بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب به آواز باد گوش بسپار | طاقچه
تصویر جلد کتاب به آواز باد گوش بسپار

بریده‌هایی از کتاب به آواز باد گوش بسپار

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۳۷ رأی
۳٫۷
(۳۷)
طبق خواستهٔ او، این نقل‌قول نیچه را بر سنگ‌مزارش حک کردند: «چگونه ممکن است، کسانی که در نور روز زندگی می‌کنند عمق شب را درک کنند؟»
mahsa
نوشتن گامی کامل به سمت خوددرمانی نیست، تنها حرکتی بسیار تجربی و ناچیز در آن جهت است.
مژگان
اگر کسی طبق این اصل عمل کند که همه‌چیز می‌تواند تجربه‌ای برای یادگیری باشد، پس پابه‌سن گذاشتن نباید آن‌قدرها هم دردناک باشد.
یك رهگذر
اگر به هنر یا ادبیات علاقه‌مند هستید، پیشنهاد می‌کنم یونانی‌ها را بخوانید. هنر ناب، تنها در جوامع برده‌داران وجود دارد. یونانی‌ها، برده‌هایی داشتند تا این برده‌ها در مزارع‌شان کشت کنند، غذای‌شان را آماده کنند و کشتی‌های‌شان را برانند. درحالی‌که خودشان روی سواحل آفتاب‌گرفتهٔ مدیترانه دراز می‌کشیدند، شعر می‌سرودند و با معادله‌های ریاضی گلاویز می‌شدند. هنر این است.
delilah
در کنار موسیقی، کتاب‌ها خوشی بزرگم بودند. مهم نبود چه‌قدر مشغول، بی‌پول یا خسته باشم. هیچ‌کس نمی‌توانست این لذت‌ها را از من بگیرد.
صبا
«چگونه ممکن است، کسانی که در نور روز زندگی می‌کنند عمق شب را درک کنند؟»
مژگان
هیچ‌کس به تعداد سیگارهایی که کشیده بودم یا تعداد پله‌هایی که بالا رفته بودم یا اندازهٔ ابعادم، کمترین علاقه‌ای نداشت. وقتی این را فهمیدم، علت وجودی‌ام را از دست دادم و به‌کلی تنها شدم.
پروا
«آدم‌های سیاه‌دل خواب‌های تیره می‌بینند. آن‌ها که قلب‌های‌شان سیاه‌تر است، اصلاً خواب نمی‌بینند.»
یك رهگذر
کار نوشتن را بسیار دردناک می‌یابم. می‌توانم یک ماهِ کامل را بدون نوشتنِ حتا یک خط بگذرانم، یا سه شبانه‌روز پشت‌سرهم بنویسم، و در آخر بفهمم، همهٔ چیزی که نوشته‌ام اشتباه است. گرچه، همزمان عاشق نوشتن هم هستم.
یك رهگذر
داشتن چیزی برای برقرار کردن ارتباط، می‌توانست اثبات این باشد که من واقعاً وجود دارم.
پروا
زیبا نبود. به‌هرحال احتمالاً منصفانه نباشد که بگوییم زیبا نبود. مناسب‌تر است بگوییم به اندازه‌ای که لیاقتش را داشت زیبا نبود.
پروا
همهٔ ما با شرایط یکسان به دنیا می‌آیم؛ انگاری همه‌مون باهم سوار یه هواپیمای خرابیم. البته، بعضی‌هامون خوش‌شانس‌ترن. بعضی ضعیفن و بعضیا قوی. بعضیا پول‌دار و بعضیا فقیر. اما هیچ‌کی سوپرمن نیست، از این نظر همه ضعیفیم. اگه چیزی داشته باشیم، می‌ترسیم از دستش بدیم؛ اگه هیچی نداشته باشیم نگران اینیم که همیشه همین‌طوری بمونیم. همه‌مون یه‌جوریم. هر چی زودتر این رو بفهمی، می‌تونی تلاش کنی خودت رو قوی‌تر کنی،
کاربر ۱۵۲۲۰۲۰
چیزی به نام نوشتهٔ کامل وجود ندارد؛ درست همان‌طور که چیزی به نام یأسِ کامل وجود ندارد.
pejman
الان داشتی چی‌کار می‌کردی دوست من؟» «کتاب می‌خوندم.» «نه، نه، اصلاً درست نیست. باید به رادیوت گوش کنی. کتاب خوندن فقط تنهات می‌کنه، این‌طور فکر نمی‌کنی؟» «چرا.»
mahsa
بو می‌کشم. همون‌طوری که پول‌دارها می‌تونن بوی همدیگه رو تشخیص بدن، فقرا هم می‌تونن بو بکشن که کی فقیره
pejman
زندگی انسانی، دروغی پوچ است.
samane
بزرگ‌ترین گناهانی که جامعهٔ مدرن را می‌آزارند افزایش دروغ و سکوت است.
samane
اگر کسی طبق این اصل عمل کند که همه‌چیز می‌تواند تجربه‌ای برای یادگیری باشد، پس پابه‌سن گذاشتن نباید آن‌قدرها هم دردناک باشد.
mahsa
هیچ‌کس نمی‌داند چرا مُردن را انتخاب کرد. حتا شک دارم که خودش هم می‌دانست.
Massoume
«چندتا بچه می‌خوای؟» «سه‌تا.» «پسر؟ دختر؟» «دوتا دختر و یه پسر.» برای پایین دادن باقی نان، جرعه‌ای قهوه قورت داد و صاف توی چشم‌هایم نگاه کرد. گفت «دروغ‌گو!» به‌هرحال او اشتباه می‌کرد. تنها یک‌بار دروغ گفته بودم.
ghazl
اگر به هنر یا ادبیات علاقه‌مند هستید، پیشنهاد می‌کنم یونانی‌ها را بخوانید. هنر ناب، تنها در جوامع برده‌داران وجود دارد. یونانی‌ها، برده‌هایی داشتند تا این برده‌ها در مزارع‌شان کشت کنند، غذای‌شان را آماده کنند و کشتی‌های‌شان را برانند. درحالی‌که خودشان روی سواحل آفتاب‌گرفتهٔ مدیترانه دراز می‌کشیدند، شعر می‌سرودند و با معادله‌های ریاضی گلاویز می‌شدند. هنر این است.
کاربر ۱۵۲۲۰۲۰
«چرا مردم می‌میرن؟» «به خاطر تکامل. ارگانیسم‌های یه نفر، توان تحمل مقدار انرژی موردنیاز تکامل رو نداره؛ تکامل باید از طریق نسل‌ها کارش رو بکنه. البته این فقط یه نظریه‌ست.» «پس ما هنوز هم داریم تکامل پیدا می‌کنیم؟» «ذره‌ذره.»
کاربر ۱۵۲۲۰۲۰
«چرا مردم می‌میرن؟» «به خاطر تکامل. ارگانیسم‌های یه نفر، توان تحمل مقدار انرژی موردنیاز تکامل رو نداره؛ تکامل باید از طریق نسل‌ها کارش رو بکنه. البته این فقط یه نظریه‌ست.» «پس ما هنوز هم داریم تکامل پیدا می‌کنیم؟» «ذره‌ذره.»
کاربر ۱۵۲۲۰۲۰
وقتی تصور می‌کنم که پیر شده‌ام و با مرگ روبه‌رو می‌شوم، ترس برم می‌دارد. منظورم این است که بعد از این‌که جسدم را خاکستر کردند، چه باقی می‌ماند؟
mahsa
«چیزی به نام نوشتهٔ کامل وجود ندارد؛ درست همان‌طور که چیزی به نام یأسِ کامل وجود ندارد.»
صبا
گفت «ولی... خانوادهٔ من خیلی فقیرتر بودن.» «از کجا می‌گی؟» «بو می‌کشم. همون‌طوری که پول‌دارها می‌تونن بوی همدیگه رو تشخیص بدن، فقرا هم می‌تونن بو بکشن که کی فقیره.»
صبا
ادامه داد «حرف زدن پشت‌سر خانوادهٔ خودم اصلاً فکر خوبی نیست. حسابی پکرم می‌کنه.» «نذار ناراحتت کنه. هر کی مصایب خودش رو این‌ور اون‌ور می‌کشه.»
صبا
«باشه، یه ساعت دیگه بیا. اگه تا اون موقع نرسیده باشی، همه‌ش رو می‌ریزم تو آشغالا. فهمیدی؟» «ولی...» «من از انتظار کشیدن متنفرم. می‌بینمت.»
صبا
دنیا می‌آیم؛ انگاری همه‌مون باهم سوار یه هواپیمای خرابیم. البته، بعضی‌هامون خوش‌شانس‌ترن. بعضی ضعیفن و بعضیا قوی. بعضیا پول‌دار و بعضیا فقیر. اما هیچ‌کی سوپرمن نیست، از این نظر همه ضعیفیم. اگه چیزی داشته باشیم، می‌ترسیم از دستش بدیم؛ اگه هیچی نداشته باشیم نگران اینیم که همیشه همین‌طوری بمونیم. همه‌مون یه‌جوریم. هر چی زودتر این رو بفهمی، می‌تونی تلاش کنی خودت رو قوی‌تر کنی، اگه شده یه‌ذره. اشکالی نداره اگه بهش تظاهر کنی. درسته؟ هیچ آدم واقعاً قوی‌ای در کار نیست. فقط آدم‌هایی هستن که ادای قوی‌ها رو درمی‌آرن.»
wraith
زندگی انسانی، دروغی پوچ است. آری، رستگاری ممکن است. در نقطهٔ آغاز، پوچی‌مان ناتمام بود. این ما بودیم که با تلاش سخاوتمندانه‌مان تکمیلش کردیم. آن‌قدر ستیزه روی هم انباشتیم که آخرین رشته‌های معنا هم پوسید. هیچ قصدی ندارم که از نوشته‌ام برای تشریح جزئیاتِ هر گام زحمت‌کشانه در این فرسایش استفاده کنم. وقت تلف کردن است
wraith

حجم

۱۱۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۴۱ صفحه

حجم

۱۱۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۴۱ صفحه

قیمت:
۳۷,۵۰۰
۱۸,۷۵۰
۵۰%
تومان