بریدههایی از کتاب مرگ قسطی
۳٫۵
(۲۲)
من از سؤال خوشم نمیآمد. این بود که فوراً میرفتم توی لاک خودم... اعتراف بدبختی میآرد.
cuttlas
هیچ تجربهای بیفایده نیست!
سپیده اسکندری
مهم این نیست که آدم بداند حق با اوست یا نه... واقعاً اهمیتی ندارد. چیزی که مهم است این است که کاری کند که هر کسی دلش نخواهد توی کارش دخالت کند... بقیهش هرچه هست مهمل است.
سپیده اسکندری
من از سؤال خوشم نمیآمد. این بود که فوراً میرفتم توی لاک خودم... اعتراف بدبختی میآرد.
سپیده اسکندری
بشر یعنی این، فردینان... یعنی در همان حالیکه دارد مرگ خودش را تدارک میبیند خودش را با مرگ سرگرم کند.
rezai milad
همان دیدن لباسها روی بند رخت یک حالی میکردم که نگو... لباسهایی که باد بهاشان میافتد و یکجوری میشوند... رختهای زنهای همسایه...
cuttlas
بعد هم البته از چندین و چند راه جورواجوری حرف میزدیم که میشد بغچهبندی زنها را موقعیکه یک خرده مینشستند سُکید.
cuttlas
به عقل و هوشت فشار نیار... چیزی که چشم ما را به روی همه چیز میبندد عقل است... اول برو سراغ غریزه... اگر غریزه خوب نگاه کند بُرد با توست... غریزه هیچوقت بهات خیانت نمیکند!.
rezai milad
هرچه سرمایهشان بیشتر باشد طمعشان هم بیشتر میشود... سیرمانی ندارند!... هیچوقت نمیگویند بس!... هر چقدر هم که پولدارتر باشند نامردترند!...
rezai milad
هه! بشر یعنی این، فردینان... یعنی در همان حالیکه دارد مرگ خودش را تدارک میبیند خودش را با مرگ سرگرم کند
کاربر ۹۴۳۱۶۸
«همه ما آزادتر میشدیم اگر همه حقیقت درباره بدسگالی آدمها بالاخره گفته میشد.»
rezai milad
نفرت واقعی از اعماق میآید، از جوانیای که کارِ مظلومانه بیدفاع تباهش کرده. این نفرتی ست که آدم را میکشد. نفرتِ چنان عمیقی که درهرحال ازش چیزی همه جا باقی میماند. مثل شیرهای آنقدر روی زمین پخش میشود که همه چیز را زهرآگین میکند، آنقدر که دیگر چیزی نمیروید غیر از رذالت، میان مردهها، میان آدمها.
rezai milad
جان ما با ترس عجین بود. توی هر اتاقی ترس از کم آوردن انگار از دیوارها هم میتراوید... بهخاطر همین ترس بود که غذا را نجویده قورت میدادیم، شام و ناهار را سَمبَل میکردیم، خریدهامان را تندتند انجام میدادیم، از این سر تا آن سر پاریس، از میدان «موبر» تا «اتوال» را سگدو میزدیم از وحشت مأمورهای اجرا، ترس اجاره، مأمور گاز، اضطراب مالیات... هیچوقت فرصت نکردم ماتحتم را خوب تمیز کنم از بس که باید عجله میکردم.
rezai milad
حجم
۶۷۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۲۸ صفحه
حجم
۶۷۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۲۸ صفحه
قیمت:
۱۳۴,۰۰۰
تومان