بریدههایی از کتاب شرق بهشت
۴٫۳
(۱۰۹)
«برای اینکه بتوان گفت مردی خوشبخت است، باید منتظر ماند تا آخرین برگ دفتر زندگیاش ورق بخورد.»
کنتس مونت کریستو
به نظرم از دوستیای که فقط به چسباندن تمبری به یک پاکت و فرستادن نامهای ختم میشود، چیزی غمانگیزتر وجود ندارد. وقتی آدم دیگر نمیتواند کسی را ببیند، صدایش را بشنود، لمسش کند، همان بهتر که پیوندها میانشان بریده شود.
کنتس مونت کریستو
آدم میتواند به هر چیزی، اگر تنها چیزی است که دارد، افتخار کند. هرقدر تهیدستتر باشد، بیشتر لازم میشود به آنچه دارد ببالد.
Saba Mirzahosseini
گاهی پیش میآید که دشمن بیشتر از دوست به آدم کمک میکند.
ماهی یک برکهی کاشی
حقیقتی باورنکردنی بیشتر از یک دروغ آسیب میرساند.
کنتس مونت کریستو
. اسمها رازهای بزرگی هستند. هرگز ندانستهام آیا اسمها هستند که نفوذی روی بچهها دارند، یا بچهها هستند که خود را با اسمشان وفق میدهند.
کنتس مونت کریستو
گناه چیز عجیبی است. حتی اگر آدم هرچه را که دارد دور بریزد، باز گناههای کوچکی برای عذاب دادن خود نگه میدارد. اینها آخرین چیزهایی است که ما رها میکنیم.
ـ شاید این وسیله خوبی باشد که آدم در برابر خشم خداوند فروتن بماند.
ساموئل گفت: بیشک فروتنی چیز بسیار خوبی است زیرا نادرند افرادی که اندکی از آن را دارند. ولی همه از خودشان میپرسند ارزش آن در چیست. مگر اینکه آدم آن را همچون دردی دلپذیر و بسیار ارزشمند بپذیرد. درد... از خودم میپرسم آیا آدم هرگز فهمیده است مفهومش چیست.
parinazgol
ساموئل میگفت: در آدم چنان اشتهایی برای خوشبخت بودن وجود دارد که حتی بهشت هم نمیتواند آن را سیر کند.
علی حسینی
زمان از دینامیت نیرومندتر است.
ماهی یک برکهی کاشی
ساموئل پولدار نمیشد. او از بیماریای که بسیاری از مردها به آن گرفتار بودند رنج میبرد و آن «جواز ساخت» بود. او خرمنکوبی اختراع کرده بود که هم ساختنش ارزانتر از خرمنکوبهای موجود تمام میشد و هم کار کوبیدن را بهتر انجام میداد. برای به ثبت رساندن اختراعش، ناچار شد درآمد اندک یک سالش را خرج کند. بعد طرحهایش را برای کارخانه سازندهای فرستاد، که اگرچه خیلی سریع طرحهایش را به او برگرداند، ولی از اطلاعاتی که در آنها بود سود جست. ساموئل او را به محاکمه کشاند. ولی پساز مدت کوتاهی ـخوشبختانه برای خانوادهاش که داشت از گرسنگی تلف میشدــ در محاکمه بازنده شد. ساموئل برای اولینبار درک کرد که بدون پول نمیتوان به جنگ پول رفت.
1984
امروز چه زود گذشت: مثل زندگی که وقتی به آن توجه نمیکنیم سریع میگذرد و وقتی در آن تأمل میکنیم کند.
shima mousavi
آدم بهطور معمول آنچه را شبیه خودش است بیشتر دوست دارد
Anonymous
میتوان آدمی را تا جایی که امکان دارد در مخفیگاهش به عقب راند، ولی من هیچوقت این کار را نکردهام. باید همیشه راه گریزی برای فرد پیش از مردن باقی گذاشت، این را یادت نرود!
❤ محمد حسین ❤
در آن دوره جنگ با سرخپوستها، جز شکاری خطرناک چیز دیگری نبود. قبیلهها بهناچار سر به طغیان برمیداشتند، آنها را از سرزمینهاشان میراندند و بعد هم قتل عامشان میکردند، و بازماندههای ترحمانگیزشان را توی اردوگاهی میچپاندند، تا آنجا از گرسنگی بمیرند. کار قشنگی نبود، ولی سیر تحول و گسترش کشور آن را ایجاب میکرد.
کنتس مونت کریستو
وقتی کودکی برای اولینبار بزرگترها را به همان شکلی که هستند میبیند، وقتی برای اولینبار به ذهنش خطور میکند که بزرگترها از ذکاوت خارقالعادهای برخوردار نیستند، قضاوتهاشان و جملههاشان همیشه صحیح نیست، دنیای کودکانهاش فرومیریزد و هرج و مرجی وحشتناک آن را فرامیگیرد. بتها درهم میشکنند و امنیت ازبین میرود. و موقعی که بتی فرومیافتد، نیمهشکسته نمیماند؛ تمامآ خرد میشود و در بستری از کثافت فرومیرود
fatemeh
دریافت آدم چهقدر همنوعش را احمق میانگارد و تنها راه زندهماندن این است که خود را به خریت بزند
Rezvan
آدمها دیگر به خودشان اطمینان ندارند.
❤ محمد حسین ❤
اتحادیه دفاع از حقوق زنان آروغ بلندی میزد و رعایت موازین اخلاقی را پیش میکشید. معده برای آروغ زدن دلایل خاص خودش را دارد و جامعهها هم دلایل خودشان را.
کنتس مونت کریستو
یک معجزه وقتی خودمانی شود دیگر معجزه نیست.
کنتس مونت کریستو
. یک گروه خیلی سریعتر و بهتر میتواند اتومبیلی را بسازد تا یکنفر. و نانی که در کارخانهای ساخته میشود ارزانتر و کیفیتی یکنواختتر از یک نانوایی دارد. وقتی غذاهامان، لباسهامان و خانههامان ثمره انحصاری تولیدی استاندارد شده باشد، آنوقت نوبت فکرهامان میشود. هر فکری که با اندازههای ازپیش تعیین شده نخواند، باید دور ریخته شود. تولید جمعی وارد زندگی اقتصادی، سیاسی و حتی مذهبی ما شده است، به نحوی که بعضی ملتها نظریه جمعی و اشتراکی را جانشین خدا کردهاند. هنوز خیلی زود است. و خطر در همینجاست. تنش بزرگ است. دنیا به سوی نقطه از هم گسستگیاش میرود. آدمها نگرانند.
a_lovely_sister
طی سالهای خشک مردم سالهای پربار و مساعد را از یاد میبردند و در سالهای بعد، وقتی باران به فراوانی میبارید، خشکسالی را.
Gh.
حقیقت این است که بت با سر و صدای زیادی فرو میافتد.
Gh.
به زودی اعزام میشوی و من میتوانم هشدارهایی به تو بدهم تا غافلگیر نشوی. ابتدا برهنهات میکنند. ولی به همین بسنده نمیکنند. هر نوع تشخص و مناعتی را در تو میکشند، تو هرچه را که گمان میکنی حقوق تجاوزناپذیرت است از دست میدهی: حق تنها زندگی کردن، حق عفیف ماندن. تو را وامیدارند با مردان دیگری زندگی کنی، غذا بخوری، بخوابی و ناله کنی. و هنگامی که لباس به تنت بپوشانند، دیگر نمیتوانی خودت را میان دیگران تشخیص دهی. حتی نمیتوانی کاغذی روی سینهات سنجاق بکنی و بگویی: «این منم. جزو دیگران نیستم.»
ـ نمیخواهم.
ـ پساز مدتی افکار تو با دیگران تفاوتی نخواهد داشت. جز آنچه دیگران به زبان میآورند، حرف دیگری نخواهی زد. و کارهایی را میکنی که دیگران میکنند. درخواهی یافت همرنگ جماعت نبودن چه خطرهایی دربر دارد، خطرهایی که وجود یک توده افراد، یک فکر و یک عمل برای تو به بار خواهد آورد.
مصطفی
ذاتآ آدم سادهای بود، ولی پیچیدگیهای روحی آدمی ساده میتواند مبهم و بغرنج باشد.
shima mousavi
برای اینکه دستهگلی رنگارنگ جلوه بیشتری داشته باشد، باید تعدادی گل سفید هم داخل آن بگذاری.
❤ محمد حسین ❤
ما فقط همین رودخانه را داشتیم و به آن افتخار میکردیم. آدم میتواند به هر چیزی، اگر تنها چیزی است که دارد، افتخار کند. هرقدر تهیدستتر باشد، بیشتر لازم میشود به آنچه دارد ببالد.
عباص
آدم امکان دارد در هوایی گرفته و سرزمینی تیره با درختانی سیاه زندگی کرده باشد، وقایعی مهم، پیدرپی، نامشخص و بیرنگ برایش رخ داده باشد، اینها هیچکدام اهمیتی ندارد. چون در لحظه رحمت و آرامش ناگهان آواز پرندهای گوش را مینوازد، رایحه زمین، مشام را لذت میبخشد و نور خفیف شده از خلال شاخ و برگ درختی، به چشم روشنایی میدهد. آنگاه آدم تبدیل به چشمهای میشود خشکنشدنی.
کنتس مونت کریستو
به گمان من یک زن اگر عشق در قلبش خانه کند، از مرد هم میتواند قویتر باشد. زنی که عاشق است میشود گفت فناناپذیر است.
ویکتـوریـا
هر کاری که بکنید و هر کاری که از انجامش سر باز بزنید، بههرحال شعله را انتقال خواهید داد. حتی اگر زمین وجودتان خشک شود، علفها و بوتههای خار خواهند رویید. آنوقت دیگر نمیتوانید بیحاصل بمانید.
AλI
. صدا و چشمهایت میگویند که تو علیه خودت مبارزه میکنی. ولی شرمنده نباش. شرمنده بودن خیلی نفرتانگیز است.
Elhamtarang
حجم
۷۰۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۷۸۴ صفحه
حجم
۷۰۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۷۸۴ صفحه
قیمت:
۷۹,۰۰۰
تومان