چرا ما سادگی را فقط آنگاه میفهمیم که دل شکسته است
و ما ناگهان خودمانایم، تنها و بیسرنوشت.
min
باران گرفته است.
سرخی محو میشود از کوکب
قاتل دستهایش را در چاه میشوید.
negar
برای بودن... ناگزیر به زیستنی،
اما تو نخواهی بود، چرا که زنده نیستی،
و تو زنده نیستی، چرا که عشق نمیورزی
زیرا عشق نمیورزی حتا به خودت، همسایهات بهکنار...
AmirHossein
هملت گفت: «تنها آنگاه که با مرگ پیمان صلح بندید،
خواهید فهمید که همهچیز زیرِ این خورشید واقعاً تازهست...
negar
زیستن وحشتناک است چرا که باید سَر کُنی
با واقعیت هراسناک این سالها.
AmirHossein
آه عشق من، بیا عاشق باشیم و نومید نباشیم،
اما چگونه همزمان هم بیچاره باشیم و هم عاقل؟
negar
فقط از عشق است که خوشبختی میآید،
از خوشبختی که شور و هوس نبود
کودکان و مستان میدانندش...
برای بودن... ناگزیر به زیستنی،
اما تو نخواهی بود، چرا که زنده نیستی،
و تو زنده نیستی، چرا که عشق نمیورزی
زیرا عشق نمیورزی حتا به خودت
negar
پروازت چرا اینقدر سنگین شده با مصایب؟
چرا سفر ملالآور شده؟
پانزده سال آزگار است
که با دیوار حرف زدهام.
و من دیوار را از دوزخ خودم
بیرون کشیدهام به اینجا
چنان که اکنون میتواند
همهچیز را برایتان بازگوید.
negar
لبخندهای زیادی هست.
اما من به سختترین میاندیشم
سادهترین لبخند.
negar
چرا ما سادگی را فقط آنگاه میفهمیم که دل شکسته است
و ما ناگهان خودمانایم، تنها و بیسرنوشت.
negar
کار مثل زمین زمستانزده بود برای گورکن.
نورا
چرا ما سادگی را فقط آنگاه میفهمیم که دل شکسته است
و ما ناگهان خودمانایم، تنها و بیسرنوشت.
کاربر ۱۳۱۷۶۶۷