
بریدههایی از کتاب تاملات
۳٫۴
(۴۱)
بیهودهترین کار این است که چیزی غیر از احساسات واقعی خود را بیان کنیم
RZA13
هیچ دزدی نمیتواند اراده آزاد کسی را بدزدد
void
زندگی چیزی نیست جز معنایی که ما به آن میبخشیم
void
خیالبافی مکن و آنچه را نداری معدوم انگار. به آنچه داری ناظر باش، همان چیزهایی که بیش از هر چیز دیگر باارزش میشماری، و بیندیش که اگر آنها را نداشتی چقدر آرزومندشان میبودی. ولی مواظب باش. داشتههای خود را بیش از حد باارزش مشمار، زیرا در این صورت اگر آنها را از دست بدهی، مغموم و ناراحت خواهی شد.
void
«چیزی جز نظر ما درباره چیزها وجود ندارد»،
Andrey
از سخنوری، شعر و استعارههای غریب لفظی، پوشیدن لباسهای تشریفاتی در خانه، و دیگر بیسلیقگیهایی از این دست دوری گزینم، و از سبک نامهنگاری ساده تقلید کنم
Andrey
آیا امور بیرونی خاطرت را پریشان میکنند؟ پس خلوت گزین، و بر شناختی که از امر نیک داری بیفزا و بر بیقراریات فائق آی
Andrey
آدمی باید خود را به چنان طرز تفکری عادت دهد که اگر ناگهان از او بپرسند «اینک به چه میاندیشی؟» بتواند صادقانه و بیدرنگ به این سؤال پاسخ دهد؛
سهیل سعیدی کیا
عمر آدمی لحظهای بیش نیست، وجودش جریانی گذرا، احساساتش مبهم، جسمش طعمه کرمها، روحش گردبادی ناآرام، سرنوشتش نامعلوم و شهرتش ناپایدار است.
kianzara
زندگی چیزی نیست جز معنایی که ما به آن میبخشیم!
kianzara
«آیا کسی که اندیشهای چنان عظیم و بینشی چنان وسیع دارد که میتواند تمام زمین و زمان را دربر گیرد، زندگی انسان را مهم میشمارد؟»
«خیر.»
«پس چنین انسانی مرگ را امری هراسناک نمیداند؟»
«خیر.»
void
اگر قرار باشد که سههزار سال یا حتی سیهزار سال زندگی کنی، به یاد داشته باش که تنها زندگیای که انسان میتواند از دست بدهد همان زندگیای است که در لحظه اکنون دارد
kianzara
آلودگی فکر نوعی طاعون است، طاعونی بسیار خطرناکتر از آلودگی هوا
meisam6431
عادت کن که وقتی کسی کاری میکند، از خود بپرسی: «از این کار چه هدفی دارد؟» ولی این پرسش را از خودت شروع کن و اولین بار این سؤال را از خودت کن.
علی عامری
انسانها در پی جلب خشنودی چه موجودات اسفباری هستند! چه اهداف تأسفانگیزی را، با چه وسایل اسفباری، تعقیب میکنند! روزگار با چه سرعتی همه چیز را از میان خواهد برد. چه بسیار چیزها را که تاکنون از میان برده است!
masome
تیرهبختترین انسان کسی است که سودای فهم کل خلقت را در سر داشته باشد و، به قول شاعر، «به پژوهش در اعماق زمین بپردازد»، و با دقتی کنجکاوانه در پی کشف اسرار ارواح دیگران باشد، غافل از آن که به روح خویش پرداختن، و خادم وفادارش بودن، او را کفایت میکند.
Sari
اگر هرکاری را بهگونهای انجام دهی که انگار آخرین کار زندگیات است، عاری از پریشانفکری، فارغ از سلطه عواطف بر عقل، عاری از خودنمایی، رها از خودپرستی، و بیگله و شکایت از دست تقدیر.
amirkalan
۳۹. خود را با آنچه برایت مقدر شده تطبیق بده، و کسانی را که دست تقدیر بر سر راهت قرار میدهد واقعاًدوست بدار.
عرفان
شرارت دیگران به من زیان میرساند، ولی خدا نخواسته که دیگری بتواند مسبب بدبختی من باشد.
meisam6431
اگر قرار باشد که سههزار سال یا حتی سیهزار سال زندگی کنی، به یاد داشته باش که تنها زندگیای که انسان میتواند از دست بدهد همان زندگیای است که در لحظه اکنون دارد؛ و افزون بر آن، این که انسان نمیتواند غیر از زندگیای که از دست میدهد زندگی دیگری داشته باشد. این امر بدین معناست که طولانیترین و کوتاهترین زندگی با یکدیگر فرقی ندارند، زیرا زمان حال به یک اندازه به همه تعلق دارد، ولی زمان گذشته دیگر در اختیار ما نیست.
Sari
خیالبافی مکن و آنچه را نداری معدوم انگار. به آنچه داری ناظر باش، همان چیزهایی که بیش از هر چیز دیگر باارزش میشماری، و بیندیش که اگر آنها را نداشتی چقدر آرزومندشان میبودی. ولی مواظب باش. داشتههای خود را بیش از حد باارزش مشمار، زیرا در این صورت اگر آنها را از دست بدهی، مغموم و ناراحت خواهی شد.
masome
۶۹. کمال شخصیت آن است که هر روز را به گونهای سپری کنیم که انگار آخرین روز زندگی ماست و از آشفتگی، کاهلی و تظاهر بپرهیزیم.
masome
آدمی باید خود را به چنان طرز تفکری عادت دهد که اگر ناگهان از او بپرسند «اینک به چه میاندیشی؟» بتواند صادقانه و بیدرنگ به این سؤال پاسخ دهد؛ و به این ترتیب ثابت کند که تمام افکارش ساده و محبتآمیز است، یعنی به همان گونه که شایسته موجودی اجتماعی است، موجودی عاری از تخیلات شهوانی، حسادتها، کینهها، سوءظنها و دیگر احساساتی که اگر قرار باشد به داشتن آنها اذعان کند، از شرم سرخ خواهد شد.
م.
هملت (در پرده ۲، صحنه ۲) میگوید: «هیچ چیز خوب یا بدی وجودندارد؛ فکر است که خوب و بد را به وجود میآورد.» در اینجا مارکوس اورلیوساین اندیشه را به صورتی موجزتر در قالب دو کلمه یونانی بیان میکند، که معنای تحتاللفظی آنها از این قرار است: «زندگی عقیده است.»
masome
۱۵. «چیزی جز نظر ما درباره چیزها وجود ندارد»، این حرفِ مونیموس کلبیمسلک ایرادهای روشنی دارد؛ ولی ارزش حرفش هم به همان اندازه آشکار است، اگر جان کلامش را تا جایی که درست است بپذیریم.
عرفان
تغییر جزئی از راه و رسم طبیعت است؛ و در راه و رسم طبیعت هیچ شرّی وجود ندارد.
عرفان
این است راز شادی و سرخوشی، راز اتکا به نفس و بینیازی از طلب آرامش از دیگران.
عرفان
اندیشیدن به دو چیز تسلیخاطر یابد: اول این که هر چیزی که برای ما اتفاق بیفتد با طبیعتمان موافق و سازگار است؛ و دوم این که من این قدرت را دارم که کاری برخلاف روح الهیام انجام ندهم، و هیچ انسانی نمیتواند مرا به این نافرمانی وادارد.
عرفان
۳۸. «چرا باید بر جهان خشم بگیریم؟ مگر جهان متوجه خواهد شد؟»
عرفان
همان طور که نَفَست با هوایی که تو را احاطه کرده درمیآمیزد، بگذار فکرت هم با عقل کلی حاکم بر جهان درآمیزد. همانطور که هوا برای هر کسی که تنفس کند حاضر و مهیاست، عقل کلی نیز در همه جا حضور دارد و هر که بخواهد میتواند آن را به درون خویش بکشد.
عرفان
حجم
۱۳۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۱۳۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان