
بریدههایی از کتاب دفترچه ممنوع
۲٫۷
(۶)
تنها تب است، تب تند که باعث میشود دیگران بفهمند من به راستی بیمارم. میشل از تب خیلی نگران میشود و بچهها برایم آبپرتقال میگیرند. ولی من متأسفانه خیلی به ندرت، میتوانم تب کنم. هرچه کمتر تب میکنم، بیشتر تنهایی میکشم، هیچکس هم باورش نمیشود.
کاربر ۷۲۷۴۵۵۰
معلوم است که بهترین لباس خود را پوشیده و جواهرات خود را هم بستهاند. از طرز لباسپوشیدن و بلند صحبتکردن آنها به خوبی درک میکنم که میخواهند به یکدیگر حالی کنند که هرکدام تا چه حد خوشبخت و ثروتمند هستند. یعنی زندگی سعادتمندی را میگذرانند. شاید هم واقعاً نمیفهمند که وضع آنها درست مثل زمانی است که به مدرسه میرفتیم و اسباببازیهای خود را به یکدیگر نشان میدادیم و هریک میگفتیم: “مال من قشنگتر است.”
به نظرم میرسد هنوز آن سنگدلی بچگانه در آنها باقی مانده است.
کاربر ۷۲۷۴۵۵۰
سالها بود من و میشل فقط یک روز در ماه خودمان را مطمئن و در امن و امان حس میکردیم. روز بیستوهفتم هر ماه. و بعد دوباره انتظار شروع میشد. حالا برعکس، مثل افرادی زندگی میکنیم که نگرانی بیپولی ندارند. حالا میفهمم که برای این نوع مردم، امکان وقوع حوادث عالی و خوشحالی وجود دارد. حالا اگر صدای زنگ در بلند شود، خیال میکنم خبر خوشی اتفاق افتاده است.
کاربر ۷۲۷۴۵۵۰
جلوی ویترین مغازهها میایستادم و از خودم سؤال میکردم: او چهچیزی را بیشتر دوست دارد. ویترینها مملو از اجناس زیبا و عالی بود. به نظرم میرسید آنچه میخواهم برای او بخرم، کافی نبود تا شهوت شیکپوشی و تظاهر به ثروتمندبودن او را فروبنشاند،
کاربر ۷۲۷۴۵۵۰
پولم در کیفم بود و درست به خاطر همین پول بود که خود را اینقدر ضعیف حس میکردم. چون باعث شده بود فقر و بدبختی خودمان را اندازه بگیرم.
کاربر ۷۲۷۴۵۵۰
وقتی خوب فکر میکنم، میبینم دلیل ناراحتی و بیقراری میرلا این است که برایش امکان دارد مطیع نباشد و همین خودسری است که همهچیز، رابطهٔ بین بزرگترها و فرزندان، زنان و مردان را عوض کرده است.
کاربر ۷۲۷۴۵۵۰
حجم
۲۸۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۹۴ صفحه
حجم
۲۸۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۹۴ صفحه
قیمت:
۹۷,۰۰۰
تومان