بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چرند و پرند | طاقچه
تصویر جلد کتاب چرند و پرند

بریده‌هایی از کتاب چرند و پرند

انتشارات:انتشارات پر
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۲۶ رأی
۴٫۶
(۲۶)
بعضی از ملاهای ما حالا دیگر از فروختن موقوفات دست برداشته به فروش مملکت دست گذاشته‌اند.
Soodeh66
من دیده بودم که وقتی یک آخوند کسی را می‌زد، همه آخوندها سر آن یک نفر می‌ریختند و غالبا بعد از آن‌که اون بیچاره در زیر چماق می‌مُرد، آن‌وقت تازه از یکدیگر می‌پرسیدند، این ملعون چه کرده بود؟
❤ محمد حسین ❤
وقتی پدرم مُرد، من نامزد پسر عموم بودم. پدرم دارائی‌اش بد نبود. الاً من هم وارث نداشت، شریک‌الملکش می‌خواست مرا بی‌حق کند. من فرستادم پی همین نامرد از زن کمتر که آخوند محل و وکیل مدافعه بود که بیاد با شریک‌الملک بابام برود مرافعه. نمی‌دانم ذلیل شده چه‌طور از من وکالت‌نامه گرفت که بعد از یک هفته چسبید که من تو را برای خودم عقد کرده‌ام. هر چه من خودم را زدم، گریه کردم، به آسمان رفتم، زمین آمدم، گفت الا و للا که تو زن منی، چی بگویم مادر، بعد از یک سال عرض و عرض‌کشی، مرا به این آتش انداخت
❤ محمد حسین ❤
من دیده بودم که وقتی یک آخوند کسی را می‌زد، همه آخوندها سر آن یک نفر می‌ریختند و غالبا بعد از آن‌که اون بیچاره در زیر چماق می‌مُرد، آن‌وقت تازه از یکدیگر می‌پرسیدند، این ملعون چه کرده بود؟
𝐍𝐨𝐜𝐭𝐮𝐫𝐧𝐞
اوج جهالت و پشت‌کردن به علم و انواع خیانت‌ها به کشور و مردم، به نام دین و نظام و دولت، واقعاً به طرز گزنده‌ای در این کتاب آمده، طوری‌که در لحظاتی آدم نمی‌داند گریه کند یا بخندد.
❤ محمد حسین ❤
خیال را هم که خدا بدون استفتاء از علما آزاد خلق کرده. بگذار من هر چه دلم می‌خواهد در دلم خیال بکنم.
❤ محمد حسین ❤
یک دسته رؤسای ملّت و یک دسته اولیای دولتند، ولی هر دو دسته یک مقصود بیشتر ندارند و می‌گویند شما کار کنید و زحمت بکشید و آفتاب و سرما بخورید و لخت و عور بگردید و گرسنه و تشنه زندگی کنید و بدهید ما بخوریم و شما را حفظ و حراست کنیم.
bilijacks
بعضی از ملاهای ما حالا دیگر از فروختن موقوفات دست برداشته به فروش مملکت دست گذاشته‌اند.
𝐍𝐨𝐜𝐭𝐮𝐫𝐧𝐞
اگرچه دردسر می‌دهم، امّا چه می‌توان کرد، نشخوار آدمیزاد حرف اوست. آدم اگر حرف نزند، دلش می‌پوسد.
❤ محمد حسین ❤
من تا وقتی که مطلبی را ننوشته‌ام، کی قدرت دارد به من بگوید تو. خیال را هم که خدا بدون استفتاء از علما آزاد خلق کرده. بگذار من هر چه دلم می‌خواهد در دلم خیال بکنم.
هادی محمودی
آن‌ها که تا دیروز خر هم نمی‌توانستند کرایه کنند. حالا چون آخرالزمان نزدیک شده، به قیمت صلوات اسب می‌خرند.
Mohammadii
کمک به روزنامه را در عرف بهتر از کمک به اطفال یتیم می‌دانند، زیرا روزنامه می‌تواند هزاران نفر را به تربیت اطفال یتیم و بی‌بانی وادار کند، در صورتی که تربیت دو سه نفر طفل محدود فایده‌اش کمتر است.
𝐍𝐨𝐜𝐭𝐮𝐫𝐧𝐞
و در آخر از تمام هموطنان عزیزم، به‌خصوص جوانان پُردرک این مرز و بوم خواستار مطالعه‌ی آثاری اینچنین ماندگار در فرهنگ ادب پارسی را داشته و از بزرگان ادبیات و فرهیختگان و صاحب‌نظران تشویق مصرانه و جدی بر مطالعه‌ی این‌گونه کتابت‌ها را دارم.
سپیده
گفت: حالا از این مطلب بگذریم، راستی خدا این ظلم‌ها را برمی‌دارد، خدا از این خون‌های ناحق نمی‌گذرد؟ گفتم: رفیق، ما درویش‌ها یک شعر داریم. گفت: بگو. گفتم: این جهان کوه است و فعل ما ندا بازگردد این نداها را صدا
مهدیس 🌙
وقتی من تفنگ فیتیله‌ای خالی یادگار جدّ مرحومم را دست می‌گرفتم، ننم می‌گفت: ننه آخر از من به تو امانت، هیچ‌وقت به تفنگ دست نزن. می‌گفتم: ننه آخر تفنگ خالی است. می‌گفت ننه شیطان پُرش می‌کند.
مهدیس 🌙
من آن وقت‌ها همین حرف‌ها را می‌خواندم و به همان اعتقاد قدیمی‌ها که خیال می‌کردند «هر چه توی کتاب نوشته، صحیح است» من هم گمان می‌کردم این حرف هم صحیح است. امّا حالا که کمی چشم و گوشم وا شده، حالا که گوشم قدری می‌جنبد و حالا که تازه سری توی سرها داخل کرده‌ام، می‌بینم که بیشتر از آن حرف‌هایی هم که توی کتاب نوشته‌اند، پر و پای قرصی ندارد. بیشتر آن مطالب هم که ما قدیمی‌ها محض همین‌که توی کتاب نوشته شده ثابت و مدلل می‌دانستیم، پاش به جایی بند نیست.
مهدیس 🌙
به ملت دوست و دشمنشان را بشناسان. گفتم: والله بالله این‌جا ایران است. در این‌جا این کارها عاقبت ندارد.
AS4438
آدم مثل تو سر سلامت به گور نمی‌برد
مهدیه
چشم بسته غیب نگو
مهدیه
آب از آب تکان نمی‌خورد.
مهدیه
امّا چه کنم که در ایران کسی قدردان نیست!
Nafiseh R
بعد از چندین سال مسافرت به هندوستان و دیدن ابدال و اوتاد و مهارت در کیمیا و لیمیا و سیمیا! الحمدللّه به تجربه بزرگی نایل شدم و آن دوای ترک تریاک است. اگر این دوا را کسی در ممالک خارجه کشف می‌کرد، ناچار صاحب امتیاز آن می‌شد و انعام می‌گرفت، در همه روزنامه‌ها نامش به بزرگی درج می‌شد. امّا چه کنم که در ایران کسی قدردان نیست!
سپیده
اگرچه دردسر می‌دهم، امّا چه می‌توان کرد، نشخوار آدمیزاد حرف اوست. آدم اگر حرف نزند، دلش می‌پوسد.
مهدیس 🌙
بعضی از ملاهای ما حالا دیگر از فروختن موقوفات دست برداشته به فروش مملکت دست گذاشته‌اند.
مهدیس 🌙
شما الحمداللّه می‌دانید که آدم وقتی حرصش در بیاید، دیگر دنیا پیش چشمش تیره و تار می‌شود. خاصّه وقتی که از رجال بزرگ مملکت باشد که دیگر آن‌وقت قلم مرفوع است. برای این‌که رجال بزرگ، وقتی حرصشان درآمد، حق دارند همه کار بکنند.
مهدیس 🌙
این‌جاها الحمدالله ارزانی و فراوانی است. اگر مرگ و میر نباشد، یک لقمه نان رعیتی داریم، می‌خوریم و می‌پلکیم. مستبد هم کم است، همه‌مان مشروطه‌ایم.
مهدیس 🌙
بله من می‌ترسیدم. ترس که عیب‌وعار نیست من می‌ترسیدم، همان‌طور که اولیای دولت از مجلس شورا می‌ترسند؛ همان‌طور که حاجی ملک‌التّجار و نایب هادی خان و جلال‌السلطنه از انجمن بلدی می‌ترسند؛ همان‌طور که دزدهای طهران از پلیس‌های اجلال‌السطنه می‌ترسند؛ همان‌طور که وزرای ما از استقراض خارجه می‌ترسند؛ همان‌طور که انگلیسی‌ها به عکس روس‌ها از حکومت حشمت‌الملک در قاینات می‌ترسند؛ همان‌طور که بلاتشبیه بلاتشبیه بعضی از علمای ما از تصرف در اموال وقف و مال صغیر می‌ترسند. بله، من می‌ترسیدم.
bilijacks
ای انسان چه‌قدر تو در خواب غفلتی؟! ای انسان، چه‌قدر کند و بلیدی! از هیچ لفظ، پی به معنی نمی‌بری. از هیچ منطق، درک مفهوم نمی‌کنی. هیچ‌وقت از گفته‌های پیشینیان عبرت نمی‌گیری. هیچ‌وقت در حکم و معارف گذشتگان دقت نمی‌کنی با این همه خودت را اشرف مخلوقات حساب می‌کنی. با این همه سر تا پا از کبر و نخوت و غرور و خودپسندی پُری.
bilijacks
خدا خودش کارها را اصلاح کند. خدا خودش مشکل خیری از کار همه بگشاید. خدا خودش از خزانه غیبش یک کمکی بکند! اگر نه از سعی و کوشش بنده چه می‌شود؟ از حرف زدن ما بنده‌های ضعیف چه برمی‌آید.
bilijacks
من ریشم را توی آسیاب سفید نکرده‌ام
مهدیه

حجم

۱۲۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۱۲۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان