او به آن جنتلمن پیر در حضور جمع توهین کرد. چطور است از او بخواهید بیاید و در حضور جمع، از آن پیرمرد معذرتخواهی کند
sadeghi
هر آدمی جلوی دیپلماسی، خلع سلاح میشود و کلام ملایم دیپلماسی، بهترین وسیله برای پیشبرد کار است.
sadeghi
خواستم داوری او را نسبت به آن شخص تغییر دهم و بگویم به خاطر نداشتن دو دستشویی نمیتوان کسی را محکوم کرد و نباید آنچه را که در زادگاه خودش معمول است، ملاک قضاوت شخصیت کسی در سرزمین دیگری قرار داد ولی دیدم او فکرش اینطوری شکل گرفته و متقاعد نمیشود.
sadeghi
ما در این خانهٔ زیبا زندگی مان را آغاز کردیم. با اینحال دل من شاد نبود و احساس خوشبختی نمیکردم. دلیلش این بود که من برای عشق و دوست داشتن به دنیا آمده بودم. و بدون عشق، سعادت واقعی معنا نداشت. میخواستم مرا دوست داشته باشند. من در جستجوی بت بودم و دلم میخواست بت آن بتی باشم که در خیال داشتم.
sadeghi
سنگینی ثروت بار گرانی است کشیدن بدوش. بعضی اوقات به خودم میگویم آیا بهتر نبود ما فقیر میماندیم...
sadeghi
آیا او زنده است یا مرده؟
اگر زنده است، ولش کن! اگر مرده است، برایش یادواره بگیریم.
sadeghi
او به نقش فرد در اجتماع اهمیت بسیار میداد و عقیده داشت هر شهروندی باید نقش یک پلیس بیجیره و مواجب را در جامعه ایفا کند و بر اجرای قوانین و مقررات نظارت داشته باشد.
معتقد بود که برای حفظ و حفاظت حقوق مردم، هر شهروندی باید در پیشگیری از تخلفات و حتی مجازات متخلف، نقش داشته باشد.
sadeghi
اینکه چرا به مارک تواین مشهور شد، داستان جالبی دارد. او شبها در ایوان جلوی خانهاش کنار رود میسی سی پی مینشست و به جریان آب رودخانه در خلوت شب، گوش فرامیداد. شبی یک کشتی پروانهدار مسافری را در حال عبور مشاهده کرد و متوجه شد که قایق کوچکی با فانوس روشن جلوی کشتی حرکت میکند. در آن قایق، فردی با یک چوب پنج متری ایستاده بود و هرچند گاه، چوب را در آب فرومیبرد تا عمق آن را اندازه بگیرد. وقتی عمق آب کافی بود، با صدای بلند به ناخدا ندا میداد: مارک تواین Mark Twain (یعنی سه متر و هفت)
یعنی عمق آب، برای عبور کشتی، بلامانع است (Safe water)
سامیوئل کلمنس از آن پس، سه متر و هفت یا مارک تواین را بهعنوان نام نویسندگیاش انتخاب کرد و معروف شد به آقای سه متر و هفت.
Hana