بریدههایی از کتاب مقدمهای بر انقلاب اسلامی
۲٫۱
(۲۳)
مضافا اینکه لفظ اسلامیت برای خردهبورژوازی، که نقش عمدهای در این انقلاب داشته، مشروعیت ایجاد میکند.
Fazel
اینکه چرا شاه همچون مقاطع گذشته نظیر سال ۱۳۳۲ یا ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ به دنبال راهحل سرکوب نظامی نرفت تا حدودی در کتاب مورد تحلیل قرار گرفته است. یک دلیل آن است که آمریکاییها چنین سناریویی را به گونهای مشخص از او نخواستند. شاه به غلط یا به درست تصور میکرد چنین راهحلی مورد حمایت واشنگتن نخواهد بود. بعلاوه خود او نیز به دنبال چنین راهحلی نبود. بارها برخی از فرماندهان نظامی تندرو از وی چنین اجازهای میخواستند. میخواستند وی اجازه دهد و اطمینان میدادند که در کمتر از ۴۸ ساعت نظم و آرامش را به کشور بازگردانند. اینکه آیا میتوانستند یا نه بحث دیگری است. اما نکته مهم آن است که شاه چنین اجازهای را نداد. باز هم تکرار میکنیم، اینکه چرا نداد پاسخ ساده و کوتاهی ندارد.
احسان رضاپور
در مجموعه تصمیمگیری کاخ سفید یک فکر منسجم، یک استراتژی معین و یک دستورالعمل و چه باید کرد مشخص در قبال تحولات ایران وجود نداشت. شرح کامل این نکات در کتاب آمده است. در اینجا به این مختصر بسنده کنم که یک جناح در دستگاه رهبری کاخ سفید که در رأس آن، برژینسکی مشاور امنیت ملی قرار داشت خواهان شدت عمل رژیم شاه در رویارویی با انقلاب بود. جناح دیگر که در رأس آن سایروس ونس وزیر خارجه قرار داشت و برعکس خواهان اصلاحات بود. این دوگانگی باعث شد تا رهبری کاخ سفید نتواند در عمل یک سیاست منسجم و مشخص را در قبال بحران ایران به اجرا بگذارد. شاه بارها اشاره کرده بود که اشارات، علائم و پیامهای ضد و نفیضی که از واشنگتن دریافت میکند او را گیج کرده است.
احسان رضاپور
درآمدهای نفتی ایران از ۴۳۷ میلیون یا کمتر از نیم میلیارد دلار در سال ۱۳۴۲ به ۲۰ میلیارد دلار در سال ۱۳۵۷ میرسد. به عبارت دیگر تنها درآمدهای ارزی دولت از ناحیه نفت طی این پانزده سال بیش از ۴۰ برابر میشود.
کلید درک رونق اقتصادی ده یا پانزده سال آخر رژیم شاه درحقیقت در این افزایش افسانهای درآمد نهفته است.
کاربر ۱۳۸۲۹۵۳
عنوان معجزه اقتصادی قرن نام میبرد، معجزهای که به زعم کارگزاران آن رژیم حتی چشمگیرتر از معجزه اقتصادی آلمان بعد از جنگ، ایتالیا و ژاپن بود، در اصل چیزی جز معجزه ۴۰ برابر شدن درآمد نفتی ایران نبود. والا همانطور که در تجزیه و تحلیل مبسوط برنامههای توسعه اقتصادی در زمان شاه نشان داده شده است، ژاپن و آلمان که جای خود دارند، حتی ترکیه نیز جای خود دارد، تخیلات را که کنار بگذاریم، در دنیای واقعیات و عدد و رقم، ایران به پای سنگاپور و مالزی و حتی مکزیک هم نمیرسید.
کاربر ۱۳۸۲۹۵۳
شاه در دهه پایان حکومتش بیش از آنچه که خود را یک «عامل» و «سرسپرده» واشنگتن بداند، احساس یک «متحد»، یک «همپیمان» و یک «شریک برابر» با آمریکاییها را میکرد. واقعیت آن است که واشنگتن هم شاه را اینگونه میدید و به او کمتر به چشم یک «مأمور» و «دست نشانده» نگاه میکرد.
احسان رضاپور
این باور غلط که شاه و اساسا پهلویها مهرهای بیاراده بیش نبودند متأسفانه بصورت یکی از مبانی سفت و سخت تاریخ سیاسی معاصر ما درآمده است.
احسان رضاپور
حجم
۳۳۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۲۴ صفحه
حجم
۳۳۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۲۴ صفحه
قیمت:
۸۰,۰۰۰
۴۰,۰۰۰۵۰%
تومان