بریدههایی از کتاب از سکوت به سکوت
۲٫۹
(۱۵)
من کلماتم را حرف نمیزنم
کلماتم هستند که مرا میگویند
𝕾𝖆𝖇𝖗𝖎𝖓𝖆
هر دَم
از زندگی ما
یک دَم
از مرگ ماست
Mohammad
هر دَم
از زندگی ما
یک دَم
از مرگ ماست
.
من نیستم
که دردم را حمل میکنم
این دردِ من است
که مرا حمل میکند
-Dny.͜.
چشم میبندم
برای ندیدن خودم
Mohammad
نبض زندگیام
پُرشتابتر از من میزند
-Dny.͜.
فریاد میزنم و این تویی
که بیرون میزنی از فریادم
Arezuwishi
به خلسه میروم زندگی را
میخوابم لای کلماتم
برای نزدیکتر بودن به تو
برای بهتر شنیدنم
در تو
زمان نیز میخوابد در من
ذرهذره روز میشوم
jonathan
من نیستم
تو نیستی
زندگیست
که راه میرود
در من در تو
red
درخت
وقتی میبینمش
قدرتش را احساس میکنم
تا درون ریشههایم
Arezuwishi
چرا که من
تو هستم
وقتی تو را میبینم
دخترگمشده
من نیستم
که دردم را حمل میکنم
این دردِ من است
که مرا حمل میکند
زن
من نیستم
تو نیستی
زندگیست
که راه میرود
در من در تو
matbuat
من نیستم
تو نیستی
زندگیست
که راه میرود
در من در تو
مهرشاد
باید تو را ببینم
برای دوباره خودم را دیدن
|ݐ.الف
تو اینجایی و من اینجا
چشمها بسته از خوشبختی
برای دیدن زندگی
که ما را عبور میدهد
فردا فراز فردا فرود
بیکه بدانیم به کجا میرویم
دستدردست هم
خندهدرخندهی هم
سکوت کردنِ تمام آنچه میدانیم
کلمات درهمفشرده میشوند
میانمان
و ما قدم میزنیم
با هر قدم
از سر میگیریم زندگی را
jonathan
شبی بود بینفس
بیتوانِ نفس کشیدن
صبحیست بیرمق
.
دستانم تنها سکوت را میفشارند
mehdi
وقتی از هم جداییم
هر کدام به اندازهی دو نفر تنهاست
این دو تنهایی نیست
که نتوان حمل کرد
اما وقتی باهمایم
دو نفر نیستیم
دو چندانِ یک نفریم
کاربر ۱۴۴۳۷۰۱
آسمان در من است
وقتی که روز را میبینم
شب
در من است
وقتی که خودم را میبینم
نورا
به خلسه میروم زندگی را
میخوابم لای کلماتم
.
دوستت دارم
فرای تمامی آغوشها
نگاهت میدارم
با تمامی دستانم
و چشمانم تمامی چشمانم
دستانِ چشمانم
تنگ تو را میفشارند
شب روز
برای من شدن
و تو تو میدانی تو تو حس میکنی
تمامی آنچه را که ماییم
در ورای تمامی خاطراتمان
میرویم میرویم و جهان
تمامی چشمان تمامی دستان
ما دو نفر همهی جهان
Manal Bn
من نیستم
تو نیستی
زندگیست
که راه میرود
در من در تو
Friba
هر دَم
از زندگی ما
یک دَم
از مرگ ماست
برای دوباره زنده شدن
و دَمادم زنده شدن
این چرایی یک خوشبختیست
و زندگی ما یک همدمیست
از دم و از مدام
پس هر کلام
که دگرگون میکند زندگیمان را
در یک دم
هم اولین و هم آخرین است
ما همدیگر را دوست داریم در هر کلمه
Manal Bn
من نیستم
که دردم را حمل میکنم
این دردِ من است
که مرا حمل میکند
از خود میپرسم
چه کسی
مسیر را بهتر میشناسد
زمانی که او میایستد
من رسیدهام
Manal Bn
زندگی را بازگو نمیکنم
هر من زندگی جدیدی است
|ݐ.الف
چشم میبندم
برای ندیدن خودم
|ݐ.الف
او و من باهم پیش میرویم ما
زندگیبهزندگی
هر نگاه
نوازشیست
|ݐ.الف
تمام این سرها
که میبینم
در سرم میچرخند
آسمان نیز
در سرِ من است
نورا
من نیستم
که دردم را حمل میکنم
این دردِ من است
که مرا حمل میکند
از خود میپرسم
چه کسی
مسیر را بهتر میشناسد
زمانی که او میایستد
من رسیدهام
Hani
حجم
۴۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۸۳ صفحه
حجم
۴۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۸۳ صفحه
قیمت:
۱۸,۰۰۰
تومان