بگذار برود
به زودی نزد تو برمیگردد و
به تو روی میآورد
اگر امروز دوستات نداشته باشد
بعدها پشیمانی خواهد خورد
فردا به یقین دوستت خواهد داشت
حتی اگر که خود نخواهد.
Mohammad
دریغا که مرا از یاد بردهای یکسر!
اما خود بگو، مگر میشود
دیگری را از من دوستتر بداری!؟
YaSaMaN
چنان سیب عسلی که سرخ میشود
در آن بالا
بر سر شاخه
آن بالا بر بالاترین شاخسار،
سیبچینان فراموشاش کردند
نه، نه فراموشاش نکردند
فقط دستشان به او نمیرسید!
YaSaMaN
بگذار برود
به زودی نزد تو برمیگردد و
به تو روی میآورد
اگر امروز دوستات نداشته باشد
بعدها پشیمانی خواهد خورد
فردا به یقین دوستت خواهد داشت
حتی اگر که خود نخواهد.
YaSaMaN
بر دیدگاناش میپاشد
تاریکی انبوه خود را
...
سر نهاده
بر سینهی
دوشیزهای.
Bibliophilia
باور دارم
که هر چه بازوهایام را باز کنم
باز هم نمیتوانم آسمان را
در آغوش گیرم.
Bibliophilia
چنان سیب عسلی که سرخ میشود
در آن بالا
بر سر شاخه
آن بالا بر بالاترین شاخسار،
سیبچینان فراموشاش کردند
نه، نه فراموشاش نکردند
فقط دستشان به او نمیرسید!
Bibliophilia
به خاطر اشکهای من است
که بادها ناگزیرند او
و اندوهاناش را با خود ببرند.
Bibliophilia
نه عسل و نه زنبوران
هیچکدامشان برای من
نیستند...
Bibliophilia