
بریدههایی از کتاب تاملات
۳٫۳
(۴۶)
بیهودهترین کار این است که چیزی غیر از احساسات واقعی خود را بیان کنیم
RZA13
هیچ دزدی نمیتواند اراده آزاد کسی را بدزدد
void
خیالبافی مکن و آنچه را نداری معدوم انگار. به آنچه داری ناظر باش، همان چیزهایی که بیش از هر چیز دیگر باارزش میشماری، و بیندیش که اگر آنها را نداشتی چقدر آرزومندشان میبودی. ولی مواظب باش. داشتههای خود را بیش از حد باارزش مشمار، زیرا در این صورت اگر آنها را از دست بدهی، مغموم و ناراحت خواهی شد.
void
زندگی چیزی نیست جز معنایی که ما به آن میبخشیم
void
«چیزی جز نظر ما درباره چیزها وجود ندارد»،
Andrey
عمر آدمی لحظهای بیش نیست، وجودش جریانی گذرا، احساساتش مبهم، جسمش طعمه کرمها، روحش گردبادی ناآرام، سرنوشتش نامعلوم و شهرتش ناپایدار است.
kianzara
آیا امور بیرونی خاطرت را پریشان میکنند؟ پس خلوت گزین، و بر شناختی که از امر نیک داری بیفزا و بر بیقراریات فائق آی
Andrey
از سخنوری، شعر و استعارههای غریب لفظی، پوشیدن لباسهای تشریفاتی در خانه، و دیگر بیسلیقگیهایی از این دست دوری گزینم، و از سبک نامهنگاری ساده تقلید کنم
Andrey
آدمی باید خود را به چنان طرز تفکری عادت دهد که اگر ناگهان از او بپرسند «اینک به چه میاندیشی؟» بتواند صادقانه و بیدرنگ به این سؤال پاسخ دهد؛
سهیل سعیدی کیا
تیرهبختترین انسان کسی است که سودای فهم کل خلقت را در سر داشته باشد و، به قول شاعر، «به پژوهش در اعماق زمین بپردازد»، و با دقتی کنجکاوانه در پی کشف اسرار ارواح دیگران باشد، غافل از آن که به روح خویش پرداختن، و خادم وفادارش بودن، او را کفایت میکند.
Bibliophile
اگر قرار باشد که سههزار سال یا حتی سیهزار سال زندگی کنی، به یاد داشته باش که تنها زندگیای که انسان میتواند از دست بدهد همان زندگیای است که در لحظه اکنون دارد
kianzara
۳۹. خود را با آنچه برایت مقدر شده تطبیق بده، و کسانی را که دست تقدیر بر سر راهت قرار میدهد واقعاًدوست بدار.
ویماند
زندگی چیزی نیست جز معنایی که ما به آن میبخشیم!
kianzara
عادت کن که وقتی کسی کاری میکند، از خود بپرسی: «از این کار چه هدفی دارد؟» ولی این پرسش را از خودت شروع کن و اولین بار این سؤال را از خودت کن.
علی عامری
«آیا کسی که اندیشهای چنان عظیم و بینشی چنان وسیع دارد که میتواند تمام زمین و زمان را دربر گیرد، زندگی انسان را مهم میشمارد؟»
«خیر.»
«پس چنین انسانی مرگ را امری هراسناک نمیداند؟»
«خیر.»
void
شرارت دیگران به من زیان میرساند، ولی خدا نخواسته که دیگری بتواند مسبب بدبختی من باشد.
meisam6431
آلودگی فکر نوعی طاعون است، طاعونی بسیار خطرناکتر از آلودگی هوا
meisam6431
انسانها در پی جلب خشنودی چه موجودات اسفباری هستند! چه اهداف تأسفانگیزی را، با چه وسایل اسفباری، تعقیب میکنند! روزگار با چه سرعتی همه چیز را از میان خواهد برد. چه بسیار چیزها را که تاکنون از میان برده است!
masome
اگر هرکاری را بهگونهای انجام دهی که انگار آخرین کار زندگیات است، عاری از پریشانفکری، فارغ از سلطه عواطف بر عقل، عاری از خودنمایی، رها از خودپرستی، و بیگله و شکایت از دست تقدیر.
amirkalan
اگر هرکاری را بهگونهای انجام دهی که انگار آخرین کار زندگیات است، عاری از پریشانفکری، فارغ از سلطه عواطف بر عقل، عاری از خودنمایی، رها از خودپرستی، و بیگله و شکایت از دست تقدیر.
Bibliophile
اگر قرار باشد که سههزار سال یا حتی سیهزار سال زندگی کنی، به یاد داشته باش که تنها زندگیای که انسان میتواند از دست بدهد همان زندگیای است که در لحظه اکنون دارد؛ و افزون بر آن، این که انسان نمیتواند غیر از زندگیای که از دست میدهد زندگی دیگری داشته باشد. این امر بدین معناست که طولانیترین و کوتاهترین زندگی با یکدیگر فرقی ندارند، زیرا زمان حال به یک اندازه به همه تعلق دارد، ولی زمان گذشته دیگر در اختیار ما نیست.
Bibliophile
۳۲. چه سهم کوچکی از زمانِ بینهایت به هر یک از ما اختصاص دارد؛ زمانی آنقدر ناچیز که در یک لحظه در ابدیت محو میشود. چه مقدار اندکی از کل ماده جهان به تو تعلق دارد، چه سهم ناچیزی از کل روح جهان داری؛ روی چه نقطه کوچکی از سطح زمین میخزی. وقتی به این امور میاندیشی، دریاب که چیزی جز عمل بر وفق طبیعت، و تحمل آنچه طبیعت جهان برایت مقدر میسازد مهم نیست.
ویماند
تیرهبختترین انسان کسی است که سودای فهم کل خلقت را در سر داشته باشد و، به قول شاعر، «به پژوهش در اعماق زمین بپردازد»، و با دقتی کنجکاوانه در پی کشف اسرار ارواح دیگران باشد، غافل از آن که به روح خویش پرداختن، و خادم وفادارش بودن، او را کفایت میکند.
Bibliophile
وقتی چیزی در ذهنت نقش میبندد، تعریفی ذهنی از آن اقامه کن یا حداقل خلاصهای از آن به دست بده به گونهای که جوهرش را دریابی، از صفات جداگانهاش بگذری و به دید متمایزی درباره کل عریانش دست یابی، هم خود آن چیز را بشناسی و هم عناصری را که از آنها ترکیب یافته و دوباره به آنها تجزیه خواهد شد.
Bibliophile
آدمی باید خود را به چنان طرز تفکری عادت دهد که اگر ناگهان از او بپرسند «اینک به چه میاندیشی؟» بتواند صادقانه و بیدرنگ به این سؤال پاسخ دهد؛ و به این ترتیب ثابت کند که تمام افکارش ساده و محبتآمیز است، یعنی به همان گونه که شایسته موجودی اجتماعی است، موجودی عاری از تخیلات شهوانی، حسادتها، کینهها، سوءظنها و دیگر احساساتی که اگر قرار باشد به داشتن آنها اذعان کند، از شرم سرخ خواهد شد.
م.
آن کس که میخواهد پس از مرگ هم مشهور باقی بماند از این نکته غافل است که تمام کسانی که او را به یاد دارند خواهند مرد، نسل بعدی هم در موعد مقتضی از دنیا خواهد رفت، تا این که سرانجام، پس از فراز و نشیبهای بسیار، نام او بهکلی از یاد خواهد رفت. افزون بر این، حتی اگر فرض کنیم کسانی که تو را به خاطر دارند هرگز نمیرند و خاطراتشان باقی و برقرار بماند، این امر برای تو چه فایدهای دارد؟ مسلماًبرای تو که در گور آرمیدهای هیچ سودی نخواهد داشت؛ و حتی وقتی در قید حیاتی بازهم از تحسین و تمجید دیگران نفعی نمیبری. مگر این که به منافعی حقیر نظر داشته باشی. پس اگر تمام فکر و ذکرت این باشد که فردا دیگران دربارهات چه خواهند گفت، از آنچه امروز طبیعت به تو ارزانی داشته غافلی، و چنین کاری قطعاًنادرست است.
م.
فرض کن یکی از خدایان به تو بگوید: «فردا، یا حداکثر پسفردا، خواهی مُرد.» در این صورت اگر در زمره زبونترین انسانها نباشی، بیهوده نگران نخواهی شد که فردا میمیری یا پسفردا ــ مگر این دو با یکدیگر فرقی دارند؟ بنابراین، دریاب که چندان تفاوتی ندارد که فردا بمیری یا چندین سال دیگر.
م.
۱۵. «چیزی جز نظر ما درباره چیزها وجود ندارد»، این حرفِ مونیموس کلبیمسلک ایرادهای روشنی دارد؛ ولی ارزش حرفش هم به همان اندازه آشکار است، اگر جان کلامش را تا جایی که درست است بپذیریم.
ویماند
اندیشیدن به دو چیز تسلیخاطر یابد: اول این که هر چیزی که برای ما اتفاق بیفتد با طبیعتمان موافق و سازگار است؛ و دوم این که من این قدرت را دارم که کاری برخلاف روح الهیام انجام ندهم، و هیچ انسانی نمیتواند مرا به این نافرمانی وادارد.
ویماند
همان طور که نَفَست با هوایی که تو را احاطه کرده درمیآمیزد، بگذار فکرت هم با عقل کلی حاکم بر جهان درآمیزد. همانطور که هوا برای هر کسی که تنفس کند حاضر و مهیاست، عقل کلی نیز در همه جا حضور دارد و هر که بخواهد میتواند آن را به درون خویش بکشد.
ویماند
حجم
۱۳۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۱۳۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان