- طاقچه
- ادبیات
- شعر
- شعر نو
- کتاب پذیرفتن
- بریدهها
بریدههایی از کتاب پذیرفتن
۳٫۷
(۱۸)
کاش
چون آسمان
چشمهای بیشتری برای گریه داشتم
شیلا در جستجوی خوشبختی
احساس میکنم
کسی که نیست
کسی که هست را
از پا درمیآورد
NAST2L
اگر هزارپا بودم
با هر هزار پا کنارت میماندم
اما
تو با همین دو پا
تنها به رفتن فکر میکنی
ژنرالیسم
آخرین پرنده را هم رها کردهام
اما هنوز غمگینم
چیزی
در این قفسِ خالی هست
که آزاد نمیشود
صبا دوست
دیوانه است او
که همچنان به کندنِ شب ادامه میدهد
و خُردههای تاریکی را
زیر تخت پنهان میکند
˼السـیِّدةَالشَهیدة˹
آیا خاک،
دهانِ مُردهها را پُر میکند
که آنچه را دیدهاند، نگویند؟
شیلا در جستجوی خوشبختی
دستهای هم را گرفته بودیم
تو در شب قدم میزدی
من
در تاریکی
شیلا در جستجوی خوشبختی
میدانم این مجسمه هم اگر پا داشت
مرا ترک کرده بود
کاربر ۱۳۹۹۳۳۵
تنهاتر از آنم
که واقعیت داشته باشم
NAST2L
ماهی از تُنگ بیرون افتاد
و چون کسی در خانه نبود
و چون هیچکس این صحنه را ندید
زنده ماند
ژنرالیسم
آخرین پرنده را هم رها کردهام
اما هنوز غمگینم
چیزی
در این قفسِ خالی هست
که آزاد نمیشود
Smrldo
شخصیتهایی در مناند
که باهم حرف نمیزنند
که همدیگر را غمگین میکنند
که هرگز دورِ یک میز غذا نخوردهاند
Smrldo
شخصیتهایی در مناند
که همدیگر را زخمی میکنند
همدیگر را میکُشند
همدیگر را
در خرابههای روحم
خاک میکنند
ژنرالیسم
میریزیم
ریز
ریز
ریز
چون برف
که هرگز هیچکس ندانست
تکههای خودکشیِ یک ابر است
شیلا در جستجوی خوشبختی
زیباییِ تو
پاییز است
که با کُشتنِ درخت
پدیدار میشود
fateme kshtkr
پلکهایش را پایین میکشد
و مثلِ لاکپشتی
در جهانِ سنگیاش ناپدید میشود
شیلا در جستجوی خوشبختی
و شب
از زخمِ روی دستم
به درون میآید
شیلا در جستجوی خوشبختی
میخواهم جنازهام بر آب بیفتد
و ساعتها
به ابرها خیره شوم
مُردهام موج بردارد
قایقی باشم
که مسافرش را پیاده کرده است
و حالا بیخیالِ هر چیز
بر این ملافهٔ آبی چُرت میزند
ژنرالیسم
میریزیم
ریز
ریز
ریز
چون برف
که هرگز هیچکس ندانست
تکههای خودکشیِ یک ابر است
fateme kshtkr
انسان دوبار به نادانی میرسد
یکبار پیش از دانایی و یکبار پس از آن؛
و تنها تفاوتِ این دو در پذیرفتن است
Fatemeh Afsharmanesh
عمقِ آخرین حرفها
مثلِ ایستادن کنارِ درهای
میترساندم
شیلا در جستجوی خوشبختی
جنگل،
تنها یک درخت است
که در هزاران شکل
از خاک گریخته است
GHASEMI
غروب، جز برای غمگین کردن
به چه درد میخورد؟
Smrldo
تنهاتر از آنم
که واقعیت داشته باشم
کاربر ۱۳۹۹۳۳۵
زندگی طوری نبود
که بشه کلاً باهاش بیخیالی طِی کرد
تو گفتی: پسر! چیکارش داری
داره واسه خودش، بازیشو میکنه
آخه داشت با تفنگش بازی میکرد
از سرِ اتفاقم
لولهش به سمتِ من بود
nia
آخرین پرنده را هم رها کردهام
اما هنوز غمگینم
چیزی
در این قفسِ خالی هست
که آزاد نمیشود
نَــسـی
و هیچچیز غمگینتر از این نیست
که مجبور باشی
جهنمت را بغل کنی
جهنمت را ببوسی
paria
به سلامتیِ هر چیز که دارد تمام میشود
paria
تنهاتر از آنم
که واقعیت داشته باشم
به خیابان میروم
و ساعتها در خودم قدم میزنم
nia
تنهاتر از آنم
که واقعیت داشته باشم
شیلا در جستجوی خوشبختی
حجم
۳۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۹۷ صفحه
حجم
۳۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۹۷ صفحه
قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۷,۵۰۰۵۰%
تومان