- طاقچه
- مذهب
- اسلام
- حدیث
- کتاب فوز سالک
- بریدهها
بریدههایی از کتاب فوز سالک
۴٫۴
(۲۱)
تو آدم بشو، بگذار همه عالَم هر چه میخواهند بگویند.
محمدرضا میرباقری
راه آنجا آغاز میشود که تو تمام میشوی
زهرا سادات
خدایا! کاری که فردا تو از من سؤال خواهی کرد، امروز مرا به آن کار مشغول کن. مگر من چقدر فرصت دارم؟!
بهاره
خدایا! کاری که فردا تو از من سؤال خواهی کرد، امروز مرا به آن کار مشغول کن. مگر من چقدر فرصت دارم؟!
محمدرضا میرباقری
ما وسایل اتاق را کنترل میکنیم. ماشینهایی را که داریم کنترل میکنیم. امکاناتی را که داریم کنترل میکنیم، حتی قلمی را که داریم یا میز و تختی را که در اختیار ماست و یا چیزهایی را که به ما سپرده شده، همه اینها را کنترل میکنیم، ولی خودمان را اصلا به حساب نمیآوریم!
امیری حسین
خدایا! کاری که فردا تو از من سؤال خواهی کرد، امروز مرا به آن کار مشغول کن.
حکیمی
مگر ما در زندگی این همه ذلیل نمیشویم؛ آن هم برای هیچ و پوچ؟! مگر هر کدام از ما تازیانههای ذلّت، ضربهها و تودهنیهای ذلّت را از این و آن نخوردهایم؟! چرا وقتی که به خدا میرسد ناز میکنیم؟!
امیری حسین
«اِلهِی بِک عَرَفْتُک وَ اَنْتَ دَلَلْتَی عَلَیک»؛ خدایا! تو در هر چیزی جلوه کردی تا من تو را در آنها ببینم، تو هر چیزی را شکستی تا من به آنها دل نبندم.
محمدرضا میرباقری
خلاصه، حرف اوّل و آخر همین است، که گیرِ یقین و این که ما یقین پیدا کردهایم، نباشید. چطور میتوانید یقین پیدا کنید؟! که یقین مزد خاشعان است. تا به خشوع نرسید، به جایی نمیرسید. یقین، مزد است و آخر کار میدهند.
برای شروع عمل، برای سلوک، احتمال کافی است. و نه احتمال، که اضطرار کافی است. پس دنبال یقین نگردید، که یقین مزد بعد از کار است و با احتمال هم میتوانید شروع کنید.
رضا نون
من برای کسی که حسابی باز نکردهام، سپاسی هم از او نمیخواهم.
امیری حسین
فریاد علی در محراب کوفه و مناجات حسین در قتلگاه نینوا به ما یاد میدهد که حساب دیگری در کار است. نشان میدهد که فوز قطعی در جایی دیگر است.
M.M. SAFI
حضرت رضا میفرمایند: «بهترین زندگی، زندگی کسی است که دیگران در زندگی او بارور بشوند.
محمدرضا میرباقری
مشکل و گیر ما این است، که خودمان را نشناختهایم. ما داریم در این دنیا خودمان را خرج میکنیم و بیخیال هم هستیم؛ درست مثل کسی که در شب یک اسکناس و یک چک ارزشمند را به خیال این که کاغذ است روشن میکند تا یکقِرانیاش را پیدا کند، که صبح میفهمد چیزی را شمع راه رسیدن به یکقرانی کرده است که یک میلیارد ارزش داشته است. اینجاست که فریاد «یا حَسْرَتَا سر میدهد.
رضا نون
در سوره «هَلْ اَتی در مورد امیرالمومنین جملهای است که خیلی آموزنده است. و کسانی هم که از جام ولای علی نوشیدهاند، باید علاوه بر این که با تمامی هستیشان حرکت میکنند و هستیشان را میدهند، این سه خصلت را هم داشته باشند:
۱. مزد نخواهند.
۲. سپاس نخواهند.
۳. خائف هم باشند
رضا نون
اشتیاق به گذشت تو دارم
حکیمی
به خدا قسم! من در این دنیا نیامدهام که دو تا نان بگیرم و بریزم در این خمره بلا، و کثافت پس بدهم! برای این که بچّهدار شوم، عروس بگیرم، عنوانی جمع کنم، مرا خلق نکردهاند! به خدا قسم! برای اینها نیامدهام.
خدایا! تو عنایتی کن، که دستهای ما خالی است. دلهای ما پر از فساد و گرفتاری است. اگر عنایت تو نرسد، هیچ کس، هیچ کس پروازی ندارد
اللهم عجل لولیک الفرج
من برای کسی که حسابی باز نکردهام، سپاسی هم از او نمیخواهم.
امیری حسین
حضرت رضا میفرمایند: «بهترین زندگی، زندگی کسی است که دیگران در زندگی او بارور بشوند. به این نیست که بگوییم عالِم بشویم، فقیه بشویم، اصولی بشویم، فیلسوف بشویم، طبیب بشویم، به اینها نیست! به این است که اگر لوطی هم هستیم، لوطیپرور باشیم. اگر آدم هم شدیم، آدمساز باشیم و اگر تاجر هم شدیم، تاجر دیگری را هم بپروریم. در باغ دستهای تو، دیگران هم سبز بشوند.
msani
خدایا! اگر خیال کنی که با رها کردنمان آدم میشویم، اگر خیال کنی که با رها کردنمان به جایی میرسیم، جز در دستهای شیطان جایی برای ما نیست. و او هم وقتی که شیره ما را کشید، زیر پاهایش خرد و رهامان میکند. پس تو به ذلّت ما، به فقر ما رحم کن.
منتظر طلوع
انسان نمیتواند آرام بگیرد. حتی راکدترین آدمها طالب چیزی هستند که امروزه ندارند. آدمی هیچ وقت در آن چه دارد خلاصه نمیشود. این خصوصیت اوست که به بیرون از خودش، بیرون از حالش و جدای از امروزش فکر میکند.
کتابخوان
رضا ثمره یقین است.
محمدرضا میرباقری
«مُرْغِمَتَین دو سجده سهو است. و در روایت است که اگر دیدید که شیطان در نمازتان شما را وسوسه میکند و سهو کردید، پس دو سجده سهو به جا بیاورید؛ چرا که او میخواسته تا شما را دور کند، ولی شما دو برابر قرب را به دست بیاورید.
منتظر طلوع
عبودیت،
رضا به قضا و قدر،
«لهفِ اِلی جُودِ الله».
اینها اهداف و غایات سلوک است،
رضا نون
«وَ اَبْوابَ آلدُّعَاءِ اِلَیک لِلصَّارِخِینَ مَفْتُوحَةً»؛ و درهای دعا برای کسانی که فریادشان در بنبستها به سوی تو بلند شده، باز است
نون صات
این نیست که من دو ساعت نماز بخوانم و عبادت کنم. نه، به خدا قسم! من در این دنیا نیامدهام که دو تا نان بگیرم و بریزم در این خمره بلا، و کثافت پس بدهم! برای این که بچّهدار شوم، عروس بگیرم، عنوانی جمع کنم، مرا خلق نکردهاند! به خدا قسم! برای اینها نیامدهام.
خدایا! تو عنایتی کن، که دستهای ما خالی است. دلهای ما پر از فساد و گرفتاری است. اگر عنایت تو نرسد، هیچ کس، هیچ کس پروازی ندارد. آن حسین است که در آخرین لحظهها فریادش بلند است؛ «رِضَآ بِقَضَائِک تَسْلِیمَآ لاَِمْرِک لا مَعْبُودَ سِوَاک. آنهایی که جز تو همه را از دلشان بیرون ریختند، در آخر مستغیث هستند. مایی که همه را جز تو جمع کردهایم، چه خاکی به سرمان کنیم؟
کربلایی
عیب کار ما این بوده ـ انشاءالله که خداوند از ما بگذرد ـ هنگامی سفره محمّد و آل محمّد برای ما پهن شده، که هنوز گرسنه نبودهایم. و طوری به این سفره دهان زدهایم که شاکر نماندهایم. و از آن همه نیرو و امکان و بذل و فضلی که بر سر این خوان قرار گرفته، سهم وافری نبردهایم؛ درست مثل بچّههای بازیگوشی که به هر چیزی دندان زده و بقیه را رها کردهاند. شاکر نبودهایم. نیروهایش را نگرفتهایم. با پُرخوری، خودمان را ضایع کردهایم. این سفره، سفره پهن و گستردهای است، ولی ما جفا کردهایم!
نون صات
خطایا، یعنی همین که در هر لحظهای که بر تو گذشته، تو به یاد او نبودهای. این همه سرمایهای که به تو دادهاند، مدیریت تو آن قدر بیعُرضه و فاسد و بیحاصل بوده که سودی که نیاوردهای، هیچ! تازه یک عالَم کارگر پشت در ایستاده و منتظرند و دارند اعتصاب میکنند. همه آنها هم، مُطالب تو هستند، از تو طلبکارند. چشم طلبکار است. دست طلبکار است. دوستان طلبکارند. عمر انسان، جامعهای که آدم در آن بوده است، همه طلبکارند. مطالبین زیاد هستند؛ چرا که تو مدیریتی نداشتهای!
محمدرضا میرباقری
شب قدر، هم شب ارزیابی، هم شب اندازهگیری و هم شب برنامهریزی است. باید ارزیابی و ارزشیابی کنیم. اندازهگیری کنیم. سپس برنامهریزی کنیم، که قدر به این سه معنا آمده است. و «لَیلَةُ آلْقَدْر» هم «خَیرٌ مِنْ اَلْفِ شَهْر» است؛ شب قدر از یک عمر مفیدتر و نافعتر است
رضا نون
یک جملهای است در دعای مکارم الاخلاق ـ دعای خیلی لطیفی است! ـ که؛ «اَللّهُمَّ اِلی مَغْفِرَتِک وَفَدْتُ»؛ خدایا! من مهمان غفران توام. «وَ اِلی عَفْوِک قَصَدْتُ»؛ قاصد عنایت و بخشش توام.
«وَ اِلی تَجَاوُزِک آشْتَقْتُ»؛ اشتیاق به گذشت تو دارم. میخواهم تو اینجایی که من ایستادهام، نایستی و مرا ببری و بگذری.
M.M. SAFI
در دعای عرفه آمده است: «خدایا! مرا از اعضاء و جوارحم بهرهمند کن و چشم و گوش مرا وارث من قرار بده.» تا من از آن چه میکارم و از آن چه کشاورزی کردهام بهرهمند شوم و برداشت کنم، تا دیگران در سرزمین عمر من نچرند و بهره نگیرند.
نون صات
حجم
۱۸۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۶۳ صفحه
حجم
۱۸۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۶۳ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان