بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خیام صادق | طاقچه
تصویر جلد کتاب خیام صادق

بریده‌هایی از کتاب خیام صادق

نویسنده:صادق هدایت
گردآورنده:جهانگیر هدایت
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۵از ۸ رأی
۳٫۵
(۸)
گر می نخوری طعنه مزن مستان را، گر توبه دهد توبه کنم یزدان را؛ تو فخر بدین کنی که من می نخورم صد کار کنی که می غلام است آن را.
Vahid
چون عمر بسر رسد، چه بغداد و چه بلخ، پیمانه چو پر شود، چه شیرین و چه تلخ، هیهات که بعد از من و تو ماه بسی، از سلخ به غره آید و از غره به سلخ!
Vahid
اگر مقام علمی بسیار والای عمرخیام در ریاضیات و نجوم و دیگر علوم مطرح نبود قطعاً سر باخته بود، ولی مقام علمی او که موردنظر حکم‌رانان و قدرت‌مندان آن ایام بود باعث شد روحانیون نتوانند او را به دست دژخیم بسپارند و او را رسماً تکفیر کردند.
Vahid
لبخندهای بی‌اعتقادی او خیلی شبیه است به ولتر Voltaire و هانری هینه Henri Heine. فرقی که دارد آن است که مقصود آنان مخالفت با مذهب بوده اما تمسخرهای خیام دامن‌گیر آن‌هایی شده که در فروغ مذهب زیاده‌روی می‌کرده‌اند. از این جهت افکار او تا زمان طویلی هدف اعتراضات مذهبی واقع شده.
Vahid
گر دون نگری ز عمر فرسودهٔ ماست؛ جیحون اثری ز اشک آلودهٔ ماست؛ دوزخ شرری ز رنج ببهودهٔ ماست؛ فردوس دمی ز وقت آسودهٔ ماست.
Vahid
خیام رباعی خود را می‌سروده، بدون توجه به آنچه می‌گذرد. از کوتاه بودن زندگی و لزوم خوشی کردن و نامعین بودن دنیای دیگر و از این قبیل سخن می‌گفته که به شدت مورد انتقاد روحانیون بسیار متعصب و قدی نگران آن ایام واقع شده است. کار این انتقاد روحانیون دربارهٔ خیام به جایی رسید که او را تکفیر کردند.
Vahid
باید اقرار کرد که شهرت عمرخیام در اروپا و آمریکا به مراتب بیش‌تر از وطن خود اوست بلکه به‌هیچ‌وجه قابل مقایسه هم نیست و طرفه‌تر آن‌که خیام هنوز در نزد اغلب ایرانیان مردود و منفور است.
Vahid
مائیم و می و مطرب و این کنج خراب، جان و دل و جام و جامه در رهن شراب؛ فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب، آزاد ز باد و خاک و ز آتش و آب.
Vahid
این کهنه رباط را که عالم نام است، آرامگه ابلق و صبح و شام است، بزمی است که واماندهٔ صد جمشید است، قصریست که تکیه‌گاه صد بهرام است.
Vahid
دوران جهان بی می و ساقی هیچ است؛ بی‌زمزمهٔ نای عراقی هیچ است؛ هرچند در احوال جهان مینگرم حاصل همه عشرت است و باقی هیچ است.
Vahid
بنگر ز جهان چه طرف بر بستم، هیچ؛ وز حاصل عمر چیست در دستم، هیچ! شمع طربم ولی چو بنشستم، هیچ؛ من جام جمم ولی چو بشکستم، هیچ.
Vahid
آورد به اضطرارم اول به وجود، جز حیرتم از حیات چیزی نفزود؛ رفتیم به اکراه و ندانیم چه بود: زین آمدن و بودن و رفتن مقصود!
Vahid
هر ناله که رندی به سحرگاه زند از نعرهٔ زاهدان سالوس به است
Vahid
از منزل کفر تا به دین یک نفس است، وز عالم شک تا به یقین یک نفس است؛ این یک نفس عزیز را خوش می دار، کز حاصل عمر ما همین یک نفس است.
Vahid
امروز ترا دسترس فردا نیست، و اندیشهٔ فردات به جز سودا نیست؛ ضایع مکن این دم ار دلت بیدار است، کاین باقی عمر را بها پیدا نیست.
Vahid
در خواب بدم مرا خردمندی گفت: کز خواب کسی را گل شادی نشگفت، کاری چه کنی که با اجل باشد جفت، می خور که بزیر خاک می باید خفت.
Vahid
می نوش که عمر جاودانی این است، خود حاصلت از دور جوانی این است؛ هنگام گل است و مل و یاران سرمست، خوش باش دمی که زندگانی این است!
Vahid
می نوش که عمری که اجل در پی اوست آن به که به خواب یا به مستی گذرد
Vahid
گویند بهشت و حور و عین خواهد بود، و آنجا می ناب و انگبین خواهد بود؛ گرما می و معشوقه گزیدیم چه باک، چون عاقبت کار همین خواهد بود.
Vahid

حجم

۹۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۱

تعداد صفحه‌ها

۱۷۲ صفحه

حجم

۹۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۱

تعداد صفحه‌ها

۱۷۲ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
۲۴,۵۰۰
۵۰%
تومان