بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مرثیه برای پدرم | طاقچه
تصویر جلد کتاب مرثیه برای پدرم

بریده‌هایی از کتاب مرثیه برای پدرم

نویسنده:مارک استرند
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۲.۷از ۹ رأی
۲٫۷
(۹)
حس می‌کنیم برای همیشه زنده خواهیم بود اگرچه می‌دانیم که خواهیم مُرد.
Mohammad
نمی‌خواستم هیچ جز تو را اما نه به این شکل توی قدیمی را می‌خواستم
Mohammad
چه بر سرم آورده بودی؟ در سکوت خانه راه می‌رفتم صدایت می‌زدم برگردی پاسخی نمی‌دادی بر صندلی می‌نشستم و زل می‌زدم به اتاق دیوارها برهنه بود و آینه در غیابت هیچ
Mohammad
چیزی نمی‌خواستم هیچ جز تو را اما نه به این شکل توی قدیمی را می‌خواستم
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
چرا باید سوار قطار می‌شدم وقتی جایی برای رفتن نیست
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
از خاک بلند شو بلند شو از خاک نمی‌بینی که بر تو مویه می‌کنند؟
یك رهگذر
تو دورتر از ستاره‌ها دورتر از بارانِ نور زیر تلّی از سنگ خوابیده‌ای هیچ نشانه‌ای برجای نیست که بازگردی
یك رهگذر
چه بر سرم آورده بودی؟ در سکوت خانه راه می‌رفتم صدایت می‌زدم برگردی پاسخی نمی‌دادی
یك رهگذر
گونه‌هایم را به شیشه می‌چسباندم چیزی نمی‌خواستم هیچ جز تو را اما نه به این شکل توی قدیمی را می‌خواستم بسیار اندوهگین بودم و آواز می‌خواندم طوری که همسایگان مویه می‌کردند
یك رهگذر

حجم

۵۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۱۵ صفحه

حجم

۵۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۱۵ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
۱۰,۰۰۰
۶۰%
تومان