بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پدران و پسران | طاقچه
تصویر جلد کتاب پدران و پسران

بریده‌هایی از کتاب پدران و پسران

مترجم:مهری آهی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۴ رأی
۴٫۵
(۴)
خوب خداحافظ، پیر شوید، این بهترین نعمت‌هاست. تا فرصت است از زندگانی استفاده کنید و ببینید که چه منظرهٔ زشتی؛ کرمکی له شده است و هنوز می‌خواهد قد علم کند. اما او هم آرزوها داشت و فکر می‌کرد: ’کارهای زیادی انجام خواهم داد و نخواهم مرد، وظایفی دارم، من قهرمانم!‘ اما اکنون، تمام هدف قهرمان در آن است که آبرومند بمیرد. گو اینکه این امر به کسی مربوط نیست، با این همه اظهار عجز نخواهم کرد».
javad hedayati
هرکس از درد خود ناراضی باشد، حتماً بر آن فائق می‌شود.
javad hedayati
«بله، جانشین ما خواهند شد! می‌دانی برادر چه به خاطرم آمد؟ روزی من و مادر مرحومه‌مان دعوایمان شد. او فریاد زد و نمی‌خواست سخنان مرا بشنود، بالأخره به او گفتم که شما نمی‌توانید با من تفاهم پیدا کنید، ما متعلق به دو نسل مختلف هستیم. او بی‌نهایت رنجید و من با خود فکر کردم چه می‌شود کرد؟ دارو تلخ است، ولی از فرو دادن آن گریزی نیست. حال نوبت ما رسیده است و جانشینان ما می‌توانند به ما بگویند: ’شما از نسل ما نیستید. بفرمایید دارو را ببلعید‘».
مرتضی بهرامیان
ـ می‌خواهید بدانید ما چه می‌کنیم؟ تا چندی پیش،‌ ما می‌گفتیم که کارمندان اداری ما رشوه می‌گیرند، که راه‌های خوب نداریم، که دستگاه تجارت و محاکم ما درست کار نمی‌کند، که... ـ هان، بله، فهمیدم. شما از رسواکنندگانید. چنین نیست؟ من هم با بسیاری از تهمت‌هایی که شما می زنید موافقم، ولی... ـ سپس، ما ملتفت شدیم که تنها صحبت کردن راجع به دردهایمان زحمت بیهوده است و این کار جز حقارت و وضع قوانین بی‌ربط ثمرهٔ دیگری ندارد. بر ما ثابت شد که عقلای ما، یعنی همان اشخاص مترقی و تهمت‌زن، به هیچ دردی نمی‌خورند. فهمیدیم که ما فقط مشغول گفتن لاطائلاتیم، از صنعت و هنر محض و حکومت پارلمانتاریزم و وکالت و خدا می‌داند چه چیزهای دیگر گفت‌وگو می‌کنیم و حال آنکه بحث بر سر نان شب است.
مرتضی بهرامیان

حجم

۲۴۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۱۷ صفحه

حجم

۲۴۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۱۷ صفحه

قیمت:
۹۳,۰۰۰
تومان