بریدههایی از کتاب دورتر از شاخه نیلوفر
۳٫۴
(۴۲)
اشتیاق رنگ سفید
در توصیف غنچهٔ بادام
به برف و پنبه شباهت ندارد
اگر نویسندهای بتواند
قطعهای در توصیف غنچهٔ بادام بنویسد
همهٔ مردم خواهند گفت:
این همان است که میخواستیم
این قطعه
سرود ملی ما است
A~
به جای خالی اشیاء نگاه کردم، هیچ ردی از من نبود ... شاید هرگز اینجا نبودهام.
هیچ عکسی در آیینه نیست.
با خود اندیشیدم: من کجا هستم؟
Mohammad
اگر به گلی نگاه کردی و بدون آنکه احساسی در تو برانگیزد
شادمان شدی، به قلبت بگو: سپاسگزارم
اگر صبح بیدار شدی و دیدی هیچکس دور و برت نیست
و هیچکس چشمانت را نمیمالد، به بینایی بگو: سپاسگزارم
اگر حرفی از حروف نامت و نام وطنت را به خاطر آوردی
پسر خوبی باش!
به پروردگارت بگو: سپاسگزارم
مادربزرگ علی💝
یکی از ویژگیهای دیده نشدن این است که میبینی اما نمیبینی
Mohammad
هنوز امیدی هست که از شنها بیرون بیایم
مادربزرگ علی💝
در رختخوابت دراز میکشی و ستارهها را میشماری
به دیگران بیندیش
مردمی که جایی برای خواب ندارند
ادریس
پیروز نشد که بمیرد
نشکست تا زندگی کند
Mohammad
صبحانهات را که روی میز میگذاری، به فکر دیگران باش
غذای کبوتران را فراموش نکن
به جنگ میروی
به دیگران فکر کن
به یاد بیاور مردمی را که دوستدار صلحاند
وقتی که قبض آب را پرداخت میکنی به کسانی فکر کن که ابرها را میمکند
به خانه برمیگردی، به خانهٔ خودت.
به دیگران فکر کن
به مردمی که در خیاباناند
در رختخوابت دراز میکشی و ستارهها را میشماری
به دیگران بیندیش
مردمی که جایی برای خواب ندارند
مسلم عباسپور
با خودت بگو: ای کاش شمعی در دل تاریکی بودم
ادریس
پشت این خشکسالی
خشکسالی است
Pooria Mardani
استعارهها را به کار میگیری تا روحت را آزاد کنی
به فکر دیگران باش
کسانی که حقشان را از واژهها نگرفتهاند
پارسا رندان
با خود میگویم: شاید کسی که منتظرش هستم، منتظرم باشد
میمی
به فکر خودت باش
با خودت بگو: ای کاش شمعی در دل تاریکی بودم
ترنج
وقتی مدتها به غنچهای خیره میشوی
که دیوار را شکافته و سر برآورده
و با خود میگویی:
هنوز امیدی هست که از شنها بیرون بیایم
یعنی قلبت سبز شده است
M.SH
در خانه مینشینم، نه شادم
نه غمگین
برایم اهمیتی ندارد بدانم که واقعاً خودم هستم
یا هیچکسی نیستم
Sophie
اگر گلی پژمرد
بهار احساس وظیفه نمیکند که برایش گریه کند.
اگر بلبل لال شود
قناری به جایش آواز خواهد خواند
و اگر ستارهای بیفتد
به جایی از آسمان برنمیخورد ...
مریم بانو
اشتیاق آتشین ما برای زندگی
از عشق و مرگ، قدرتمندتر است
حتی اگر دلیلی برای زندگی نداشته باشیم
pejman
وقتی مدتها به غنچهای خیره میشوی
که دیوار را شکافته و سر برآورده
و با خود میگویی:
هنوز امیدی هست که از شنها بیرون بیایم
یعنی قلبت سبز شده است
وقتی بانویی را به سیرک میبری
در روزی که به زیبایی یک تابلوی نقاشی است
و از رقص اسبها به شور میآیی و فریاد میکشی
یعنی قلبت قرمز شده است
وقتی ستارهها را میشماری
و هنوز به ستارهٔ سیزدهم نرسیده
مانند کودکان
در لاجوردی شب به خواب میروی
یعنی قلبت سفید شده است
وقتی راه میروی
و رویا را نمیبینی
که مانند سایهای رویاروی تو راه میرود
یعنی قلبت زرد شده است...
محمدعلی وفا
به فکر خودت باش
با خودت بگو: ای کاش شمعی در دل تاریکی بودم
مائده🍃
با خودت بگو: ای کاش شمعی در دل تاریکی بودم
melika
حجم
۳۲٫۷ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۸۱ صفحه
حجم
۳۲٫۷ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۸۱ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان