
نظرات کاربران درباره کتاب بالاخره یه روزی قشنگ حرف می زنم
۳٫۳
(۵۱)
بهار قربانی
قبل از هرچیز بگم من نسخه صوتی این کتاب رو گوش دادم.
حالا نظرم👇
بامزه و گاهی خندهدار
اما اگر میخواستم کتاب فیزیکیشو بخوندم ،احتمالا تمومش نمیکردم...چرا؟ ...کتابهای طنز ارتباط تنگاتنگی با فرهنگ نویسنده داره، اینکه نویسنده یه سری مسائل و مشکلات رو دستمایه قرار میده و به گونهای بامزه بیان میکنه برای کسی که با اون فرهنگ بزرگ شده خیلی خیلی جالبتره و به مراتب بامزهتر از منی هستم که از فرهنگ دیگهام و با بعضی شوخیها و یا مسائلی که تو کتاب بیان میشه کاملا بیگانه هستم و گاهی متوجه نمیشم که مکالمه چی بود. من با سری کتابهای آبنبات مهرداد صدیقی بشدت خندیدم،کاملا مسائل مطرح شده برام ملموس بود،اما این کتاب گاهی باعث خنده من میشد.
در آخر خوانش هوتن شکیبا جذابیت کتاب رو دو چندان کرد اما این جذابیت هرگز به پای مغازه خودکشی نمیرسه.
مانا
من اولین بار این کتاب با ترجمه آقای خاکسار خواندم. کتاب طنز بود. طنزهای خانوادگی که به هم پیوسته بود.
ترجمه عالی بود.
از آن به بعد هر کتابی که ترجمه پیمان خاکسار باشد میخوانم.
ایشون انتخابای خوبی دارند. کتابای ارزشمند ترجمه می کنند.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
ماجراهایی از دوران نوجوانی و بزرگسالی نویسنده که سرگرمکننده و در عین حال تاثیرگذارند. با ترجمه عالی از پیمان خاکسار، من خیلی دوست داشتم.
نیما
ساده ،صمیمی ،اما بی رحم سداریس با سیبل قراردادن خود و خانواده و دوستان خود جامعه و فرهنگ آمریکایی رو با زبان نیش دار خود خوب نقد میکند ، البته ترجمه خوب آقای خاکسار هم توانسته حق مطلب رو ادا کنه
ELNAZ
کم پیش میاد که انقدر یه کتاب حوصلمو سر ببره که نصف و نیمه رهاش کنم. اما این کتاب اینکارو کرد. فکر میکردم روایتها طنز و جالب باشن. ولی راستش رو بخواید نه طنز بودن نه جالب (حداقل برای من) نویسنده داستانهایی رو از زندگی خودش روایت میکنه. داستانهایی که احتمالا از نظر فرهنگ آمریکایی خیلی هم طنز و بانمک باشن ولی به شدت عقیده دارم طنز هر جامعهای باید با فرهنگش متناسب باشه. خیلی جاها اصلا نمیفهمیدم نویسنده راجع به چی حرف میزنه چون توی آمریکا بزرگ نشدم. به هرحال جدا از عنصر طنزش به نظرم داستانها بدون هیچ الگو و نظم خاص صرفا کنار هم قرار گرفتند. با کتابهایی که روایتکننده چندین داستان از زندگی شخصه کنار میام ولی حقیقتا این داستانها باید از یک حداقل نظم مشخصی برخوردار باشن. نویسنده صرفا هرچی به ذهنش اومده رو از کودکی تا بزرگسالی سمبل کرده کنار هم. تا حدی که خواننده اصلا متوجه خط زندگی نویسنده نمیشه و صرفا داره روایتهای به ظاهر طنز رو میخونه. مطمئنا اگر داستانها کمی برای من طنز بودن از این روایتهای نامنظم میشد چشمپوشی کرد و برای کتاب صرفا جنبه سرگرمکننده در نظر گرفت. نباید زیاد نامردی کنم البته. یک چیزایی در کتاب بود که دوستشون داشتم و یه ذره خوندنش رو قابل تحمل کرد برام. اول اینکه نویسنده خیلی خودمونی داستانهای خودشو نوشته. جوری که حس میکنید یک آشنای قدیمی کنارتون نشسته و براتون خاطره تعریف میکنه. دوما از حق نگذریم طنز انقد پایین نبود که توی هیچکدوم از پاراگرافها خندتون نگیره. من آدم سختگیریم توی خندیدن و با این حال توی قسمتهایی کمی لبخند زدم:) همچنین عقیده دارم از کتابهایی که شامل روایت زندگی افراده میشه خیلی چیزا یاد گرفت. البته بستگی به خودت داره. اگرچه نکات آموزشی این کتاب خیلی زیاد نبود ولی خب باز خوندن داستان زندگی یه نفر با روایتی نسبتا و خیلی نسبتا بانمک میتونه جالب توجه باشه. چرا گفتم توصیه نمیکنم؟ همونطور که گفتم کتاب رو از وسطاش ول کردم. دلایلش هم بالا گفتم. اما خب میشه گفت این کتاب تا یه حدی میتونه سلیقهای باشه. چون خیلی پیش اومده که من به یه طنز فرنگی نخندم و دوستام بخندن (یا برعکس!). پس به نظرم اگه تا اینجا اومدید یه نمونهای ازش بخونید و اگه دوست دارید ادامه بدید. اگر هم خوشتون نیومد برید سراغ طنزهای ایرانی. قطعا ایرانیها چون کنار ما زندگی کردن فرهنگمون رو بهتر و راحتتر درک میکنن و در نتیجه طنزهای بانمکتری رو میتونن خلق کنن. #چالش_کتابخوانی_۱۴۰۳
■delibal■
👍
Mary gholami
قشنگ نبود اصن
mahi
این کتاب هم مثل باقی آثار سداریس، روایت سداریس از زندگی، روابط خانوادگی، روابط دوستانهش و دیگر اتفاقهای زندگیشه که به زبانی طنز نوشته شده . تو این کتاب سداریس چهل و دو سالهس. از دوران کودکی، جوونی و دوره چهل سالگیش گفته که با پارتنرش هیو به فرانسه رفته. کتاب جذاب و جالبه به خصوص که تو بعضی قسمتها آدم متحیر میشه از شباهتهایی که تمام زندگیها و روابط والدین و خانوادگی تو همه جای دنیا مشترکه.
tenta
طنز پردازی از یک زندگی
خوبه!
بالاجا کیشی
نویسنده، آمریکایی است: دیوید سِداریس. کتاب هم اگرچه تکهتکه خاطراتِ زندگیِ خودِ اوست؛ ولی با نکتهبینی، ریزبینی، طنزمزاجی، قلم فراخ و آزادی که او در نوشتناش به کار بسته است؛ کتاب شکل یک رُمان خوشطعم و لذیذ و جذاب و خواندنیایی را به خود گرفته است. نویسنده معلوم است که خوب به کار خود مسلط است. نه فقط مشاهدهی درست را بلد است که پرداختن و به قلم آوردنِ صمیمی را هم فوتِ آب است. قلمش آزاد و رهاست. در بند مصلحتی و مماشاتی و چیزی نیست. بهراحتی حرفش را میزند. پدرش را، مادرش را، خواهر و برادرش را، راحت به سُخره میگیرد. بد و خوب و زشتی و زیبایی زندگی دورهمیشان را تشریح میکند. شاید هم این از برکات شهروندی آمریکاست که شایع است میگویند چیزی برای پنهان کردن ندارند و با همدیگر روراستاند.
کتاب از جایی آغاز میشود که نویسنده در هیأت دانشآموز توی کلاس جغرافیا نشسته بود که یههویی بازرسی، کسی از بیرون کلاس آمده و درست رفته بود سراغِ او و همراه خودش بیرونش برده بود. جُرمی، گناهی و خبط و خطایی از او سر زده بود؟ در ادامه مشخص میشود که این نحوِ از روایت او، از لحن طنزپردازیاش نشأت گرفته و او نه اینکه مخرج ادای حروف «سین» و «شین» را باهم قاطی میکرده؛ بُرده بودندش برای گفتاردرمانی. ولی او مگر تن به آموزشهای معلم گفتاردرمانی داده بود. "فیسفیس کردن بهجای تلفظ کردن صحیح سین چارهی کار نبود و من به عادی حرفزدن ادامه دادم....تا جایی که میتوانستم از گفتن کلمههای سیندار اجتناب میکردم. «درسته» شد «آره» یا «بله». «میشه» شد «اجازه میفرمایید؟»"
در ادامه میرود سراغ پدر. پدری که بهجهت عشق و علاقهاش به موسیقی، در تلاش بود که بچههایش به ساز و یا آواز بپردازند.
"بعد از اینکه یک روز عصر از اردو برگشتم دیدم که سازم به آکواریوم اتاقم تکیه داده است. پدرم گفت:«بفرما، اینم گیتاری که همیشه آرزوش رو داشتی.» شک ندارم که من را با یک نفر دیگر عوضی گرفته بود. قبلاً خواسته بودم که یک جارو برقی نو و درست و حسابی بخرد، ولی یادم نمیآمد راجع به گیتار چیزی به او گفته باشم."
از برادرش پُل که ده دوازده سالی ازش کوچکتر است؛ مینویسد. برادری که با پدرش رابطهی عجیبی دارد و به قول نویسنده، هیچکس نمیتوانست ظرافت و زیبایی رابطهشان درک کند. برادرش تهتغاری بود. تُخس و بددهن بود. انگاری آنها از دو خانوادهی متفاوت بزرگ شده بودند. او برخلاف برادر و خواهرانش که جز به قاعدهی ادب متعارف حرف نمیزدند؛ خیلی راحت رو به پدرش داشت میگفت:«هوی عوضی، باید اون میخچههای حالبههمزن رو از کف پات بکنی، امشب هم که نمیتونی، پس خفهشو زر نزن گوساله.»
طنزمراجی و رُکگویی و بیپردهپوشی، لحن بسیار نادری به کتاب بخشیده است. در بخش دوم از کتاب که به مهاجرتش به پاریس میپردازد؛ از سختی یاد گرفتن زبان فرانسه مینویسد که چقدر بیخود و بیجهت هرچیز جاندار و بیجان و حتی صفات را هم به مؤنث و مذکر تقسیمبندیاش کردهاند:«برای من وحشتناکترین مانع در یادگیری فرانسه این است که هر اسمی جنسیت دارد و این جنسیت بر روی ضمیر و صفت اثر میگذارد. به این خاطر که زن است و تخم میگذارد، مرغ مذکر است. اما کلمهی مردانگی مؤنث است. چون دستور زبان فرانسه اینطور دستور فرموده، هرمافرودیت مذکر است وبیحاصلی مؤنث. ماهها تلاش کردم تا رمز پنهانش را کشف کنم ولی بالاخره فهمیدم که عقل و منطق نمیتوانند هیچ کمکی به من بکنند. هیستری، روانپریشی، شکنجه، افسردگی: به من گفته شد هر چیز ناخوشایندی احتمالاً مؤنث است. کمی امیدوار شدم ولی این نظریه هم با کلمات مذکری مثل جنایت، دنداندرد و اسکیت به باد فنا رفت. من مشکلی با یادگیری خود کلمات ندارم ولی جنسیتها به اشتباهم میاندازند و در ذهنم نمیمانند. چه حقهای سوار کنم که یادم بماند ساندویچ مذکر است؟»
و چه خوب بلد بود که خاطرات کودکی کسی دیگر را به شیوهی روایی خاص خودش، رنگورویی جذاب و لحن یگانهی خودش را ببخشد. در جایی از خاطرات هیو (همکلاسیاش در دوره زبانآموزی فرانسه که اهل کنگو است) نقل میکند:«وقتی بچه بودم رفتم سینمای نزدیک محل خرید و یک فیلم دربارهی یک فولکس واگن دیدم....هیو همان فیلم را چند سال پس از اکران دیده بود. تفاوت عمدهاش با تجربهی من این بود: دو ساعت بعد که از سینما بیرون میآید میبیند ته خیابان مردی را از تیر چراغبرق حلقآویز کردهاند. ظاهراً هیچکدام از کسانیکه به سینما آمده بودند عین خیالشان نبود که یک نفر را دار زدهاند. چند لحظه خیره نگاهش میکردهاند و میگفتهاند به عمرشان چیزی عجیبتر از فولکس واگن سخنگو ندیدهاند و بعد راه میافتادند طرف خانه. پدرش دیر دنبالش آمده و بنابراین هیو یک ساعت آنجا ایستاده و تاب خوردن و چرخیدن جنازه را در نسیم تماشا کرده. وقتی هیو داستان را برای دوستانش تعریف کرده آنها گفتهاند:«تو جدی اون فیلمی رو که راجعبه یه ماشین سخنگوئه دیدی؟»
در این بخش، نویسنده با یک حسرت تمام از حوادث هولناک و وحشتناک و عجیب و غریب کودکی هیو نقل میکند. انگاری خود را محروم از تجربه کردن مرارتهای یک زندگی آفریقایی حس میکند. گویی زندگی یکنواخت و نسبتن مرفه آمریکایی، او را از تجربهی نزدیک حس وحشت و دنیای رازآلود آفریقایی محروم کرده است.
نویسنده، اگرهم نقد و انتقادی به فرهنگهای دیگر داشته است؛ آنرا به همین زبان طنز به خوبی بیان کرده است. این لحن و بیان را در انتقاد و یا ستایش به فرهنگ فرانسه هم به خوبی ادا کرده است.
کتاب «بالخره یه روزی قشنگ حرف میزنم» که تیتر یکی از فصلهایی از کتاب است که نویسنده در کلاس آموزش زبان فرانسه در پاریس ثبتنام کرده بود؛ کتابی خوشخوان است. به نظر میرسد،برای هر علاقهمند به رُمان، این فرصتی بینظیر است که با مطالعهی آن، در لذت نادرش سهیم شود.
sarvi
ترجمه جناب خاکسار که حرف نداره ولی کلا من با با ابن کتاب حال نکردم تقریبا به نصف نرسیده ولش کردم.برای من کشش نداشت.سلیقه ایه شاید خیلی ها از خوندنش لذت ببرند ولی من هر چی جلو میرفتم هیچ چیز خاص و جالبی پیدا نمیکردم.جز نا امیدی و خود تخریبی شخصیت اصلی.البته شاید اونایی که تا آخر خوندن به مفهومی رسیده باشند ولی من احساس کردم دارم وقتم حروم میکنم.
the great ET
امان از آقای سداریس یکی از بامزه ترین کتاب هایی بود که خوندم واقعا یه طنز شیرین و چرکی داره که تا مدت ها بعضی از شوخی هاش تو ذهنت میمونه و حتی میتونی خودت یه دستی به سر و روی بعضی از داستانش بکشی و به جک تبدیلشون کنی واقعا کتاب بامزه بود طوری که کل شب نشستم تا تمومش کنم و خیلی دلم میخواد بدونم پدرشون هنوز زندست با مرده
کتابخوار
من قبلاً چند تا کتاب دیگه از سداریس خونده بودم ولی این یکی، حداقل تا صفحه ۵۵، بیشتر از یه لبخند روی لبم نیاورد.
nazanin
کمدی خوبی بود. چون یه طنز سخیف و صرفا برای سرگرم کردن مخاطب نبود. با شوخیهاش خیلی چیزها رو زیر پوستی به نقد میکشید و یه نگاه جدید ارائه میداد. در کل به کسایی پیشنهاد میشه که درحال حاظر دنبال یه کتاب روون و با یه طنز دوستداشتنی میگردن.
نیتا
داستان هایی طنز از زندگی روزانه نویسنده. ترجمه خیلی بهتر از داستان های کتاب بودند و به نظر من طنز کتاب بی نهایت لوس بود و در معدود دفعات محدود، لبخندی بر لب نمی نشاند.
zmoghani
قشنگ بود.
طنزش خوب بود و به اندازه خودش کشش داشت.
کاربر ۳۷۴۱۹۰۹
داستان ها طنز است. ولی مشکلی در ترجمه است؟ بعضی داستانها پر کلمات عجیب بود. البته از حق نگذریم بعضی داستانها قشنگه.
حجم
۲۰۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۳۳ صفحه
حجم
۲۰۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۳۳ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان