سرخوشی آگاهانه دروازهای است به جاودانگی.
Behrouz
اگر زمان، معنای خود را در ابدیت بیابد، به ناگزیر بایستی آن را از همانجا نیز دریابیم. از این رو، آغازگاه و راهِ این جستجوگری (در پی مفهوم زمان) از پیش مشخص است: (راهی) از ابدیت به (سوی) زمان.
Behrouz
در بادی امر، اشارهای گذرا به زمانِ دمِ دست در زندگی روزمره، به زمانِ طبیعی و زمانِ این جهانی میافکنیم. علاقه به اینکه زمان چیست، در روزگار معاصر، به تازگی با پیشرفتِ تحقیقات علمِ فیزیک در نگرش خود به اصول اساسی دریافت و تعین از زمان که در اینجا به کمال میرسد، رونق بیشتری یافته است: که همانا علاقه به سنجش طبیعت است در نظامِ نموداری زمانی ـمکانی (و نسبت پیوند آن با زمان و مکان).
Behrouz
ما از دستگاه ساعت، در مورد زمان، چه چیزی را درمییابیم؟ زمان، چیزیست که در آن، میشود به دلخواه نقطه اکنونی را ثبت و مشخص کرد، آن هم همیشه از دو نقطه زمانی مختلف که یکی پیشتر و دیگری پس (بعدتر) است. در اینجا، هیچ نقطه اکنونی زمان، بر دیگری امتیاز ندارد.
Behrouz
ما در تاریخپژوهی به پدیدارهای سترگ اما هنوز به تمامی نامشروحی همانند پدیداری نسلها، ارتباط و هموندی نسلها برمیخوریم و همانهایی که با این پدیدارها پیوند مییابند. ساعت به ما حالا را نشان میدهد، اما هیچ ساعتی هرگز آینده و گذشته را نشان نداده است.
Behrouz
چکیدهوار در انتها چنین میتوان گفت: زمان، دازاین است. دازاین، هرآنیتِ من است و میتواند هرآنیت را در امرِ آینده داشته باشد، در پیشدویدن به سوی گذشته مطمئن اما مبهم و نامشخص.
Behrouz