پادشاه فربه و گدای لاغر فقط دو خورش متفاوتاند که بر سر یک سفره آورده میشوند. سرانجامِ همه همین است.
Shahriar
بهیقین، آن که ما را با چنین نیروی عظیم خردورزیای آفریده که به پیش و پس کارها مینگریم و در علل و عواقبشان میاندیشیم این نیرو و خردمندی خداگونه را به ما نداده تا در وجودمان عاطل و باطل بماند و از به کار نگرفتن بپوسد. اکنون اما نمیدانم آیا از بیتوجهی و غفلت حیوانصفتانه است یا بدگمانی و بیم که از تأمل بیشازحد در باب عواقب کارها حاصل میشود؛ تأملی که تنها یکچهارم آن تعقل است و سهچهارم دیگر ترس.
Shahriar
هملت: عجب، پس برای شما چنین نیست، زیرا هیچچیز بهخودیخود خوب یا بد نیست، بلکه اندیشیدن است که آنها را چنین مینماید. برای من دانمارک زندان است.
Shahriar
هملت: بودن یا نبودن، مسئله این است.
آیا شریفتر در اندیشه آن است که سنگبارانِ سنگانداز و تیربارانِ بختِ ستمکار را تاب آوریم،
یا بر دریایی از دشواریها سلاح برکشیم و با پیکار به آنان پایان دهیم؟
Shahriar