بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بنجامین باتن موردی استثنائی | طاقچه
تصویر جلد کتاب بنجامین باتن موردی استثنائی

بریده‌هایی از کتاب بنجامین باتن موردی استثنائی

انتشارات:انتشارات آرنا
امتیاز:
۳.۸از ۲۴۱ رأی
۳٫۸
(۲۴۱)
تنها گذر پرسرعت زمان است که به نظر ناخوشایند است اگرچه این نیز خوبی‌های خودش را دارد.
نیلوفر🍀
و بدانیم که در همیشه روی یک پاشنه نمی‌چرخد.
"Shfar"
به عقیده من هیچ فیلمی نمی‌تواند جای متن اصلی کتاب را بگیرد زیرا با خواندن هر کتابی خواننده برداشت خودش را می‌کند درحالی‌که دیدن فیلم اغلب به برداشت فیلم‌ساز منتهی می‌شود.
دهه چهلّی بالقوه
هیچ رؤیایی در خواب نمی‌دید.
_SOMEONE_
اگر خلقت به‌گونه‌ای بود که تمام تجربیاتمان را از دست می‌دادیم دنیا چگونه می‌شد؟ آن‌طور که من از خلقت درک نموده‌ام خداوند جهان را به‌گونه‌ای آفریده که همه موجودات حرکت رو به تکامل داشته باشند و استثنائات خلقت موجب شناخت بهتر قوانین آن در کائنات است.
"Shfar"
وقتی گرسنه می‌شد گریه می‌کرد همین و بس. از صبح تا شب‌کارش فقط تنفس بود و بس. بالای سرش زمزمه‌ای نرم و نازک و مهربان را می‌شنید و فقط می‌توانست گاهی لبخند بزند. همه‌جا نور بود و سپس تاریکی. همه‌چیز ناگهان تاریک می‌شد و تخت سفید و صورت‌های کم‌نور بالای سرش درحرکت بودند و شیر گرم و خوشبو. بالاخره روزی رسید که تمام این‌ها کاملاً از ذهنش محو شد و تمام.
minoo😊💕
آن‌طور که من از خلقت درک نموده‌ام خداوند جهان را به‌گونه‌ای آفریده که همه موجودات حرکت رو به تکامل داشته باشند و استثنائات خلقت موجب شناخت بهتر قوانین آن در کائنات است.
دهه چهلّی بالقوه
، تو خیلی لجوج و کله شقی. تو نمی‌خواهی شبیه دیگران باشی. تو همیشه همین‌طور بودی و همین‌طور هم خواهی ماند؛ اما مکر نکن. به نظرت اگر همه مردم به مسائل مثل تو نگاه می‌کردند دنیا چگونه می‌شد؟»
mahdieh
در زمان جنگ اسپانیا و امریکا در سال ۱۸۹۸ خانه‌اش دیگر برای او جذاب نبود و تصمیم گرفت به ارتش بپیوندد.
دهه چهلّی بالقوه
بیست‌وپنج‌سالگی سن چندان عاقلانه‌ای نیست، سی‌سالگی سن پژمردگی و خستگی از کار زیاد است، چهل‌سالگی سن داستان‌سرایی طولانی است که در طول یک سیگار کشیدن ادامه دارد، شصت... اوه نه ...شصت خیلی نزدیک هفتاد است؛ اما پنجاه سن دلپذیری است. من عاشق پنجاه‌سالگی هستم.»
Behrouz Nobakhsh
درهرحال خواندن داستان بنجامین صرف‌نظر از جاذبه تخیلی بودنش، می‌تواند منشاء عبرت ما انسان‌ها باشد و بدانیم که در همیشه روی یک پاشنه نمی‌چرخد
usofzadeh.ir
بدانیم که در همیشه روی یک پاشنه نمی‌چرخد.
Behrouz Nobakhsh
یکی از انواع این بیماری‌ها و سندرم‌ها که در اثر جهش ژنتیکی اتفاق می‌افتد به نام سندرم هاچینسون گیل فورد پروگریا می‌باشد که در این بیماری نوزاد پس از گذشت یکی دو سال اول زندگی به‌سرعت شروع به‌پیر شدن می‌کند یعنی هفت هشت برابر سرعت عادی پیر می‌شود و در سن سیزده‌سالگی ازنظر زیست‌شناختی به سن هفتاد می‌رسد و تمام بیماری‌های مرتبط با پیری و هفتادسالگی را می‌گیرد و اغلب در اثر سکته قلبی یا مغزی که مختص پیران است می‌میرد
usofzadeh.ir
اگر خلقت به‌گونه‌ای بود که تمام تجربیاتمان را از دست می‌دادیم دنیا چگونه می‌شد؟
usofzadeh.ir
چشم‌های آقای باتن انگشت اشاره پرستار را تعقیب کرد و آنچه را که او دید، پیرمردی به‌ظاهر حدود هفتادساله که در یک پتوی سفید پیچیده شده بود و در تخت نوزادیش فرورفته بود. موهای زمختش تقریباً سفید بود و ریش خاکستری بلندی از چانه‌اش آویزان بود که در اثر وزش نسیمی که از پنجره می‌آمد به‌وضوح به عقب و جلو حرکت می‌کرد. نوزاد پیر با چشمانی غمگین و بی‌نور و پر از سؤال دزدکی به آقای باتن نگاه می‌کرد.
کتابخوان🤓
زیرا دختر عاشق می‌توانست به‌جای آنکه در آغوش مردی پنجاه‌ساله بیفتد با هر جوان خوش‌برورویی که در بالتیمور بود ازدواج کند.
sajad sameie
غروبی زیبا بود و سرتاسر جاده زیر نور نقره‌ای‌رنگ کم‌فروغ ماه قرار داشت و شکوفه‌های دیررس و گل‌ها در رایحه ساکن هوای سنگین گوئی با نیم خندی زیبا تنفس می‌کردند.
saleh
«شما دقیقاً در سن رمانتیک هستید پنجاه. بیست‌وپنج‌سالگی سن چندان عاقلانه‌ای نیست، سی‌سالگی سن پژمردگی و خستگی از کار زیاد است، چهل‌سالگی سن داستان‌سرایی طولانی است که در طول یک سیگار کشیدن ادامه دارد، شصت... اوه نه ...شصت خیلی نزدیک هفتاد است؛ اما پنجاه سن دلپذیری است. من عاشق پنجاه‌سالگی هستم.» به نظر بنجامین پنجاه‌سالگی سن باشکوهی آمد و آرزو کرد همیشه در این سن بماند.
فرشته
وقتی‌که خورشید می‌رفت چشمانش را خواب می‌گرفت بدون آنکه رؤیایی خوابش را پر کند، هیچ رؤیایی در خواب نمی‌دید.
tannaz
فرزند اول راسکو باتن در سال ۱۹۲۰ متولد شد. در جشن تولد او پسربچه‌ی ده‌ساله به‌ظاهر شیطان و شلخته با سایر کودکان در محوطه حیاط خانه سیرک کوچکی راه انداخته بود و بازی رهبری سربازان را می‌نمود. پسربچه‌ای که هیچ‌کس فکرش را هم نمی‌کرد پدربزرگ نوزاد باشد.
کتابخوان🤓
آقای باتن غرید:«آیا دیوانه شده‌ام؟» وحشت او به خشم تبدیل می‌شد:«آیا این‌یک شوخی هولناک بیمارستانی است؟» پرستار با قاطعیت پاسخ داد:«به نظر ما که شباهتی به یک جوک ندارد و من نمی‌دانم آیا شما دیوانه‌اید یا خیر ...؛ اما آنچه مسلم است این بچه شماست.» عرق سرد بر پیشانی آقای باتن دوچندان شد. چشم‌هایش را بست و دوباره باز کرد. هیچ اشتباهی در کار نبود ...او نگران مردی بود با آپگار ۳ و ۱۰ درواقع بچه‌ای با آپگار ۳ و ۱۰، بچه‌ای که در حالت درازکش، پاهایش از تخت آویزان بود. پیرمرد به‌آرامی لحظه‌ای به این‌وآن نگاه کرد و بعد با صدایی لرزان و لحن باستانی شروع به صحبت کرد و پرسید: «آیا شما پدر من هستید؟»
Z.G.M
غروبی زیبا بود و سرتاسر جاده زیر نور نقره‌ای‌رنگ کم‌فروغ ماه قرار داشت و شکوفه‌های دیررس و گل‌ها در رایحه ساکن هوای سنگین گوئی با نیم خندی زیبا تنفس می‌کردند.
mahsan_salehi
حالتی سخت بر او گذشت. خون به گونه‌ها و پیشانی‌اش دوید؛ و صدای ممتد کوبنده بخصوصی در گوشش می‌پیچید. این اولین عشق او بود.
mahsan_salehi
ضربه‌ای به در خورد و بالتر وارد شد با نامه‌ای در دست که در گوشه‌اش نقش نوشته‌ای بزرگ و رسمی وجود داشت و نشان آقای بنجامین باتن. بنجامین مشتاقانه آن را باز کرد و ضمیمه آن را با لذت خواند. در نامه آمده بود که بسیاری از افسران ذخیره که در جنگ اسپانیا-امریکا خدمت کرده بودند با رتبه‌ای بالاتر فراخوانده شدهاند. به پیوست حکم ژنرالی بریگارد ارتش ایالات‌متحده را نیز برایش ارسال نموده بودند و دستور گزارش فوری هم داشت.
کاربر ۲۷۰۰۱۶۰
هیچ فیلمی نمی‌تواند جای متن اصلی کتاب را بگیرد زیرا با خواندن هر کتابی خواننده برداشت خودش را می‌کند درحالی‌که دیدن فیلم اغلب به برداشت فیلم‌ساز منتهی می‌شود
usofzadeh.ir
«او باید یک یهودی سرگردان باشد»
usofzadeh.ir
عمده‌فروشی ابزارآلات، جایی بود که به‌واسطه آن کم‌کم وارد جامعه شد، از آن ‌پس پدرش اصرار داشت که او را به مجالس رقص ببرد.
usofzadeh.ir
از آن کالسکه اول یک خانم و بعد یک آقای مسن‌تر پیاده شدند و بعد از آن‌ها یک زن جوان بسیار زیبا به زیبایی عصیان و گناه پیاده شد.
usofzadeh.ir
تغییرات شیمیائی مرموزی در وجود بنجامین آغازشده بود، گوئی بسیاری از عناصر را در بدنش دوباره ترکیب می‌نمودند. حالتی سخت بر او گذشت.
usofzadeh.ir
اما پنجاه سن دلپذیری است. من عاشق پنجاه‌سالگی هستم.» به نظر بنجامین پنجاه‌سالگی سن باشکوهی آمد و آرزو کرد همیشه در این سن بماند
usofzadeh.ir

حجم

۶۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۵۴ صفحه

حجم

۶۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۵۴ صفحه

قیمت:
رایگان