بریدههایی از کتاب مجموعه نامرئی
نویسنده:فریدریش دورنمات، راینر ماریا ریلکه، اشتفان تسو ایگ، روبرت موزیل، گونتر گراس، ماکس فریش، توماس مان، پتر هاندکه
مترجم:علیاصغر حداد
انتشارات:نشر ماهی
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۹از ۱۸ رأی
۳٫۹
(۱۸)
هرکس تنها یکبار به دنیا میآید تا در بازی ازپیش تعیینشدهای شرکت کند، بر اوست که قواعد بازی را دریابد: تولید مثل و تعلیم و تربیت، اقتصاد و سیاست؛ و فرصت مییابد خود را با مادیات و معنویات سرگرم کند، در کار و اختراع بکوشد، و به توجیه قواعد بازی بپردازد، و این همان چیزی است که نامش را تفکر گذاشتهاند.
خاک
میگوید: «تنها نیرویی که مرا به نوشتن وامیدارد، این خواست است که خود را در برابر خود توجیه کنم و شخصیت خود را برای خود توضیح دهم...»
hamtaf
هرکس تنها یکبار به دنیا میآید تا در بازی ازپیش تعیینشدهای شرکت کند، بر اوست که قواعد بازی را دریابد: تولید مثل و تعلیم و تربیت، اقتصاد و سیاست؛ و فرصت مییابد خود را با مادیات و معنویات سرگرم کند، در کار و اختراع بکوشد، و به توجیه قواعد بازی بپردازد، و این همان چیزی است که نامش را تفکر گذاشتهاند.
خاک
چنین شد که در زندگی انسانی محروم ناگهان رؤیایی پدید آمد، گویی گلی اصیل و نازپرورده بر کنارهٔ کورهراهی بشکفد، جایی که بذر هر رستنی همواره در زیر خاک و خاشاک مدفون میماند. این رؤیای پرفسون و هوشربا، که در بستر زندگیای سرد و خالی از فراز و نشیب پدید آمده بود، از آنِ انسانی ساده بود، و رؤیای چنین مردمانی به زورقی بیسکان میماند. چنین زورقی یکچند سوار بر موج شادمانگی بر آبهای آرام و آیینهگون پیش میرود، اما سرانجام با تکانی ناگهانی در ساحلی ناآشنا به گِل مینشیند.
کاربر ۲۸۳۵۵۳۰
و آن کس که آگاهانه میآفریند، هر دو به شمار میآید: خدا و قهرمان!
مرتضی طریقی
هرکس تنها یکبار به دنیا میآید تا در بازی ازپیش تعیینشدهای شرکت کند، بر اوست که قواعد بازی را دریابد: تولید مثل و تعلیم و تربیت، اقتصاد و سیاست؛ و فرصت مییابد خود را با مادیات و معنویات سرگرم کند، در کار و اختراع بکوشد، و به توجیه قواعد بازی بپردازد، و این همان چیزی است که نامش را تفکر گذاشتهاند.
mobina
پتر هاندکه
مردی یکی از فرزندان خود را که هنوز قادر به راهرفتن نیست بازیکنان به هوا میاندازد و میگیرد. شادی کودک از این بازی موجب میشود که مرد عمل خود را تکرار کند. اینبار کودک به هنگام فرود، از میان دستهای پدر به زیر میلغزد، به زمین میخورد، و میمیرد. مرد را به جرم قتل غیرعمد به محاکمه میکشند. قاضی از او میخواهد که واقعه را شرح دهد. مرد به قصد آنکه گفتار خود را عملا به نمایش بگذارد ــ و درضمن دست خود را از هر گناهی بشوید ــ فرزند دیگر خود را از آغوش همسرش که در دادگاه حضور دارد میگیرد، پیش میآید، و کودک را به هوا میاندازد. کودک فرود میآید، از میان دستهای مرد به زیر میلغزد، به زمین میخورد، و میمیرد.
nmroshan
اینجا حتی یک زندگی عاری از ناامیدی یافت نمیشود. اینجا زندگی من هم مثل زندگی دیگران، متناسب با شرایط موجود، زندگیای شده است بیتفاوت و بیمحتوا...
mobina
اشتباهی را مدام تکرارکردن. اشتباهی را مرتکبشدن که داغ آن را بر پیشانی داری؛ و بعدها از زیرکی چه سود، و از این تجربه که تن در آبهای همهٔ جهان شسته باشی، در آبهای دانوب، راین، آبهای تاور و نیل، آبهای روشن دریاهای یخزده، آبهای نیلگون دریاهای آزاد، و آبهای جادویی مردابها
nmroshan
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۴۹۶ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۴۹۶ صفحه
قیمت:
۱۲۵,۰۰۰
تومان