جملات زیبای کتاب آنا کاری نینا (جلد دوم) | طاقچه
تصویر جلد کتاب آنا کاری نینا (جلد دوم)

بریده‌هایی از کتاب آنا کاری نینا (جلد دوم)

۳٫۵
(۳۰)
لُووین می‌دانست که وقتی به مرگ فکر می‌کند، جوری با جان‌ودل در آن غرق می‌شود که از رموز آن آگاهی پیدا کند. همچنین می‌دانست که بسیاری از متفکران بزرگی که آثارشان را در باب مرگ خوانده‌بود، در آن زمینه مطالعات فراوانی داشته‌اند، اما حالا می‌دید که قطعاً حتی یک‌صدم چیزی را که کیتی و آگافیا دربارهٔ مرگ داشتند، عایدشان نشده‌بود. هرقدر هم که آگافیا و کیتی باهم تفاوت داشتند، در این یک‌مورد کاملاً شبیه بودند. آنها بی‌تردید مفهوم زندگی و مرگ را می‌دانستند، هرچند از سؤالاتی که لُووین در این زمینه با آنها روبه‌رو می‌شد، چیزی سردرنمی‌آوردند، اما در مفهوم پدیدهٔ مرگ هیچ تردیدی نداشتند و نه‌فقط هردو در این مورد یکسان فکر می‌کردند، که نظرشان با میلیونها آدم دیگر کرهٔ زمین هم یکی بود. چرا که نه، آنها خیلی بهتر می‌دانستند مرگ چیست، چون بلد بودند بر بالین آدمی روبه‌موت چه باید بکنند،
سروناز
مگر جوانی جز این است که وقتی از طرف دیگر باز به حاشیهٔ جنگل برمی‌گردی، در نور کج‌تاب و درخشان خورشید، اندام زیبای وارینکا را در آن پیراهن زردش ببینی که چه‌طور با سبدی در دست، کنار تنهٔ درخت توس می‌خرامد؟ مگر جوانی همین احساس نیست که تصویر محبوبت را با منظرهٔ زیبا و حیرت‌انگیز شعاع اریب خورشید یکی کنی؟ خورشیدی که بر مزرعهٔ زرین جو می‌تابد و در اعماق دوردست جنگل کهن محو می‌شود و با افق آبی می‌آمیزد؟ قلبش از شادی فشرده شد. حس مهر و عشق وجودش را سرریز کرد. تصمیمش را گرفت.
کاربر ۸۷۵۴۳۷۸
این بهش همان خطای ابدی آدمها را نشان داد که فکر می‌کنند خوشبختی یعنی تحقق آرزوها
کاربر ۹۴۱۷۰۰۹
چیز جدیدی کشف نکردم، فقط چشمم به چیزی که می‌دانستم، باز شد.
کاربر ۹۴۱۷۰۰۹
در لحظه‌ای از زمان بی‌انتها، درمیان مادهٔ بی‌نهایت و در جایی از فضای بی‌کران، حبابی متولد می‌شود و لحظه‌ای می‌پاید و بعد هم می‌ترکد و از بین می‌رود؛ آن حباب، منم. این فکر، البته که خطایی بود رنج‌آور، اما ثمرهٔ طبیعی قرنها زحمت فکری بشر.
f.z
بسیار دشوار است که آدم ناراضی، کس دیگری را سرزنش نکند
کاربر ۹۴۱۷۰۰۹
کیتی درد می‌کشید و از آن شکایت داشت، درعین‌حال احساس غرور می‌کرد و از رنجی که می‌برد، شاد بود و به آن می‌بالید
کاربر ۹۴۱۷۰۰۹
طبق قوانین فیزیک و شیمی و فیزیولوژی، فقط ماده‌ست که در حال تجزیه‌ترکیبه. و همهٔ ما، از آدم و جانورها گرفته تا این درخت کبوده و ابر و کهکشانها، مدام درحال تغییریم. اما تغییر از چی به چی؟ تغییر مداوم و لایتناهی و تنازع برای بقا ... ولی مگر توی این خلأ و بی‌نهایت، هدف و مبارزه‌ای را می‌شود تصور کرد! حیران بودم که چرا با کلی تلاش هنوز تو این راه موفق نشده‌ام معنای کار و زندگی را پیدا کنم، درحالی‌که معناشان تو وجود خودم به‌قدری واضح و مشخصه که همینه که زنده نگهش می‌دارد. بعد وقتی آن دهقان بهم می‌گوید که باید برای خدا و برای روحمان زندگی کنیم، تعجب می‌کنم و به وجد می‌افتم. چیز جدیدی کشف نکردم، فقط چشمم به چیزی که می‌دانستم، باز شد. صرفاً از نیرویی آگاه شدم که در گذشته و حال، من را زنده نگهداشته. خودم را از فریب آزاد کردم و خدام را شناختم.
AIDA YOUSEFI

حجم

۵۲۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۸۳۴ صفحه

حجم

۵۲۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۸۳۴ صفحه

قیمت:
۱۳۵,۰۰۰
تومان