آخرین شگفتی وقتیست
که بهتدریج میفهمی
دیگر هیچ چیز شگفتزدهات نمیکند.
Mohammad
دیشب در اتاقم
شمع خوشصحبتی داشتم
خیلی خسته بودم ولی
میخواستم کسی کنارم باشد
پس شمعی برافروختم
و به صدای دلنشین نورش آنقدر گوش کردم
تا خوابم بُرد.
-Dny.͜.
ای کسانی که پس از مرگ ما خواهید زیست
ما اینجا بودیم
Mohammad
سخت در اندیشهٔ تو،
سوار اتوبوس شدم
۳۰ سنت کرایه دادم
و به راننده گفتم: ۲ نفر
پیش از آنکه
به تنهاییام پیببرم.
-Dny.͜.
خواستار زندگی در جهانیام
که درآن کتابها
به باغهای بیشمار بدل شدهاند
و کودکانی در آنجا مشغول بازیاند
و شیوههای سبز رستن را میآموزند
-Dny.͜.
عشق، رفتار مناسبی با یک دوست نیست
امیدوارم چنین بلایی به سرت نیاید
؟
مست در میکدهای ژاپنی
خوب
هستم.
-Dny.͜.
روزگاری یکی از دوستانم میگفت
دوست بودن با کسی
صد بار بهتر از
عاشق او بودن است.
گمان میکنم حق داشت
-Dny.͜.
اگر مجسمهای دوست داری، به آینه بنگر
دوستانت تو را میستایند.
اگر آینهای دوست داری، مجسمه شو
جایی برای دوستان جدیدت باز کن.
؟
جایی که کودکان در آن
به عنکبوتها عشق میورزند
و موهاشان بستری برای خواب آنها میشود.
هادی محمودی
وی، ایستاده رو به دریا، به شقیقهاش شلیک کرده بود.
نگار