیجم کرد . انگار جمله رو نصفه ول کرده. بعضی کلمات هم خیلی کهن ترجمه کرده
مثلا به جای آوردن کلمه قایق گفته بلم
Anna
این داستان یکی از بهترین داستان هایی بود که در سال 99خوندم، فضاسازی و شخصیت پردازی نویسنده عالی بود.
داستان دربارهی خانوادهی سه نفرهای هست که نمایندهی طبقه پایین جامعه هستن و هیچ راه فراری ازش ندارن و محکومند به فقر. داستان ناتورالیستی هست و خیلی جاها دیده میشه که انسان رو با صفات حیوان توصیف میکنه و خب این یکی از باورهای ناتورالیست هاست که انسان تفاوت چندانی با دیگر حیوانات نداره. داستان شخصیت های زیادی نداره و نثر روانی هم داره
a_lovely_sister
کلا کتابای جان استاین بک خوبه :)
شهـــ گمنام ــــید
نسخه چاپی این کتاب رو با ترجمه ی آقای محسن سلیمانی خوانده ام...
نثر کتاب بسیار روان است و زیبا. داستان جالب و دردناکی از حرص و طمع انسان...
از خواندنش لذت بردم...
Fatemeh
یکی از بهترین کتابهایی بود ک خوندم. شدیدا توصیه میکنم ک از دست ندینش
بهناز
ترجمه زیاد خوب نبود ولی داستان داستانه خوبی بود
موضوع داستان مربوط به فرد فقیری هست که یک مروارید بزرگی پیدا می کنه و مسیر زندگیش کاملا عوض میشه
یگانه
از آقای شتاین بک بخوانیم
خوب است.
Mahsa
واقعا کتاب جذاب و گیرایی هست..
هر فصل اتفاق جالبی می افتد که کشش برای ادامه مطالعه را ایجاد میکند و مفاهیم ارزشمندی را ساده و روان در قالب این داستان بیان کرده ست.
آناهیتا
کتابی پر مفهموم با فضایی نسبتا تاریک.
داستان پردازی زیبا و با جزئیاتی داشت،اما ممکنه برای بعضی ها حوصله سر بر باشه چون همونطور که اشاره کردم مفاهیم عمیقی داره.
در کل خوب بود.
Resistance 370
تلخ و تامل بر انگیز بود فضاسازی داستان جذاب بود
پایان تلخی داشت ولی خب واقعیت همیشه شیرین نیست.. گاهی با خودم فکر میکنم نویسنده های این دست رمان ها اگه تو این دوره زندگی میکردن چطور می نوشتن؟!
واقعیت جامعه امروزی رو حدود 100 سال قبل خیلی خوب توصیف کرده
ژاله
رمانی جذاب وجالب بود که با کششی بینظیر خواننده رو بدنبال خودش میکشاند اما حیف انتهای آن باخوبی وخوشی تموم نشدآنهم با مرگ نوزادی بیگناه....با سپاس فراوان
maryam
با اینکه نسخی چاپی رو حدود ۷ سال پیش خوندم ولی تمام جزئیاتش رو یادمه! اگه اهل خوندن رمان های کلاسیک هستید پس به احتمال زیاد از خوندنش لذت خواهید برد👌
mohammad
عالی
hodiii614
من نسخه چاپی کتاب رو دارم و خوندم.خوشم اومد. کلا نوشته های استاین بک رو دوست دارم. مفاهیم خوبی توش نهفته، هرچند فضای کلی داستان هاش غمگینه. به ویژه "موش ها و آدم ها" رو توصیه میکنم بخونید.
👑🎵parnian🎵👑
خیلی مفهومش سخته
ماهی سیاه کوچولو
میتوانست ترجمهی روانتری داشته باشد.
اما مسئلهی تهیدستی و یافتن مروارید و آرزوهای دراز و طمع و دست کشیدن از شانسی که به زندگیات رو آورده، همهاش چالش برانگیز بود و قابل تامل!
احمد
سروش حبیبی و روان نبودن ترجمه
آرش.م
درجهیک در داستانپردازی با مفاهیم عمیق انسانی و جامعهشناسی. با پایان عمیقتر و به یادماندنی تا مدتها.
AS4438
کتاب خوبیست، برگرفته ازفقرو درد ورنج .
mehranyk
کتاب خوبیه . البته ترجمه ووقعا ضعیف
sanamanani2004
من نسخه چاپی این کتاب رو دارم. ولی خوشم نمیاد =_=
mahyart256
بهش دو ستاره میدم فقط به خاطر ترجمه ضعیف و افتضاح وگرنه خود داستان بینظیر و عالی و حداقل چهار ستاره باید بگیره
Tony Soprano
سروش حبیبی ضعیف :/ افتضاح :/ 😑
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۳۴ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۳۴ صفحه
قیمت:
۴۰,۵۰۰
تومان