بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دورتر از شاخه نیلوفر | طاقچه
تصویر جلد کتاب دورتر از شاخه نیلوفر

بریده‌هایی از کتاب دورتر از شاخه نیلوفر

نویسنده:محمود درویش
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۴۳ رأی
۳٫۳
(۴۳)
اشتیاق رنگ سفید در توصیف غنچهٔ بادام به برف و پنبه شباهت ندارد اگر نویسنده‌ای بتواند قطعه‌ای در توصیف غنچهٔ بادام بنویسد همهٔ مردم خواهند گفت: این همان است که می‌خواستیم این قطعه سرود ملی ما است
A~
به جای خالی اشیاء نگاه کردم، هیچ ردی از من نبود ... شاید هرگز اینجا نبوده‌ام. هیچ عکسی در آیینه نیست. با خود اندیشیدم: من کجا هستم؟
Mohammad
اگر به گلی نگاه کردی و بدون آنکه احساسی در تو برانگیزد شادمان شدی، به قلبت بگو: سپاسگزارم اگر صبح بیدار شدی و دیدی هیچ‌کس دور و برت نیست و هیچکس چشمانت را نمی‌مالد، به بینایی بگو: سپاسگزارم اگر حرفی از حروف نامت و نام وطنت را به خاطر آوردی پسر خوبی باش! به پروردگارت بگو: سپاسگزارم
مادربزرگ علی💝
یکی از ویژگی‌های دیده نشدن این است که می‌بینی اما نمی‌بینی
Mohammad
هنوز امیدی هست که از شن‌ها بیرون بیایم
مادربزرگ علی💝
در رختخوابت دراز می‌کشی و ستاره‌ها را می‌شماری به دیگران بیندیش مردمی که جایی برای خواب ندارند
ادریس
پیروز نشد که بمیرد نشکست تا زندگی کند
Mohammad
صبحانه‌ات را که روی میز می‌گذاری، به فکر دیگران باش غذای کبوتران را فراموش نکن به جنگ می‌روی به دیگران فکر کن به یاد بیاور مردمی را که دوست‌دار صلح‌اند  وقتی که قبض آب را پرداخت می‌کنی به کسانی فکر کن که ابرها را می‌مکند به خانه برمی‌گردی، به خانهٔ خودت. به دیگران فکر کن به مردمی که در خیابان‌اند در رختخوابت دراز می‌کشی و ستاره‌ها را می‌شماری به دیگران بیندیش مردمی که جایی برای خواب ندارند
مسلم عباسپور
با خودت بگو: ای کاش شمعی در دل تاریکی بودم
ادریس
پشت این خشکسالی  خشکسالی است
Pooria Mardani
استعاره‌ها را به کار می‌گیری تا روحت را آزاد کنی به فکر دیگران باش کسانی که حق‌شان را از واژه‌ها نگرفته‌اند
پارسا رندان
به فکر خودت باش با خودت بگو: ای کاش شمعی در دل تاریکی بودم
ترنج
با خود می‌گویم: شاید کسی که منتظرش هستم، منتظرم باشد
میمی
وقتی مدت‌ها به غنچه‌ای خیره می‌شوی که دیوار را شکافته و سر برآورده و با خود میگویی: هنوز امیدی هست که از شن‌ها بیرون بیایم یعنی قلبت سبز شده است
M.SH
اگر گلی پژمرد بهار احساس وظیفه نمی‌کند که برایش گریه کند. اگر بلبل لال شود قناری به جایش آواز خواهد خواند و اگر ستاره‌ای بیفتد به جایی از آسمان برنمی‌خورد ...
مریم بانو
در خانه می‌نشینم، نه شادم نه غمگین برایم اهمیتی ندارد بدانم که واقعاً خودم هستم یا هیچ‌کسی نیستم
Sophie
وقتی مدت‌ها به غنچه‌ای خیره می‌شوی که دیوار را شکافته و سر برآورده و با خود میگویی: هنوز امیدی هست که از شن‌ها بیرون بیایم یعنی قلبت سبز شده است وقتی بانویی را به سیرک می‌بری در روزی که به زیبایی یک تابلوی نقاشی است و از رقص اسب‌ها به شور می‌آیی و فریاد می‌کشی یعنی قلبت قرمز شده است وقتی ستاره‌ها را می‌شماری و هنوز به ستارهٔ سیزدهم نرسیده مانند کودکان در لاجوردی شب به خواب می‌روی یعنی قلبت سفید شده است وقتی راه می‌روی و رویا را نمی‌بینی که مانند سایه‌ای رویاروی تو راه می‌رود یعنی قلبت زرد شده است...
محمدعلی وفا
اشتیاق آتشین ما برای زندگی از عشق و مرگ، قدرتمندتر است حتی اگر دلیلی برای زندگی نداشته باشیم
pejman
با خودت بگو: ای کاش شمعی در دل تاریکی بودم
melika
به فکر خودت باش با خودت بگو: ای کاش شمعی در دل تاریکی بودم
مائده🍃
اگر در خیابانی قدم زدی که به پرتگاه نمی‌رسد به کسانی که زباله‌ها را جمع می‌کنند، بگو: سپاسگزارم اگر زنده به خانه برگشتی، مانند قافیه‌ها که در پایان بیت می‌آیند به خودت بگو: سپاسگزارم اگر چیزی را انتظار می‌کشیدی و توقعت برآورده نشد. فردای همان روز برگرد که ببینی کجا بوده‌ای، و به پروانه بگو: سپاسگزارم اگر با تمام توان فریاد زدی، و پژواک صدایت آمد: «چه کسی اینجاست؟» به هویت بگو: سپاسگزارم اگر به گلی نگاه کردی و بدون آنکه احساسی در تو برانگیزد شادمان شدی، به قلبت بگو: سپاسگزارم اگر صبح بیدار شدی و دیدی هیچ‌کس دور و برت نیست و هیچکس چشمانت را نمی‌مالد، به بینایی بگو: سپاسگزارم اگر حرفی از حروف نامت و نام وطنت را به خاطر آوردی پسر خوبی باش! به پروردگارت بگو: سپاسگزارم
مریم بانو
گفتند: عشق قدرتمند است مانند مرگ/ گفتم: اشتیاق آتشین ما برای زندگی از عشق و مرگ، قدرتمندتر است حتی اگر دلیلی برای زندگی نداشته باشیم/ صدای ساز سوگواری‌مان را کم می‌کنیم تا در پایکوبی همسایگان‌مان شریک باشیم ... زندگی ساده است و حقیقت همچون غبار
Elham jannesari
ای زندگی، آرام قدم بردار، بگذار نگاهت کنم با همه کاستی‌های پیرامون‌مان چقدر فراموش کردم تو را آنگاه که در آغوشت به دنبال خودم و تو می‌گشتم و هرگاه رازی از تو دریافتم با خود گفتم: چقدر نمی‌شناسمت به نیستی بگو: مرا کم گذاشته‌ای و من بوده‌ام که تو را کامل کنم
Marziyyehh
وقتی مدت‌ها به غنچه‌ای خیره می‌شوی که دیوار را شکافته و سر برآورده و با خود میگویی: هنوز امیدی هست که از شن‌ها بیرون بیایم یعنی قلبت سبز شده است
دمپایی ابری
اگر گلی پژمرد بهار احساس وظیفه نمی‌کند که برایش گریه کند.
Mahya Derakhshan
وقتی مدت‌ها به غنچه‌ای خیره می‌شوی که دیوار را شکافته و سر برآورده و با خود میگویی: هنوز امیدی هست که از شن‌ها بیرون بیایم یعنی قلبت سبز شده است
مهری
در قهوه‌خانه نشسته‌ای با روزنامه‌ای پیش رو نه، تنها نیستی. نصف لیوانت خالی است و نصف دیگرش را خورشید پر کرده است ...
Eiman Raziabadi
در گوشهٔ این قهوه‌خانه فراموش شده‌ای و چقدر آزادی
.ً..
هنوز امیدی هست که از شن‌ها بیرون بیایم یعنی قلبت سبز شده است
فاطمه :)
هیچ رازی در جسم من نیست به جز انتظاری که کشیده‌ام
*𝐻𝑒𝒾𝓇𝒶𝓃

حجم

۳۲٫۷ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۸۱ صفحه

حجم

۳۲٫۷ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۸۱ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان