بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب زن زیادی | طاقچه
تصویر جلد کتاب زن زیادی

بریده‌هایی از کتاب زن زیادی

نویسنده:جلال آل احمد
انتشارات:انتشارات نگاه
امتیاز:
۳.۹از ۹۵۰ رأی
۳٫۹
(۹۵۰)
در مملکت آدم‌های مفنگی، یکی دکترها کار و بارشان خوب است؛ یکی هم مرده شورها.
Amir
- آقای دکتر چرا این دستگاه‌تان این قدر گنده است؟ خنده‌ای زیرکانه کرد و گفت: - برای این که مردم باورشان بشه.
انجم شعاع
مردم هر چه بیش‌تر مفنگی باشند به طبیب بیش‌تر احتیاج دارند. در تمام این شهر شاید بیست تا کلوپ ورزش بیش‌تر نباشد، اما چند تا مطب هست؟
Seyyed Tabatabaei
این دله دزدی‌ها به این زودی ازین خراب شده ریشه کن نمی‌شود.
"Shfar"
آدم خودش باید فکر خودش باشد.
" بامِ آسمون "
در مملکت آدم‌های مفنگی، یکی دکترها کار و بارشان خوب است؛ یکی هم مرده شورها.
" بامِ آسمون "
بدبختی این جاست که هر سال داوطلب طب بیش‌تر هم می‌شود آقا! - البته باید هم همین طور باشد. مردم هر چه بیش‌تر مفنگی باشند به طبیب بیش‌تر احتیاج دارند. در تمام این شهر شاید بیست تا کلوپ ورزش بیش‌تر نباشد، اما چند تا مطب هست؟
" بامِ آسمون "
در مملکت آدم‌های مفنگی، یکی دکترها کار و بارشان خوب است؛ یکی هم مرده شورها.
Seyyed Tabatabaei
این دله دزدی‌ها به این زودی ازین خراب شده ریشه کن نمی‌شود.
faezeh.kh
شاید فکر کنید که خدادادخان از داشتن چنین زن خوب و فهمیده‌ای که ماهی هزار تومان حقوق می‌گیرد بسیار خوشبخت است.
{ آیه راد } کتاب نخوان همیشگی :)
کم‌کم پی برده‌است که مهم، فهمیدن یا نفهمیدن طرف نیست. طرف می‌خواهد بفهمد، می‌خواهد نفهمد.
{ آیه راد } کتاب نخوان همیشگی :)
این قلب پدرسگ صاحاب داشت از کار می‌افتاد.
asma
مادر شیره‌ی جانش را به آدم می‌دهد
Aliye
۲۶. بدان که (نه آن چه به دهان فرو می‌رود فرزند انسان را نجس می‌کند، بلکه آن چه از دهان بیرون می‌آید.)
mahroo
در مملکت آدم‌های مفنگی، یکی دکترها کار و بارشان خوب است؛ یکی هم مرده شورها.
"Shfar"
هنوز نمی‌دانست که شوهر ایده‌آلش چه خصوصیاتی باید داشته باشد. ولی حالا که از شوهر اولش طلاق گرفته بود و آسوده شده بود می‌دانست که شوهر ایده‌آلش چه خصوصیاتی را نباید داشته باشد.
keep
اصلاً لغت «فداکاری» را برای چه در فرهنگ‌ها نوشته‌اند؟
foroq
«با گذشته‌ها باید برید و به آینده پیوست».
Amir Salahi
. از تو هرکس چیزی می‌طلبد: یکی کتاب، یکی شعر، یکی مدح، یکی طلسم، یکی دعا، یکی ناسزا، یکی سحر، و یکی باطل سحر. ۲۵. در آن منگر که دیگری از تو چه می‌طلبد، به آن بنگر که دل تو از تو چه می‌طلبد.
" بامِ آسمون "
هر چیز که به زبان گویی از روح برداشته‌ای، اما هرچیز که به قلم نویسی بر روح نهاده‌ای.
معصومه
او همیشه از سجل و دیپلم و سواد مصدق و معرفی نامه و این نوع نشانه‌ها و انگ‌ها بدش آمده بود. همه‌ی این انگ‌ها برای او مثل خرمهره‌ای بود که گاو ماده‌ی «کل قربان علی» را از دیگر گاوها مشخص می‌کند. مثل انگی بود که روی بسته‌های قماش می‌زنند یا روی صندوق پرتقال که «پرتقال شهسوار فرمایش حاج عبدالصمد مامقانی.» مثل داغی بود که روی کفل اسب‌های نظامی می‌زنند... این نشانه‌ها و انگ‌ها همیشه برای او حاکی از چیزی خالی از انسانیت بود. و آن‌ها را کوششی برای پست کردن آدم‌ها می‌دانست.
اقلیت
بعدالعنوان، تاکنون ضمن اسفار عهد جدید رساله‌ای به این عنوان از پولوس رسول دیده نشده بود و در ذیل اناجیل اربع، فقط به ذکر سیزده رساله ازین رسول ـ که حورای ممتاز امم و قبایل بود ـ اکتفا شده بود که این رسایل سیزده‌گانه به‌ترتیب خطاب به رومیان، قرنتیان (دو رساله)، غلاطیان، افسسیان، فلیپیان، کولوسیان، تسالو نیکیان (دو رساله)، تیمو تاووس (دو رساله)، تیطوس و فلیمون است
Helia
- من مگر چرا آمدم رشته‌ی تخصصی‌ام را ول کردم و معلم نقاشی شدم؟ بله؟ برای این که پنج سال یا هفت سال یک مطلب معین را به مغز کره‌خرهای مردم فرو کردن، بحث و مطالعه را برای ابد رها کردن، و حتی برای تدریس احتیاجی به مطالعه و تعمق نداشتن، و همان تنها اره و تیشه‌ای را که توی دانشسرا به دستمان داده‌اند روی مغز هر بچه‌ای به کار انداختن، این یا آدم را دیوانه می‌کند یا احمق.
اقلیت
و من چه‌طور می‌توانستم برای‌شان بگویم که هیچ طور نشده؟ نه دعوای، نه حرف و سخنی، نه بگو و بشنوی؟ گریه‌ام که آرام شد گفتم باهاشان دعوا کرده‌ام. به خودش و مادر و خواهرش فحش داده‌ام و اله و بله کرده‌ام. و همه‌اش دروغ! چه طور می‌توانستم بگویم هیچ خبری نشده
zeynab_m91
۱۲. زینهار تا کلام را به خاطر نان نفروشی و روح را به خدمت جسم در نیاوری.
کارن
بعد کتاب‌دار مدرسه آمد که ریزه بود و سر بی‌مویی داشت و به عجله راه می‌رفت و هرهر می‌خندید و به جای سلام، به هر کس که رو می‌کرد نیشش تا بنا گوش باز می‌شد.
mah abadi
و بدبختی این جاست که هر سال داوطلب طب بیش‌تر هم می‌شود آقا! - البته باید هم همین طور باشد. مردم هر چه بیش‌تر مفنگی باشند به طبیب بیش‌تر احتیاج دارند. در تمام این شهر شاید بیست تا کلوپ ورزش بیش‌تر نباشد، اما چند تا مطب هست؟ و چون کسی جوابی ندارد، خود معلم ورزش افزود: - سه هزار و پانصد مطب هست. ملتفت هستید؟ سه هزار و پانصدتا!
جو مارچ
در مملکت آدم‌های مفنگی، یکی دکترها کار و بارشان خوب است؛ یکی هم مرده شورها.
" بامِ آسمون "
هر چیز که به زبان گویی از روح برداشته‌ای، اما هرچیز که به قلم نویسی بر روح نهاده‌ای.
" بامِ آسمون "
وقتی در مملکتی قصاص قبل از جنایت می‌کنند، پس جنایت را هم پس از قصاص می‌شود مرتکب شد؛ و اگر قرار است به خاطر گناهی که آدم نکرده است کیفری ببیند، ناچار خود گناه را هم پس از چشیدن کیفر باید بکند تا حسابش پاک باشد.
Amir

حجم

۱۱۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۱۱۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۵۶,۰۰۰
تومان