عشق من
بسیارند که با سکوت خود بیان میکنند عشق را
اما سکوتِ هیچ عاشقی
چون سکوتِ من نیست.
pejman
حالا من و تنهاییام
دو نفر در یک کالبدیم
و اینگونه است که
دیگر تنها نیستیم
...💙
اما رویاهایم
هرگز رویاهایم را به جای نخواهم گذاشت
ارزندهترین داشتههایم
تخیلاتی بیمرز
که در این جهان جای نمیگرفت
...💙
یکی زندگی میکند تا بنویسد
یکی مینویسد تا زندگی کند
farnaz Pursmaily
برای گریه کردن بهانهای کوچک بس است
خبری کوتاه در روزنامهای
یا هقهق کودکی
شاید چند سطر از رمانی
زخمی بزنید بر من، به درد آریدم
به گریهام اندازید تا با آن لحظهای آرام گیرم
farnaz Pursmaily
اگر صدای خاطرات
به گذشتهها دعوتت کردند
بدان که تنهایی
...💙
چه بیهوده است
دلتنگی از دوری
چنان دوریم
که حتا نخواهیم گریست
باهم
...💙
خواهی رفت
حقی ندارم که مانعت شوم
اما خودت را در من جا بگذار
pejman
اجازهٔ عبور نمیدهم از مرزهای دیار تنهاییام
به آنان که دوستشان ندارم
...💙
نمیگنجد این قلب در تنم
این تن در اتاقم
این اتاق در خانهام
این خانه در دنیا و
این دنیایِ من در جهان
فرو خواهم ریخت
...💙