بریدههایی از کتاب اعتماد هوشمندانه (ایجاد رفاه، انرژی وشادی در دنیایی که در آن اعتماد کم است)
۴٫۵
(۴)
وقتی دست بهکاری میزنید، نوآوری از کجا میآید؟ از تلاقی تفاوتها در محیط مناسب. همانطور که کارل جانگِ روانشناس آن را بیان کرد: «هرچه تضاد بیشتر باشد، ظرفیت بیشتر میشود. انرژی زیاد فقط از تنش زیادِ بین مخالفان نشئت میگیرد.»
اما بدون اعتماد، تفاوتها لزوماً باعث ایجاد همکاری مثبت نمیشوند؛ درواقع، حاصل رایجتر این بی اعتمادی، همیاری منفی است (جایی که 1+1=1.1/2 یا کمتر است). خلاصهی کلام، وقتی افراد به یکدیگر اعتماد میکنند، اختلافها به نقاط قوت تبدیل میشود؛ وقتی که به یکدیگر اعتماد نمیکنند، اختلافها تفرقه انداز میشوند.
مشعل
گاهگاهی فریب خوردن بهتر از اعتماد نکردن است.
ساموئل اسمایلز
نویسنده و اصلاحطلب اسکاتلندی
مشعل
اعتماد همواره سه پیامد مهم در زندگی شخصی و اجتماعی افراد و به تبع آن در جامعه دارد. این سه پیامد عبارتاند از: رفاه، انرژی و شادی.
مشعل
اعتماد مثل هواست؛ وقتی که هست هیچکس متوجه نمیشود؛ وقتی که نیست، همه متوجه میشوند.
مشعل
مجموعه ی فزاینده ای از اطلاعات حاکی است که رابطه ای بین طول عمر و اعتماد وجود دارد. به بیانی ساده، افرادی که اعتماد دارند، معمولاً عمرشان طولانی تر است و افرادی که اعتماد ندارند، معمولاً زودتر از دنیا میروند. برای مثال، یک بررسی از نود و هفت هزار زن در طول یک دوره ی هشت ساله نشان داد کسانی که بیشتر عیب جو و بی نهایت به مردم بدگمان بودند، خطر مرگشان شانزده درصد بیشتر از همتایانشان بود. رابرت پوتمن در کتاب کلاسیکش، بازی بولینگ به تنهایی، مینویسد که افراد نیک اندیش نه تنها طولانی تر زندگی میکنند، بلکه سالم تر نیز هستند. وقتی به اطلاعاتی می گریم که سلامت ملتها را در مقایسه با میزان اعتماد در آن ملت ها نشان میدهد، رابطه ای روشن بین این دو مشاهده میشود.
مشعل
همانطور که مصطلح است: «آن چیزی را که مصّرانه خواهانش هستیم، بسیار راحت باورش میکنیم.» و هزینه اش میتواند زیاد باشد. وقتی با عینک اعتماد کور کورانه به دنیا نگاه میکنیم، به فردی مستعد برای کلاهبرداران، شیادان و هنرمندان دغلباز (con artists) تبدیل میشویم.
مشعل
گرامین فرض را بر این گذاشته که هر وامگیرندهای درستکار است. هیچ وسیلهی قانونی بین وامدهندهها و وامگیرندهها وجود ندارد. ما متقاعدیم که بانک باید براساس اعتماد انسانی بنا شود، نه براساس قراردادهای کاغذی بیمعنی. شاید ما به ساده بودن متهم شویم، اما در این تجربه، طلب سوختشدهی ما فقط کمتر از یک درصد بود. حتی موقعی که وامگیرندهها در بازپرداخت وامی کوتاهی میکنند، ما گمان نمیکنیم که آنها شریرند. درعوض، گمان میکنیم که اوضاع و شرایط شخصیشان آنها را از بازپرداخت وام بازداشته است.
مشعل
«یک و فقط یک ویژگی بود که ده درصد شاد ترین افراد را از بقیه متمایز میکرد: استحکام روابط اجتماعی شان.»
در قلب روابط محکم و دیرپا، اعتماد وجود دارد، د رحالی که تعریف واقعی رابطه ی بد این است: «اعتماد کم یا بدون اعتماد.» پل زک و احلام فخار، براساس تحقیقشان به این نتیجه رسیدند: «در حالی که درآمد های فزاینده فقط ارتباطی ضعیف با شادی روزافزون دارند، مدارک عصب شناسی اشاره میکنند که باز خوردهایی دوسویه بین شادی و اعتماد وجود دارد.»
مشعل
اگر برحسب عادت عینک خاکستری مایل به قهوه ای میزنید، توقع نداشته باشید دنیا روشن بنماید.
چارلی ویلیام الیوت
قدیمی ترین رئیس دانشگاه هاروارد
ما دنیا را میبینیم، نه آن گونه که هست، بلکه آن گونه که ما هستیم، یا آنگونه که شرطی شده ایم.
دکتر استفان کاوی
بیشتر ما در اوقات گوناگون در زندگی مان و در موقعیت های مختلف، معمولاً از پشت یک یا دو نوع عینک به روابط شخصی مان، گروههایمان، سازمان هایمان و حکومت هایمان نگاه میکنیم: «اعتماد کورکورانه» (ساده لوحی) یا «بی اعتمادی» (بد گمانی). گاهی هم شاید حتی بین این دو در تردد باشیم.
مشعل
همچون اعتماد کورکورانه، گاهی زدن عینک بیاعتمادی نیز آسان است. درواقع اگر ما اقدام به زدن عینک اعتماد کورکورانه کنیم، ولی بعد بهطور جدی لطمه ببینیم، اغلب تغییر موضع میدهیم و آن را با عینک ضخیم بیاعتمادی و بدگمانی عوض میکنیم. مثل واکنشی طبیعی در دنیایی با اعتماد کم؛ رویکردی که پنهان شدن در پس آن آسان است، امنتر و کمتر خطرناک بهنظر میآید و تسلطمان بر خود بیشتر میشود. میتواند باعث شود بااحتیاطتر و باهوشتر ظاهر شویم. این در دنیایی خوگرفته به تشویش مناسبتر به نظر میرسد، دنیایی که در آن کانون توجه، منافع کوتاهمدت است، نه پایداری درازمدت. حرکت سریع به سوی بیاعتمادی و بدگمانی، واکنش رایج جامعه به هر نوع نقض اعتماد است، چون این اهرمی است که کشیدنش از همه آسانتر است و بهنظر میآید بهترین پوشش قانونی و تدافعی باشد.
مشعل
سازمانها هزینهای بابت جذب و حفظ افراد بااستعداد میپردازند. بیشتر افراد، هم مدیران و هم کارکنان، دوست دارند مورد اعتماد قرار گیرند و در محیطهایی مطمئن کار کنند. وقتی به آنها اعتماد نشود، یا برای ادامهی کار بیانگیزه میشوند یا آن کار را ترک میکنند؛ بهویژه بهترین مجریان.
مشعل
ایبی چگونه برنامهریزی کرد تا اینقدر موفق شود، بهویژه با درنظر گرفتن اینکه این نوع موفقیت مستلزم سالی میلیونها معامله بین افرادی در اطراف دنیاست که حتی یکدیگر را نمیشناسند؟ شرکت بر پایهی این عقیدهی پر از اعتماد امیدیار بنا شد که «درواقع بیشتر مردم خوباند.» ویتمن میگوید:
بیش از یک دههی بعد، من هنوز هم معتقدم که حق با پیر بود: دلیل اصلی پیشرفت ایبی این بود که اصولاً مردمِ همهجا خوباند. ما ابزار را فراهم و ارزشها را تقویت کردیم، ولی کاربرانمان ایبی را ساختند. تمایل جامعهمان برای اعتماد کردن به ایبی و به یکدیگر، شالودهی موفقیت ایبی را تشکیل داد.
آیا این یعنی ایبی براساس اعتماد کورکورانه عمل میکند؟ به هیچ وجه. بنا به گفتهی ویتمن:
فرض پیِر این نبود که همهی مردم خوباند؛ این بود که در کل، بیشتر مردم خوباند.
مشعل
تام هیز در نقطهی پرش میگوید:
درصورتیکه گمان میکردیم فریب میخوردیم، فقط معدودی از ما مشتاقِ دادوستد در ایبی بودیم، ولی ما اعتماد میکنیم و این اعتماد نهتنها برای ایبی بهعنوان واسطه، بلکه برای خودِ جامعهی کاربر نیز وجود دارد. جامعهی ایبی خودکنترلکننده و خودتصحیحکنندهی امور تقلبی و جعلی است. فروشندهها و خریدارها شهرتشان را کسب میکنند و شهرت به منزلهی کارت ویزیت و تعهدنامهی شخص در ایبی است. البته شاید شخص فریبکاری یکبار قِسِر در رَوَد، ولی سیستم سریع به آن شخص اَنگ خواهد زد و او را در حاشیه قرار خواهد داد.
مشعل
تحلیل اعتماد هوشمندانه مستلزم ارزیابی سه متغیر اساسی است:
۱-. فرصت (موقعیت ـ آنچه با اعتماد کردن به کسی میسپارید)؛
۲- خطر احتمالی (میزان خطر دخیل)؛
۳-. اعتبار (منش و توانشِ اشخاص دخیل).
مشعل
زندگی پر از خطرات احتمالی است. هیچ راه گریزی از آن نیست. اعتماد کردن یعنی پذیرفتن یک خطر، اما اعتماد نکردن هم به معنی پذیرفتن یک خطر است.
مشعل
محمد یونس در برنامهی اعتبار خُردش با وجود وثیقه نداشتن وامگیرندگانش خطر را کوچک دید. با اینکه بانکها و مشاوران مالی مخالف بودند، وی معتقد بود که بیشتر افراد مستمند وامهایشان را بازپرداخت میکنند؛ اعتقادی که با نودوهشت درصد نرخ بازگشت سرمایه توجیه شد. با این حال، وی گروههایی حمایتی برای وامگیرندگان برپا کرد تا نهتنها آنها را برای یاری رساندن به یکدیگر تشویق کند، بلکه با ایجاد سیستم خودکنترلی، رفتار اعضای گروه را تضمین کند، زیرا آبروی همهی آنها به هم وابسته بود.
مشعل
هانتسمن در کتابش، برندهها هیچوقت تقلب نمیکنند، نوشت:
من گفتم ما قصد پرداخت حتی پنج سنت بابت چیزی که جز اخاذی نیست، نداریم. روز بعد، میتسوبیشی را مطلع کردم که میخواهیم سهممان را بفروشیم. میتسوبیشی پس از اینکه موفق نشد مرا از این کار منصرف کند، سهممان را در ازای قیمتی نازل خرید. ما در کوتاهمدت حدود سهمیلیون دلار ضرر کردیم. در درازمدت توفیقی اجباری از کار در آمد. چند سال، پیش وقتی که بحران اقتصادی آسیا سیر نزولی را طی میکرد، کل این صنعت بر باد فنا رفت. پس از اینکه امتناع ما از پرداخت «اجرتها» در تایلند برملا شد، دیگر هیچوقت مشکلی بابت رشوه در آن قسمت از دنیا نداشتیم. شایعه پخش شد: هانتسمن فقط میگوید نَه و بسیاری شرکتهای دیگر هم همینطور.
مشعل
«سرمایهگذاری و رشد اقتصادی» با اعتماد پیشرفت میکنند.
چون اعتماد هزینهی معاملات را کاهش میدهد، جوامعی که در آنها اعتماد بالاست بیشتر از جوامعی که در آنها اعتماد پایین است، محصول تولید میکنند.
احسان رضاپور
«یک و فقط یک ویژگی بود که ده درصد شاد ترین افراد را از بقیه متمایز میکرد: استحکام روابط اجتماعی شان.»
احسان رضاپور
حجم
۵۵۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۷۳ صفحه
حجم
۵۵۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۷۳ صفحه
قیمت:
۸۹,۹۰۰
۲۶,۹۷۰۷۰%
تومان