بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یادداشت های بغداد | طاقچه
تصویر جلد کتاب یادداشت های بغداد

بریده‌هایی از کتاب یادداشت های بغداد

نویسنده:نها الراضی
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۱از ۱۳ رأی
۳٫۱
(۱۳)
تنهایی آدمی در جنگ، در موقعیت‌هایی که از توان خودش خارج است و در مصایبی که کنترلی بر آن‌ها ندارد، فراتر از تنهاییِ آدم در زندگی عادی است.
Call_Me_Mahi
در شش ماه آخرِ پیش از جنگ، روزها همه شبیه هم بودند؛ فشرده بین شب‌ها. با شروع جنگ، روزها و شب‌ها تبدیل به یک روز طولانی شدند.
علیرضا
لمیعه رفته ناخن‌آرایی کرده و موهایش را هم درست کرده. گفته اگر قرار است بمیرد می‌خواهد موقع مرگ مرتب باشد.
کاربر ۱۴۲۸۴۶۷
باورِ این‌که یک وقتی دوباره برق خواهیم داشت و هر وقت بخواهیم می‌توانیم چراغ را روشن و خاموش کنیم سخت است. چه‌قدر آدم قدر چیزهایی را که دارد نمی‌داند.
hoda.amer
قرن‌هاست که عراقی‌ها محتکر بوده‌اند. یک عادت ملی است. چون کسی نمی‌داند دوباره کِی آن جنس در بازار موجود خواهد بود، پس وقتی آن را می‌بیند می‌خرد،‌ آن هم به تعداد بالا.
زهرا غفاری
تنهایی آدمی در جنگ، در موقعیت‌هایی که از توان خودش خارج است و در مصایبی که کنترلی بر آن‌ها ندارد، فراتر از تنهاییِ آدم در زندگی عادی است. و تنهاییِ جمعی در ابعاد بزرگ‌تر و بین‌المللی‌تر به هنگام جنگ بزرگ‌تر جلوه می‌کند. اما دردناک‌تر از تحمل این‌همه رنج این است که ببینی دنیا کوچک‌ترین اهمیتی هم به رنجی که می‌بری نمی‌دهد.
ehsantarighat
آدم بیرون از وطنش عددی نیست. نیاز به یادآوریِ صحنه‌های مشخص، بوها و فضاهای گذشته همیشه با آدم است، اما این چیزهای خاص دیگر وجود ندارند. آدم خودش را از آن‌ها تبعید کرده، اما همچنان برمی‌گردد و به گذشته نگاه می‌کند.
Call_Me_Mahi
یک مشت لبنانی، اردنی، فلسطینی و عراقی بودیم که هر کدام‌مان دنبال یک تکه کاغذ بودیم؛ این‌همه تلاش برای گرفتن مجوز زندگی
Call_Me_Mahi
مهستی می‌گوید آینده از آنِ بچه‌های نسل جدید است، نسلی که وجدان زیست‌محیطی دارد. پرسیدم: «فکر می‌کنی این‌ها فاسد نمی‌شوند؟ مردم وقتی به قدرت برسند فاسد می‌شوند.» جواب داد: «به‌هرحال، حداقل چندتا چیزِ خوب از صافی‌شان رد می‌شود، آن‌قدر که آدم بتواند امید داشته باشد.»
Call_Me_Mahi
چرا این‌ها یک جا را بارهاوبارها بمباران می‌کنند؟ هر کدام از این موشک‌های لعنتی یک‌چهارمِ میلیون دلار یا بیش‌تر قیمت دارند. به جای سیر کردن گرسنگان عالم، میلیون‌ها دلار صرف ساختن اسلحه‌های مخرب پیچیده‌تر می‌شود. کشتنْ نظم نوین جهانی است. مؤید و دانی به دیدنم آمدند. محوطه‌های باستانی را هم زده‌اند. چندتا از طاق‌های الحضر افتاده، تیسفون ترک‌های جدیدی برداشته و درهای مستنصریه بر اثر انفجار باز شده‌اند. ترکش‌ها و تکه‌پاره‌هایی که پخش شده در هوا و متعلق به بمباران تلفن‌خانهٔ آن طرف خیابان بود به موزه هم آسیب زده. مؤید نگران وضعیت محوطه‌های دیگر است، اما بنزین ندارد که برود و بررسی‌شان کند. در این کشور از کجا باید شروع کرد؟ او به‌ویژه نگران منارهٔ سامراست
hoda.amer
مِی می‌گوید همه‌اش مسئلهٔ هویت است. آدم، وقتی در وطن است، لازم نیست خودش را مدام اثبات کند.
ali_salehi_82
متخصصان زنان‌وزایمان دستکش‌های یک‌بارمصرف‌شان را چندبار استفاده می‌کنند و فقط در دتول خیس‌شان می‌کنند. سُرنگ‌ها هم همین‌طور. داروهای بی‌هوشی‌ای که استفاده می‌شود هدیهٔ کشورهای مختلف است و مارک‌های متفاوتی دارد، و هیچ‌کس نمی‌داند قدرت هر کدام چه‌قدر است و چه مقدار لازم است که به بیمار بدهند ــ یک خانمی، بعد از سزارین، پانزده ساعت طول کشیده به هوش بیاید
جواد
پرسیدم: «چند درصدشان زن هستند؟ آیا تعدادشان از مردها بیش‌تر است؟» گفت: «خیلی بیش‌تر. در این وضعیتی که هیچ‌چیزی وجود ندارد، تمام مسئولیت ادارهٔ خانه و بچه‌ها روی دوش زن‌هاست، درحالی‌که مردها یا غیب‌شان می‌زند یا می‌گیرند تو خانه می‌خوابند.»
جواد
در باب تحریم: مرغ‌ها را با نان کپک‌زده تغذیه می‌کنند؛ یک جور آنتی‌بیوتیک طبیعی است، چون دیگر آنتی‌بیوتیکی باقی نمانده که به‌شان بدهند. شاید این همان روشی است که سگ‌ها از خودشان محافظت می‌کنند. فاسدترین چیزها را می‌خورند ــ همه مُرده و کپک‌زده.
جواد
انگار مدام در جست‌وجوی هویت خودم بوده‌ام، از طریق اجازهٔ اقامت، ویزاها، یا با تلاشی دائم برای اثبات این‌که من یک آدم معمولی پای‌بند قانونم.
Maru
تاکنون بیست و هفت‌هزار حملهٔ هوایی به ما شده. آیا دنیا دیوانه است؟ یعنی نمی‌فهمند دارند چه می‌کنند؟ به نظر من بوش جنایت‌کار است. این کشور کاملاً ویران شده. چه کسی به امریکایی‌ها مجوز داده که هر وقت دل‌شان خواست ما را بمباران کنند؟ می‌توانم درک کنم که چرا کویت دارد این کار را با ما می‌کند، اما بقیهٔ دنیا را نه. چرا این‌قدر از ما متنفرند؟
ali_salehi_82
درست است که قلب ضعیفی داشت و دیروز نُه طبقه را بالا دوید که خرابی ساختمان‌مان را بررسی کند، اما در واقع از غصه مُرد. نمی‌فهمید چرا دنیا می‌خواهد ما را ویران کند، مردم ما را، شهرمان را و همهٔ آن‌چه را در پنجاه سال اخیر ساخته‌ایم. دیروز همه‌اش از مامان می‌پرسید: «چرا با ما این کار را می‌کنند؟»
ali_salehi_82
فهمیده‌ام که اخبار رادیو اتریش خیلی هم‌دلانه است، حقیقتاً در نظر می‌گیرد که این‌جا مردم دارند زندگی می‌کنند.
ali_salehi_82
من می‌توانم بفهمم که کویتی‌ها از ما متنفر باشند، ولی ما چه بدی‌ای به تو کرده‌ایم جرج بوش، که این‌قدر از ما متنفری؟ صدایت پُر از کینه است. آیا برای این است که جلوِ امریکا ایستادیم و نه گفتیم؟
ali_salehi_82
بوش می‌گوید ما برای صلح می‌جنگیم. چه مزخرفی! چه صلح ویرانگری است! برای یک نظم نوین جهانی دیگر؟ من به این می‌گویم بی‌نظمی.
ali_salehi_82
دوباره شروع کرده‌اند به زدن پل‌ها. ظاهراً پل جمهوریت درحال‌حاضر سه تکه شده. صنایع بی‌شمار، کارخانه‌های منسوجات، آسیاب‌های آرد و کارخانه‌های سیمان را دارند می‌زنند. منظورشان چیست که می‌گویند فقط اهداف نظامی را می‌زنند؟ این‌ها سازه‌های نظامی نیستند. همین‌طور وقتی می‌گویند که ما هرگز هدف‌مان را اشتباه نمی‌زنیم... چه کسی ما را از دست این گردن‌کلفت‌ها نجات می‌دهد؟ شاید می‌خواهند ما را نابود کنند تا برای مردم‌شان شغل‌های بیش‌تری تولید کنند! بازسازی و تسلیحات تازهٔ نظامی می‌تواند تا سال‌ها، از نظر اقتصادی، سر پا نگه‌شان دارد.
ali_salehi_82
خیلی مقتدرانه به‌اش گفتم جنگ نمی‌شود. گفت: «کاش می‌توانستم حرفت را باور کنم.» نمی‌دانم چرا آن‌قدر مطمئن بودم که جنگی در کار نخواهد بود. خوش‌بینی‌ام سبب شده بود دوستان و خانواده‌ام، برای اطمینان‌خاطر، تا روز آخر به من زنگ بزنند. خیلی ساده است، شاید باورم نمی‌شد که رهبران در این دوره‌وزمانه آن‌قدر بچگانه یا صرفاً احمقانه فکر کنند جنگ می‌تواند مشکلی را حل کند. غرایز تخریب‌کنندهٔ بشر و برنامهٔ نیروهایی را که علیه ما متحد شده بودند دست‌کم گرفته بودم.
کاربر ۳۰۹۳۹۰۷
من می‌خواهم هر جایی که مُردم همان جا دفن شوم. موقتاً از غرب، به علت این‌که وادارمان می‌کند بیش‌تر از چیزی که تا حالا کشیده‌ایم رنج ببریم، بدم می‌آید و برای همین خودم و سفرهایم را محدود به شرق خواهم کرد. نه که حالا غرب دارد خودش را برایم می‌کُشد. یک جور تحریمِ خودتحمیل است، یک ژست کوچک.
ali_salehi_82
خوشحالم که معلوم شد بمب‌گذاری اوکلاهما کارِ خود امریکایی‌هاست،‌ گرچه بی‌بی‌سی مرتب دارد می‌گوید شبیه بمب‌گذاری نیویورک بوده. دست برنمی‌دارند، نه؟ اگر هم نتوانند تمام‌وکمال بیندازند گردنِ ما، همیشه در هر کار بد یا شری، پای یک عرب یا مسلمان را وسط می‌کشند.
کاربر ۲۵۷۹۶۱۷
قیمت دلار مدام بالاوپایین می‌شود و به تبعش قیمت شکر، برنج و چی و چی هم بالاوپایین می‌رود. لابد مردم یک‌شبه کلی پول
کاربر ۲۵۷۹۶۱۷
‫به دست می‌آورند و از دست می‌دهند. طفلک وفا می‌گوید شش‌تا دندانش را می‌خواهد بکِشد، چون عصب‌کشی می‌خواهند و هر کدام سه‌هزار دلار خرج برمی‌دارد. دندان کشیدن ارزان‌تر است. صورتش مثل گچ سفید شده و دائم درد دارد. فکرش را بکن، یک زمانی بیمهٔ خدمات درمانی رایگان ملی داشتیم.
کاربر ۲۵۷۹۶۱۷
سازمان ملل تحریم‌ها را آن‌قدر ادامه می‌دهد که همهٔ عراقی‌ها بمیرند. آن‌ها همیشه ماجراهای جدیدی پیدا می‌کنند و می‌اندازند گردن ما. حالا هم این‌همه مواد هسته‌ای توی انبار گمرک نیویورک ــ موادی که از اوکراین دزدیده شده وارد امریکا شده، از جلوِ چشمان
کاربر ۲۵۷۹۶۱۷
مأموران گمرک امریکا رد شده، و مأموران عراقی هم آن‌ها را خریده‌اند که کشور بتواند به کار روی بمب‌های هسته‌ای‌اش ادامه دهد. آخر چه‌قدر یک ماجرا می‌تواند باورنکردنی باشد؟ تازه همهٔ این‌ها هم تحت بازرسیِ دو ماه یک‌بار کمیسیون سازمان ملل، برای بررسی توان نظامی ما. ظاهراً درست زیر دماغ‌شان داریم بمب می‌سازیم. یا ما خیلی نابغه‌ایم یا این کمیسیون سازمان ملل را یک مشت ابله تشکیل داده‌اند. کل ماجرا مسخره‌بازی است.
کاربر ۲۵۷۹۶۱۷
ویرانگر را به مزرعهٔ سمیرا بردیم. در فضای باز، خیلی خوشحال، روی زمین نشست. سمیرا گفت هر وقت احتیاج به رنگ داشت رنگش می‌کند و من گفتم که باز هم به‌اش چیزهایی اضافه می‌کنم. وقتی به سُها گفتم، گفت: «می‌دانی کجا برده‌ایش؟ درست کنار نیروگاه هسته‌ای که سال‌ها پیش اسراییل بمبارانش کرد.»
کاربر ۲۵۷۹۶۱۷
صرب‌ها همان چیزی را می‌گویند که ما می‌گوییم: چرا به مردم آسیب می‌زنید؟ و امریکا می‌گوید ما علیه مردم عراق یا صرب‌ها نیستیم، بلکه مخالف صدام و میلوشِویچ۷۶ هستیم. اما این مردمِ معمولی‌اند که رنج می‌برند و جایی برای پناه گرفتن ندارند. این زیرساخت‌ها هستند ــ ذات و اساس هر کشور ــ که هربار ویران می‌شوند.
کاربر ۲۵۷۹۶۱۷

حجم

۲۶۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۴ صفحه

حجم

۲۶۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۴ صفحه

قیمت:
۶۱,۰۰۰
۳۰,۵۰۰
۵۰%
تومان