بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سرزمین پرتقال های غمگین | طاقچه
تصویر جلد کتاب سرزمین پرتقال های غمگین

بریده‌هایی از کتاب سرزمین پرتقال های غمگین

نویسنده:غسان کنفانی
امتیاز:
۳.۷از ۳ رأی
۳٫۷
(۳)
می‌دانی؟ زندگی بعضی از آدم‌ها مثل فیلمِ سینمایی قدیمی است که بریده شده و هنرمند ناشی و کارنابلدی، آن را به‌شکلی نادرست از نو به هم وصلشان کرده و پایان را در وسط گذاشته و وسط فیلم را در پایان...
فرشته عبدی
تمام این سال‌ها با دروغ گذشت. دروغی که روزبه‌روز شاخ‌وبرگ‌دار شد، به‌طوری‌که دیگر نمی‌شود آن را جمع کرد و برای یک بار هم که شده حقیقت تلخ مطلق سخت و شاید کشنده را به زبان بیاورد.
لیوبی1
به‌هرحال من که می‌دانم چه چیزی باعث شد فلسطین از دست برود. حرفِ روزنامه‌ها به دردِ من نمی‌خورد پسرم! بفهم... آن‌هایی که در روزنامه‌ها می‌نویسند، روی صندلی‌های راحت می‌نشینند و اتاق‌های دل‌بازشان پر از عکس است و بخاری دارند. دربارهٔ فلسطین و جنگ می‌نویسند، درحالی‌که در طول عمرشان حتی صدای شلیکِ یک گلوله را هم نشنیده‌اند و اگر شنیده باشند، به ناکجا فرار می‌کنند. فرزندم، فلسطین به یک دلیلِ ساده از دست رفت: از ما خواستند... ما سربازان... به یک شکل رفتار کنیم؛ برخیزیم اگر به ما گفتند برخیزید و بخوابیم اگر به ما گفتند بخوابید و یک ساعت خوشحالی کنیم اگر از ما خواستند این کار را کنیم و این‌گونه بود که فاجعه رخ داد و آن‌ها هیچ‌گاه نفهمیدند که دقیقاً چه زمانی رخ داد!
فرشته عبدی
فرزندم، فلسطین به یک دلیلِ ساده از دست رفت: از ما خواستند... ما سربازان... به یک شکل رفتار کنیم؛ برخیزیم اگر به ما گفتند برخیزید و بخوابیم اگر به ما گفتند بخوابید و یک ساعت خوشحالی کنیم اگر از ما خواستند این کار را کنیم و این‌گونه بود که فاجعه رخ داد و آن‌ها هیچ‌گاه نفهمیدند که دقیقاً چه زمانی رخ داد!
negar
یک مرتبه کشاورزی گفته بود که اگر باغ‌های پرتقال به دستِ غریبه‌ای آب داده بشوند... پرتقال‌ها پژمرده می‌شوند.
negar
یک مرتبه کشاورزی گفته بود که اگر باغ‌های پرتقال به دستِ غریبه‌ای آب داده بشوند... پرتقال‌ها پژمرده می‌شوند.
negar
دربارهٔ جنگجوی جوانمردِ زن‌دوست بشنو و بلایی که بر سرش آمد... رانندهٔ تاکسی بود و زنی صهیونیست را دید که داشت از دستِ گروهی از بچه‌ها که با سنگ او را می‌زدند فرار می‌کرد... تازه اولِ ماجرا بود... راننده بچه‌ها را کنار زد و دستِ زن را گرفت و او را برد و سوارِ ماشینش کرد و به خانواده‌اش در تل‌آویو رساند. می‌دانی چه اتفاقی در آنجا افتاد؟! ماشینش را دزدیدند. او را کشتند. جسدش را جلوی مسجد الشیخ حسن انداختند. پس چطور توقع دارند که با آن نوع آدم‌ها جنگید؟! با گُل؟!
فرشته عبدی
بلکه گناه کسی است که فلسطین را ضایع کرد و این زندگیِ محکوم و قانع بودن را مقدرمان کرد تا فقط به زنده ماندن محکوم باشیم،
negar
ما بیشتر مواقع از خشم آکنده‌ایم، ما دزدیم، ما خیانت‌کاریم، ما حتی زمینمان را به دشمن فروختیم و ماییم که طمع‌کاریم؛ می‌خواهیم ذره‌ذرهٔ اینجا، حتی خاک را بمکیم... .
taxepe

حجم

۷۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۷۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۵۵,۹۰۰
۱۶,۷۷۰
۷۰%
تومان