بریدههایی از کتاب مقدمهای بر انقلاب اسلامی
۲٫۱
(۲۳)
مضافا اینکه لفظ اسلامیت برای خردهبورژوازی، که نقش عمدهای در این انقلاب داشته، مشروعیت ایجاد میکند.
Fazel
شاه در دهه پایان حکومتش بیش از آنچه که خود را یک «عامل» و «سرسپرده» واشنگتن بداند، احساس یک «متحد»، یک «همپیمان» و یک «شریک برابر» با آمریکاییها را میکرد. واقعیت آن است که واشنگتن هم شاه را اینگونه میدید و به او کمتر به چشم یک «مأمور» و «دست نشانده» نگاه میکرد.
احسان رضاپور
در نتیجه این سیاست ضدملی و تاراجگرانه، اقتصاد ایران دچار بحران علاجناپذیری گردید. پدیدههای رکود، ورشکستگی در اقتصاد، کشاورزی و در صنایع ملی هر روز شدت بیشتری یافت.
تورم بیبند و بار (که در سالهای اخیر به بیش از ۴۰ درصد در سال میرسید) شیرازه اقتصادی کشور را از هم گسیخت، زندگی مردم نهتنها قشرهای عظیم میلیونی زحمتکشان، بلکه حتی قشرهای متوسط شهری، که امکان برداشتن سهمی از انبوه عظیم غارت و چپاول را نداشتند، روز به روز بدتر و سختتر گردید.
کاربر ۷۳۶۲۷۰۴
این باور غلط که شاه و اساسا پهلویها مهرهای بیاراده بیش نبودند متأسفانه بصورت یکی از مبانی سفت و سخت تاریخ سیاسی معاصر ما درآمده است.
احسان رضاپور
عنوان معجزه اقتصادی قرن نام میبرد، معجزهای که به زعم کارگزاران آن رژیم حتی چشمگیرتر از معجزه اقتصادی آلمان بعد از جنگ، ایتالیا و ژاپن بود، در اصل چیزی جز معجزه ۴۰ برابر شدن درآمد نفتی ایران نبود. والا همانطور که در تجزیه و تحلیل مبسوط برنامههای توسعه اقتصادی در زمان شاه نشان داده شده است، ژاپن و آلمان که جای خود دارند، حتی ترکیه نیز جای خود دارد، تخیلات را که کنار بگذاریم، در دنیای واقعیات و عدد و رقم، ایران به پای سنگاپور و مالزی و حتی مکزیک هم نمیرسید.
کاربر ۱۳۸۲۹۵۳
درآمدهای نفتی ایران از ۴۳۷ میلیون یا کمتر از نیم میلیارد دلار در سال ۱۳۴۲ به ۲۰ میلیارد دلار در سال ۱۳۵۷ میرسد. به عبارت دیگر تنها درآمدهای ارزی دولت از ناحیه نفت طی این پانزده سال بیش از ۴۰ برابر میشود.
کلید درک رونق اقتصادی ده یا پانزده سال آخر رژیم شاه درحقیقت در این افزایش افسانهای درآمد نهفته است.
کاربر ۱۳۸۲۹۵۳
در مجموعه تصمیمگیری کاخ سفید یک فکر منسجم، یک استراتژی معین و یک دستورالعمل و چه باید کرد مشخص در قبال تحولات ایران وجود نداشت. شرح کامل این نکات در کتاب آمده است. در اینجا به این مختصر بسنده کنم که یک جناح در دستگاه رهبری کاخ سفید که در رأس آن، برژینسکی مشاور امنیت ملی قرار داشت خواهان شدت عمل رژیم شاه در رویارویی با انقلاب بود. جناح دیگر که در رأس آن سایروس ونس وزیر خارجه قرار داشت و برعکس خواهان اصلاحات بود. این دوگانگی باعث شد تا رهبری کاخ سفید نتواند در عمل یک سیاست منسجم و مشخص را در قبال بحران ایران به اجرا بگذارد. شاه بارها اشاره کرده بود که اشارات، علائم و پیامهای ضد و نفیضی که از واشنگتن دریافت میکند او را گیج کرده است.
احسان رضاپور
اینکه چرا شاه همچون مقاطع گذشته نظیر سال ۱۳۳۲ یا ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ به دنبال راهحل سرکوب نظامی نرفت تا حدودی در کتاب مورد تحلیل قرار گرفته است. یک دلیل آن است که آمریکاییها چنین سناریویی را به گونهای مشخص از او نخواستند. شاه به غلط یا به درست تصور میکرد چنین راهحلی مورد حمایت واشنگتن نخواهد بود. بعلاوه خود او نیز به دنبال چنین راهحلی نبود. بارها برخی از فرماندهان نظامی تندرو از وی چنین اجازهای میخواستند. میخواستند وی اجازه دهد و اطمینان میدادند که در کمتر از ۴۸ ساعت نظم و آرامش را به کشور بازگردانند. اینکه آیا میتوانستند یا نه بحث دیگری است. اما نکته مهم آن است که شاه چنین اجازهای را نداد. باز هم تکرار میکنیم، اینکه چرا نداد پاسخ ساده و کوتاهی ندارد.
احسان رضاپور
جاذبه رهبری امام صرفا به گروههای سیاسی و روشنفکری محدود نمیگردید. به فاصله چند ماه بعد از شروع نهضت، میلیونها نفر از مردم عادی به امام (ره) به چشم رهبر مبارزه با رژیم مینگریستند. رفتار بیتکلّف، سبک ساده زندگی و توجه و احترام امام به مردمی که از شاه و عمالش به جز اشرافیت، تجمل، زندگیهای افسانهای، بریز و بپاشهای نجومی، نخوت و تکبر زایدالوصف، بیارزشی، بیتوجهی، بیتفاوتی (نسبت به مردم)، فساد و زورگوئی حکومتی چیز دیگری ندیده بودند، باعث میشد که برای اکثریت قریب به اتفاق ملت امام بصورت رهبری طبیعی در مقابل شاه درآید.
کاربر ۷۳۶۲۷۰۴
وقتی که شاه درست چند ماه قبل از انقلاب با تبختر و قدرت اظهار داشت:
«هیچ کس نمیتواند مرا سرنگون کند. من از پشتیبانی ارتش ۷۰۰ هزار نفری، تمامی کارگران و اکثریت مردم ایران برخوردارم. من قدرت را در دست دارم.»
کاربر ۷۳۶۲۷۰۴
«مارتین انالز» رئیس سازمان «عفو بینالملل»، در سال ۱۳۵۴ رسماً اعلام نمود که «در هیچ کشوری از جهان وضع حقوق بشر اسفناکتر از ایران نیست.»
کاربر ۷۳۶۲۷۰۴
کیهان، به عنوان مثال در مقالهای تحت عنوان «چرا در غرب بشکن میزنند و شادی میکنند؟» مینویسد:
«خبر خاموشیهای مکرر برق در ایران، ظاهرا سبب شدهاست که بعضی کلبههای احزان در غرب به صورت گلستان درآید. محافل غربی با شور و شوق خاص از دشواریهای ما که ناشی از کمبود برق است سخن میگویند. مطبوعات اروپای باختری و آمریکای شمال، مانند نوازندگانی که یک رهبر نامریی هدایتشان میکند، هریک به نحوی در این زمینه بشکن میزنند و پای میکوبند.»
کاربر ۷۳۶۲۷۰۴
حجم
۳۳۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۲۴ صفحه
حجم
۳۳۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۲۴ صفحه
قیمت:
۸۰,۰۰۰
تومان