بریدههایی از کتاب سرنوشت روح
۴٫۳
(۷۳)
بین دوستداران حیوانات باید بیشتر مراقب کسانی باشم که گربه دارند.
azaad
من به همه میگویم نگران از دست دادن جسمشان نباشند، این بخش از وجود، تنها برای مدت کوتاهی با ما خواهد بود و شما برای اشغال این جسم خاص دلایل کافی داشتهاید.
azaad
« من با پی بردن به هویت واقعی خودم، آنچنان احساس شادی توأم با آزادی میکنم که قادر به شرح آن نیستم. نکتۀ شگفتانگیز این است که این دانش همواره در ذهن من وجود داشته است. دیدار استادانی که دربارۀ ما پیشداوری نمیکنند، در من حالت گرم و پرمحبتی ایجاد کرده است. بینشی که برای من حاصل شده این است که: تنها چیزی که در زندگی زمینی واقعاً اهمیت دارد نحوۀ زندگی و رفتار ما با دیگران است. مهربانی، نوعدوستی و پذیرفتن دیگران همان طور که هستند، از آنچنان ارزش والایی برخوردار است، که در قیاس با آن، وضعیت زندگی مادی ما بسیار ناچیز به شمار میرود. حالا، به جای این که فقط حس کنم، میدانم که چرا من در این جسم خاکی هستم و بعد از مرگ به کجا خواهم رفت ».
سحرناز
باید افرادی را که میگویند به زمین تعلق ندارند، جدی گرفت.
کاربر ۴۰۲۲۳۰۳
اعتقاد به این که موجودات شیطانی نیروهای خارجیای هستند که ذهن افراد را آشفته و منهدم میکنند، افسانهای بیش نیست و توسط کسانی ایجاد شده و تداوم یافته است که به خاطر منافع شخصی در صدد کنترل اذهان دیگران هستند. بدی در درون ما و در محدودۀ ذهن آشفتۀ انسانی ما به وجود میآید. ممکن است زندگی ظالمانه باشد، اما این ظلم را خودمان در این کره به وجود آوردهایم.
فرض این که بد متولد میشویم، یا ذهن یک انسان بد در تسخیر نیروهای خارجی است، قبول شرارت را برای بعضیها آسانتر میکند. کسانی که تصور میکنند بیعدالتیها از قبل برنامهریزی شدهاند، در واقع فرار از مسئولیتهای شخصی و گروهی یک نژاد را توجیه میکنند. وقتی خبر مربوط به کسانی را میشنویم که چندین نفر را به قتل رساندهاند، یا کودکانی که کودکان دیگر را میکشند، به آنها برچسب « قاتل مادرزاد » یا « تسخیرشدۀ نیروهای شیطانی » میزنیم. این طرز تفکر کار را آسان میکند و مجبورمان نمیکند بفهمیم چرا این جنایتکاران در واکنش نشان دادن به رنجهای خود، دیگران را رنج میدهند و از این کار لذت میبرند.
محمد
« در هر زندگی هر چه کسب کنی، تا آخرِ زمان برایت باقی میماند ».
azaad
ما باید با تحمل و بردباری به حرف افرادی که در زندگیهای زمینی میشناسیم و دوستشان نداریم، گوش کنیم. چون یقیناً هر کسی مطلب آموزندهای برایمان دارد ».
انار
وقتی مرگ جسم فرامیرسد و روح به دنیای دیگر بازمیگردد، نشئۀ خاطرات زندگی زمینی را با خود میبرد. مثلاً لذاتی از قبیل مزۀ غذاها و نوشابهها، احساس لمس کردن جسم دیگران، عطرهای مختلف، حضور در چشماندازهای زیبای زمین مثل قدم زدن در صحرا یا صعود از کوهها، یا شنا در دریاها در حافظۀ روح باقی میماند. حافظۀ فناناپذیر روحی، خاطرۀ لذات جسمانی را در خود نگه میدارد و در دنیای روح هم میتواند از آنها استفاده کند. به این منظور، روحها قالب مثالی به خود میگیرند که کاملاً شبیه جسم بشری آنهاست و به این ترتیب در آن جا هم از لذات جسمانی این دنیا استفاده میکنند.
انار
باشد ... ما او را به قدری تقویت میکنیم که برگردد و این دفعه کارش را به نحو صحیح شروع کند. گزارش بعدی نمونهای از بازسازی شدید روح است. گزارش شمارۀ ۲۱ شامل گروه خاصی از روحهاست
سهیلا جوکار
عطار میگوید:
بیآب و دانه در قفس خاک ماندهام
پرها زنم چو زین قفس تنگ برپرم
انار
انرژی، حامل افکار و خاطرات در هر توالی است و این ذرات هرگز فراموش نمیشوند و به عدم نمیروند. کانالی که زمان در آن شکل میگیرد، با فکر ایجاد میشود. یعنی ایدهای در فکر ما شکل میگیرد، پس از آن به وقوع میپیوندد و سپس خاطرۀ آن برای همیشه باقی میماند.
کاربر ۳۳۴۱۲۹۷
نوزاد تازه متولدشده هنوز هیچ تجربۀ قبلی ندارد. بلافاصله بعد از مرگ هم همین طور است.
کاربر ۴۰۲۲۳۰۳
یکی از قوانین دنیای روح این است که هر نوع خطای روح، خواه با نیت قبلی باشد خواه غیرعمد، باید به طریقی در یکی از زندگیهای بعدی جبران شود. این به مثابۀ تنبیه، یا حتی توبه و طلب بخشش نیست، بلکه فرصتی است برای رشد معنوی. شاید برای روحها، جهنم دیگری جز کرۀ زمین در کار نباشد.
انار
« البته من حضور را نمیبینم ولی کاملاً احساس میکنم که او انرژی مطلق است. گرچه این حضور بر کار شورا نظارت عالیه دارد، اما اثر اصلی آن نصیب من میشود. معتمدین، رابط میان من و این مبدأ قدرت نیستند. کاملاً احساس میکنم که خودم با این نور بنفش الهی ارتباط مستقیم دارم. وقتی من در تالار شورا قرار دارم و حضور، کار معتمدین را با ساطع کردن نور بنفش نظارت میکند، گاهی هم برای آرامش و پالایش ذهن من، نور نقرهای برایم میفرستد ».
azaad
دکتر ن: کیموی، تو در دنیای روح برای تفریح چه کار میکنی؟
سوژه: راستش را بگویم من روح گوشهگیری هستم و علاقۀ زیادی به معاشرت ندارم. علاقۀ من بیشتر در دو زمینه است: یکی گُلکاری و دیگری بازی با حیوانات. بنابراین در اوقات فراغتم بیشتر به این دو کار میپردازم.
دکتر ن: آیا تو واقعاً در دنیای روح به کاشت و پرورش گُل و گیاه میپردازی؟
سوژه: بله، آفرینش موجودات زنده به وسیلۀ انرژی، یکی از تمرینهای مهم ما در این جاست.
دکتر ن: لطفاً در مورد بازی با حیوانات بگو.
سوژه: من یک سگ و یک گربه و یک اسب دارم. آنها در آخرین زندگی هم با من بودند.
دکتر ن: آیا آنها خودشان در مقابل تو ظاهر میشوند؟
سوژه: نه، من باید احضارشان کنم، چون آنها در فضای ما زندگی نمیکنند. من هم نمیتوانم به فضای زیستی آنها بروم. اما در این جا روحی هست که از حیوانات نگهداری میکند و او هر وقت بخواهم آنها را برایم میآورد.
دکتر ن: یعنی همان حیوانی را که در زمین داشتی برایت حاضر میکند؟
سوژه: بله همین طور است.
azaad
خیلیها به اندازۀ من به حیوانات علاقه ندارند. من در این جا دوستانی دارم که هیچ علاقهای به ارتباط با انرژی حیوانی ندارند، حتی کسانی که در زندگی زمینی حیوانات دستآموز داشتند. آنها برای اوقات فراغتشان سرگرمیهای دیگری انتخاب میکنند (بعد از مکث کوتاهی میگوید)، آنها نمیدانند خود را از چه نعمتی محروم کردهاند.
azaad
« آمدن به زمین مثل این است که فرد از وطنش به سرزمین بیگانهای برود. بعضی از وقایع آن سفر برایمان کاملاً ناآشناست و باید به تدریج به آنها عادت کنیم. موطن اصلی ما جایگاه آرامش مطلق است و در آن جا عشق مطلق هم حکمفرماست. وقتی از موطنمان به سرزمین بیگانهای میرویم، نباید انتظار داشته باشیم همۀ شرایط دلپذیر باشند. ما در سفر به زمین باید یاد بگیریم که چه طور با عصبانیت، اندوه و بیماری مواجه شویم. تحمل، عشق و شادی را هم یاد بگیریم. ما نباید در این گذر، شأنیتمان را از دست بدهیم و صرفاً برای ادامۀ زندگی، خود را از کسی برتر یا پستتر بدانیم. ما باید بدانیم که تنها از طریق زندگی در شرایط غیرکامل میتوانیم معنای واقعی کمال را درک کنیم. باید وقتی آمادۀ سفر میشویم، برای خودمان شهامت و فروتنی طلب کنیم. در کرۀ زمین هر قدر ادراکمان را بالاتر ببریم، کیفیت وجود خود را غنیتر خواهیم کرد. همۀ امتحاناتی که برایمان پیش میآیند، در همین زمینه هستند. میزان توفیق در این امتحانات، سرنوشت غائی ما را رقم میزند »
azaad
روحهایی که مکرراً خودکشی میکنند، گذشت و بخشششان آهنگ دیگری پیدا میکند. جوانی به من مراجعه کرد، که یک سال پیش از آن دست به خودکشی زده بود. تحت تأثیر هیپنوتیزم، در زندگی قبلش زمینۀ خاصی از خودتخریبی یافتم. پس از آخرین زندگیاش، در جلسۀ شورای معتمدین و در مقابل استادانش، یکی از معتمدین خطاب به او گفته بود:
« یک بار دیگر تو زودتر از موعد مقرر این جا هستی و ما دیگر مأیوس شدهایم. آیا هنوز یاد نگرفتهای که هر بار زندگی تازهای را قبل از موعد مقرر خاتمه میدهی، آزمایش سختتر میشود؟ عملکرد تو به دلایل زیاد خودخواهانه است. از جمله به دلیل رنجی که برای بازماندگانی که دوستت دارند، ایجاد میکنی. تا کی میخواهی جسمهای مناسبی را که به تو میدهیم دور بریزی؟
کاربر ۴۰۲۲۳۰۳
واقعیت دنیای روح با ابعاد مختلف، به روح امکان میدهد تجربۀ عظیمی ورای مفاهیم جسمانی ما، کسب کند.
کاربر ۴۰۲۲۳۰۳
ما پس از زندگی زمینی وارد مراحل مجازات نمیشویم، بلکه به مراحل آموزش بازمیگردیم. به هر تقدیر جوامع بسیاری هستند که هنوز اعتقادات دیرینه و هزارانسالۀ فرهنگیشان را دارند. در میان آنها هنوز این اعتقاد وجود دارد که همان طور که در این دنیا مجازات وجود دارد، در دنیای بعد از مرگ هم باید باشد.
کاربر ۱۴۹۷۰۷۵
روحها، هنگام بازگشت به محلی که « خانه » مینامند، از حالت زمینیشان خارج میشوند. در این مرحله دیگر حالت بشری، با خصوصیات احساسی، خلقی و جسمانی که در ذهن ماست، ندارند. مثلاً آنها برای مرگ جسمانی خودشان، مانند بازماندگان محبوبشان عزاداری نمیکنند. در کرۀ زمین روح است که به فرد، انسانیت میبخشد، اما روح بدون جسم هم، دیگر موجودی از ردۀ پستانداران هوشمند به شمار نمیآید. روح چنان شأن و شکوهی دارد که به وصف درنمیآید.
انار
این سوژه درخواست کرده بود در این زندگی زمینی قد کوتاه و معمولی به او داده شود، حال آن که میتوانست بخواهد جسم بسیار متناسب و زیبایی به او دهند. این زن امیدوار بود این بار « مشاور اعتماد به نفس داشتن » از او راضی باشد، چون هم توانسته است با اندام ریز و معمولی زندگی کند و هم در کودکی توانسته است تحقیرها و زخم زبانهای والدینش را تحمل کند.
انار
هر چه میگویم که آدم در زندگی گاهی هم باید خطر کند، جواب میدهند که همیشه باید اعتدال را نگه دارم. بالاخره ناچار شدم به یکیشان بگویم: گفتن این حرف برای جنابعالی، که راحت و آسوده این جا نشستهاید آسان است، ولی من در کرۀ زمین وضعیتی داشتم که باید در یک منطقۀ جنگی زنده میماندم »
انار
ادامۀ زندگی پس از فقدان کسی که انسان دوستش دارد، یکی از سختترین امتحانات است. همه میدانیم که فرایند تحمل اندوه بازماندگان، شامل گذر از مراحل شوک اولیه، مقابله با ناباوری، خشم، افسردگی و بالاخره رسیدن به نوعی پذیرش است. هر یک از این مراحل آشفتگی عاطفی، از نظر مدت و شدت متفاوت است و ممکن است از چند ماه تا چند سال طول بکشد. از دست دادن عزیزی که با او رابطۀ عمیقی داشتهایم، میتواند باعث چنان یأسی شود، که احساس کنیم درون گودالی بیانتها سقوط کردهایم، جایی که فرار از آن ممکن نیست، زیرا ظاهراً مرگ، پدیدهای نهایی و قطعی است.
انار
هدف غائی و نهایی ما رسیدن به کمال و وصل به اقیانوس الهی است و این جهان، مدرسهای موقت میباشد که ما را در رسیدن به آن مرحله که رستگاری و سعادت ابدی است کمک میکند.
سارا شاه
آیا فکر میکنید ذهن انسان بزرگسال، از دست دادن همراه قبلی و جایگزینی روح جدید را تشخیص نخواهد داد؟ چه بسا این تغییر، به جای شفا دادن جسم میزبان، او را دیوانه کند. من به همه میگویم نگران از دست دادن جسمشان نباشند، این بخش از وجود، تنها برای مدت کوتاهی با ما خواهد بود و شما برای اشغال این جسم خاص دلایل کافی داشتهاید.
کاربر ۳۳۴۱۲۹۷
پس از هر زندگی، من برای تفکر و تعمق توأم با آرامش به مکانی میروم که مانند پناهگاه است. آنچه را میخواهم از جسم قبل نگه دارم و آنچه را میخواهم دور بریزم بررسی میکنم. فعلاً شجاعت را نگه میدارم و بدعهدی را دور میریزم. این جا برای من محلی برای خانهتکانی است. آنچه تصمیم به نگهداریاش میگیرم، جزو صفاتم میشود و بقیه دور ریخته میشوند.
azaad
معمولاً سوژهها مایل نیستند کلمۀ « خدا » را برای موجود برتری به کار ببرند که هرچند او را در عالم معنا احساس میکنند، اما نمیتوانند ببینند. شاید به همین دلیل است که آنها کلماتی از قبیل « مبدأ »، یا « روح برتر » به کار میبرند، چون واژۀ « خدا » در زمین به صورت بسیار خاص درآمده است. برای روحهای در مرتبههای عالی پیشرفت « حضور » مفهوم کلیتری پیدا میکند و به آن قسمت از نیروهای الهی اطلاق میشود، که دانش و شناخت بیانتها دارد و در دنیای روح است. آنها به طور کلی احساس میکنند که هرچند این نیروی برتر بر جلسات شورا تأثیر میگذارد، اما آن خالق مطلق نیست. سوژهها اثر « حضور » را در جلسات شورا بهتر درک میکنند و ضمناً آن را سرچشمۀ انرژی رحمت و کرامت در دنیای روح میدانند.
azaad
« حضور بر کل تالار شورا اِشراف و احاطه دارد. اما من نمیتوانم به این قدرت والا نگاه کنم. دلیلش هم آن است که چنان قداستی برای او قائلم که احساس میکنم شایسته نیست به دنبالش بگردم و نگاهش کنم. علاوه بر این، اگر چنین کاری کنم حواسم متوجه او میشود و نمیتوانم روی ارتباط با اعضای شورا تمرکز کامل پیدا کنم ».
azaad
بسیاری از سوژههایی که به دنیای روح برمیگردند گفتهاند که در آن جا هم حیوانات وجود دارند.
azaad
حجم
۶۷۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۴۷۲ صفحه
حجم
۶۷۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۴۷۲ صفحه
قیمت:
۶۷,۰۰۰
تومان