بریدههایی از کتاب حرمسرای قذافی
۳٫۴
(۹۰۳)
دیکتاتور لیبی طی چهلودو سال حکمرانیاش، همه حقوق و آزادیهای فردی را نقض کرده، نظامهای بهداشتی و آموزشی کشور را تخریب کرده، تأسیسات زیربنایی کشور را رو به قهقرا برده، مردم را فقیر کرده، فرهنگ را به ویرانی کشانده، پول نفت را حیف و میل کرده، و کشور را در صحنه جهانی منزوی کرده بود...
benyamin saki
رهبر یک کشور دیکتاتوری هر نقطه ضعفی داشته باشد به زیردستهایش نیز سرایت میکند.
hani
موقعی که شما در جهنم هستید، چگونه میتوانید شیطان را متهم کنید؟ حتا در خیالتان هم نمیتوانید این کار را بکنید!»
کتایون
ابتدا بگویم که ثریا وجود دارد.
ثریا و چشمان سیاهش، دهان محزونش و خندههای بلند و پرسروصدایش. ثریا که به سرعت برق از خنده به گریه میرود و از عطوفت به عناد. ثریا و رازش، حزن و اندوهش، طغیانش. ثریا و قصه مبهوتکنندهاش در باره دختر کوچولوی شاد و خندانی که به چنگ یک دیو افتاد.
ثریا دلیل شکلگیری این کتاب است.
کرم های شب تاب
دختر بیچاره وحشتزده شد و به قائد اعظم گفت: «به شما التماس میکنم، به من دست نزنید. من از یک خانواده کوهنشین هستم. نامزد دارم.» قائد اعظم جواب داد: «به تو یک حق انتخاب میدهم. نامزدت را میکشم یا به تو اجازه ازدواج با او را میدهم و خانه زیبایی هم به شما خواهم داد، اما به این شرط که تو از این پس مال هر دوی ما باشی.»
ماراتن
در اوایل دهه ۱۹۸۰ قذافی آموزش زبانهای غربی از قبیل انگلیسی و فرانسوی را ممنوع اعلام کرد و در عوض دانشآموزان را مجبور به یادگیری زبانهای آفریقایی از قبیل سواحیلی و هوسایی کرد.
ماراتن
زنان هنوز در چنبره پارهای محدودیتهای سنتی قرار دارند. با دختری صحبت میکردم که دوست داشت به لب دریا برود و تنی به آب بزند اما خانوادهاش و جامعه این اجازه را به او نمیدادند. او میگفت دختران بسیاری در لیبی هستند که از این تبعیض ناراحت و شاکیاند. دختر دیگری به من گفت: «من در خیابانی زندگی میکنم که درست مشرف به ساحل دریاست و حتا اجازه ندارم پایم را در ساحل بگذارم تا چه برسد به اینکه بخواهم در دریا شنا کنم. این ناعادلانه است. چرا زنان نمیتوانند در دریا شنا کنند، حداقل بخشی از ساحل دریا را به زنان اختصاص بدهند؛ ناسلامتی، ما این همه خط ساحلی داریم!»
ماراتن
دو نگهبان بابالعزیزیه که زنان جوانشان مورد تعرض ارباب قرار گرفته و تصمیم به انتقامگیری گرفته بودند به موحشترین شکل ممکن کشته شدند: دست و پای هر کدامشان را با دو طناب بستند و سر طنابها را به سپر دو ماشین گره زدند و سپس ماشینها به صورت همزمان در جهت مخالف هم حرکت کردند. از این صحنه فجیع تصویربرداری شد و فیلم را به نگهبانهای جدید نشان دادند تا بفهمند که سزای خیانت احتمالیشان به ارباب بابالعزیزیه چه خواهد
ماراتن
زنان «اسلحه مخفی انقلاب» بودند.
عشق و عقل
قذافی نهتنها «رهبر مسلمانان جهان» نبود. ناقض بزرگ همه اصول اسلامی هم بود. قذافی همیشه میکوشید خود را مسلمانی سوپرانقلابی جلوه دهد. امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، از معدود رهبران مذهبیای بود که توانسته بود ذات و هویت واقعی قذافی را بشناسد. امام موسی صدر به همین دلیل کوشش فراوانی کرد تا برای مسلمانان کشورهای عربی روشن کند این دیکتاتور قسیالقلب هیچ نسبتی با اسلام ندارد.
مژگان
وراجها بیستوچهار ساعته مشغول وراجی بودند.
مژگان
قائد اعظم مصرفکننده کرمپودر، پنکیک، کانسیلر و لوازم آرایشی از این دست بود. این محصولات آرایشی مخصوص خانمهاست اما قائد اعظم هم مصرفکنندهاش بود.
ماراتن
قذافی به جادوی سیاه معتقد بود؛ او برای جادو و جنبلهایش به خون دختران باکره نیاز داشت.
ماراتن
دوست دارم قضات، وکلا، مقامات رژیم جدید لیبی، مدافعان مستقل حقوق بشر از داستان واقعی ثریا مطلع شوند. متأسفانه فعلا هیچکدام آنها نمیخواهند درگیر نبرد عدالتخواهانه ثریا شوند. قضیه هنوز خیلی حساس است. خیلی تابو است. آنها گمان میکنند اگر درگیر این نبرد شوند نهتنها هیچ چیزی به دست نخواهند آورد همهچیز را هم از دست خواهند داد. در کشوری که کاملا در دست مردان است، جرائم جنسی نه مورد بحث قرار میگیرد نه مورد قضاوت. افرادی که این موضوع را به صورت علنی مطرح کنند افرادی «گستاخ و بیشرم» معرفی میشوند یا حتا ممکن است انگ دروغگویی بر پیشانی آنها بخورد. قربانیان هم مجبورند برای بقای خویش در گوشهای پنهان شوند و دم برنیاورند.
ماراتن
قذافی یک هیولای جنسی، منحرف و به طرز وحشتناکی خشن بود. من از زمانهای خیلی دور به مدارک مربوط به جرائم جنسی قذافی دست یافته بودم.
میم.یزدان
ساکت ماندن بهتر از گمانهزنی است
saeed ahmadkhan
. یکی از آنها به من گفت: «زنان یک خردهحساب شخصی با سرهنگ (قذافی) داشتند که باید آن را تسویه میکردند.»
شیخ هادی
امام موسی صدر به همین دلیل کوشش فراوانی کرد تا برای مسلمانان کشورهای عربی روشن کند این دیکتاتور قسیالقلب هیچ نسبتی با اسلام ندارد. برخی از کسانی که امام موسی صدر را از نزدیک میشناختند ـبرای مثال جلالالدین فارسی ــ معتقدند دلیل کشته شدن امام موسی صدر به دست قذافی همین موضوع بوده است.
MAHDI
مقاومت یا انتقاد کردن علیه او برابر بود با زندان رفتن یا کشته شدن؛ چون او حقیقتآ آدم ترسناکی بود
Soheyla
هیچ شرمساریای وحشتناکتر از آن کاری که قذافی با ما کرد وجود ندارد. کاری که او کرد بر پسرهایم نیز تأثیر سوء گذاشت. آنها پاک عوض شدهاند، بسیار عصبی و خجالت زدهاند، گمان میکنند تنها راه برای اینکه همچون مردانی واقعی و شرافتمند به نظر بیایند کشتن خواهرشان است. وحشتناک است! ثریا در لیبی دیگر مطلقآ هیچ شانسی برای زندگی کردن ندارد. جامعه ما خیلی احمقانه است، خیلی سنتی و خیلی هم نابخشایشگر.
م.حکیمی
در واقع، جنسیت به ابزاری برای معامله، ابزاری برای ارتقای مقام و ابزاری برای کسب یا اِعمال قدرت، تبدیل شده بود.
م.حکیمی
از پدر ثریا پرسیدم آیا هرگز به فکر نیفتاد رسمآ شکایت کند؟ پاسخش این بود: «از که باید شکایت میکردم؟ ثریا را سوار یک ماشین دولتی کرده و بادیگاردهایی که برای رهبر کشور کار میکردند او را با خودشان برده بودند. هیچ اعتراضی حتا قابل تصور هم نبود. موقعی که شما در جهنم هستید، چگونه میتوانید شیطان را متهم کنید؟ حتا در خیالتان هم نمیتوانید این کار را بکنید!»
6456
نبود. موقعی که شما در جهنم هستید، چگونه میتوانید شیطان را متهم کنید؟ حتا در خیالتان هم نمیتوانید این کار را بکنید!»
کتایون
او سپس موقعیت را اینطوری خلاصه و جمعبندی کرد: «معمر قذافی را میتوان فردی توصیف کرد که دغدغه اصلیاش امور جنسی بود. او به شدت درگیر چنین اموری بود و مدام به آن فکر میکرد و این اعتیاد بیمارگون باعث شده بود تا وی هر چیزی را از پشت منشور رابطه جنسی تجزیه و تحلیل کند. او از طریق رابطه جنسی حکومت میکرد، رقبا و دشمنانش را تحقیر میکرد، افراد را به انقیاد خودش در میآورد و اعمال مجازات میکرد.»
ماراتن
منصور جواب داد: «زیر چتر اداره تشریفات و تحت مدیریت نوری مسماری سازماندهی میشد. مسماری دسیسهگری بود که وقاحت را به آن درجهای رسانده بود که هرازگاه یونیفورم ژنرالی میپوشید و اینور و آنور خودنمایی میکرد. ما اسم مستعار 'ژنرال امور ویژه` را روی او گذاشته بودیم چون تنها کلمهای بود که میتوانست مناسب او باشد.»
«معنای این اسم چه بود؟»
«برایم خیلی سخت است که این را به شما بگویم. معنای دیگر این اسم، 'ژنرال فواحش` بود! او به هر کجا میرفت دنبال زنان خوشگل میگشت؛ گاهی وقتها حتا به خیابان میرفت و فاحشهها را بلند میکرد.»
ماراتن
من ارباب و صاحب لیبی هستم. هر کسی در این سرزمین زندگی میکند، مال من است و در نتیجه تو هم مال من هستی و خوب است این را هم بدانی که در کتاب مقدس آیهای وجود دارد که در آن به ارباب اختیار داده هر کاری دلش میخواهد بکند.
ماراتن
گرچه ما در دوره علم و دانش زندگی میکنیم، حتا رهبران غربی هم با جادوگران خاص مشورت میکنند!
Soheyla
«یعنی شما انکار میکنید که قذافی از صدها زن و مرد جوان سوءاستفاده جنسی کرد؟»
«من نه تأیید میکنم نه تکذیب. هر کسی حق دارد زندگی خصوصی خودش را داشته باشد.»
«زندگی خصوصی؟ شما چگونه میتوانید از زندگی خصوصی حرف بزنید درحالی که این روابط جنسی به زور برقرار میشد؟ خودتان بهتر میدانید انبوهی از افراد در ادارات دولتی مشغول فعالیت بودند تا قذافی با سهولت بیشتری بتواند مرتکب این جرایم جنسی شود! آیا با توجه به این واقعیتها باز میتوان دم از حفظ حریم زندگی خصوصی زد؟»
«من از این جرایم خبر نداشتم. بعضیها خبر داشتند اما من خبر نداشتم.»
«آیا شما آن دختران جوانی را که در زیرزمین اقامتگاه قذافی نگهداری میشدند میشناختید؟»
ماراتن
داستان دختری پانزده ساله که یکی از روزها معمر قذافی برای بازدید به مدرسهاش آمد، از او خوشش آمد، روز بعد ربودش و سرانجام وی را، همچون انبوهی از دختران دیگر، به برده جنسی خودش تبدیل کرد.
شیخ هادی
کسانی که مبروکه را در آن زمان میشناختند، بعدها گفتند که او از بدو ورودش به طرابلس تلاش زیادی کرده بود شغلی برای خودش بیابد و در درجه نخست مدام اصرار کرده بود که باید قذافی را از نزدیک ببیند. او گفته بود: «فقط کافی است یکبار او را از نزدیک ببینم؛ فقط یکبار! و در این صورت او خواهان خدمات من خواهد شد!» آشنایان مبروکه در این دوران، جملگی معتقدند که موفقیتهای حرفهای او صرفآ به خاطر جادوجنبلهایی بود که میکرد. مبروکه طی سالهای طولانی خدمتگزاریاش به قذافی با بزرگترین جادوگران آفریقایی در کشورهای گوناگون دیدار و آنها را به طرابلس دعوت کرد.
ماراتن
حجم
۳۰۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۶۴ صفحه
حجم
۳۰۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۶۴ صفحه
قیمت:
۱۸۲,۰۰۰
۱۴۵,۶۰۰۲۰%
تومان