جملات زیبای کتاب مالوی | طاقچه
تصویر جلد کتاب مالوی

بریده‌هایی از کتاب مالوی

۴٫۰
(۲۰)
اگر يک سؤال باشد که من از آن وحشت داشته باشم، سؤالی که هرگز نتوانسته باشم به آن جواب رضايتبخشی بدهم، آن سؤال اين است که دارم چه کار می‌کنم.
niloufar.dh
مدتی بيش از حد طولانی انسان بوده‌ام، ديگر تحملش نمی‌کنم
پویا پانا
آدم گاهی غريبه‌هايی را می‌بيند که خيلی غريبه نيستند، انگار زمانی در حلقه‌های ذهنی ما نقشی ايفا کرده‌اند.
پویا پانا
هرگز عشق چندانی در دلم نبود که خرج کسی بکنم، اما در هر حال، جيره ناچيزی داشتم،
پویا پانا
همه مأموران کفن و دفن مرده‌اند.
Raha
هرازگاه يک گپ و گفت کوتاه چه موهبتی است.
پویا پانا
نمی‌شود همه‌چيز را با هم داشت
پویا پانا
پسرم بار غم و درد دلش را خالی می‌کرد، به نظرم خيلی هم ناخوشايند نبود. اين کار وجود آدم را تصفيه می‌کند. به نظرم، غصه خوردن در سکوت بيش‌تر به آدم لطمه می‌زند.
پویا پانا
او هيچ نمی‌دانست که زندگی می‌توانست با آدم چه‌ها بکند.
پویا پانا
درباره خدايی که مسيحيان به آن معتقدند، بايد بگويم که او هم دارد بيزارم می‌کند.
پویا پانا
انگار همگی از يک دوره خستگی و فرسودگی واحد سر بلند کرده‌ايم، به پيش و به پيش، توده بر روی توده، تا وقتی که عاقبت ديگر هيچ جايی باقی نمی‌ماند، و نه هيچ نوری، تا بتوان چيز بيش‌تری بر روی توده‌ها توده کرد.
javadazadi
اگر يک سؤال باشد که من از آن وحشت داشته باشم، سؤالی که هرگز نتوانسته باشم به آن جواب رضايتبخشی بدهم، آن سؤال اين است که دارم چه کار می‌کنم.
پویا پانا
رنج و زحمت‌های پيش از ظهر به پايان رسيد، حالا رنج و زحمت‌های بعدازظهر بايد آغاز می‌شد.
niloufar.dh
خشم چيزی تجملاتی است که من از عهده تجربه کردنش برنمی‌آيم. چون خشمگين که بشوم، کور می‌شوم، چشمانم پُر از رگ‌های خونی می‌شوند و چيزی را می‌شنوم که گوستاو بزرگ می‌شنيد، غژغژ نيمکت‌های دادگاه‌های جنايی. اوه، هيچ‌کس بدون خشونت، مهربان و با نزاکت و منطقی و صبور نمی‌شود، روز از پی روز، سال از پی سال.
پویا پانا
هرازگاه يک گفتگوی مختصر چه تنوع آرامش‌بخشی است.
پویا پانا
آدم چقدر از خود حقيقی‌اش دور است، خدای من. من که به معقول بودنم می‌باليدم، سرد مثل کريستال و رها از هر گونه عمق دروغين و جعلی!
Arman ekhlaspour
بگذاريد مطلبی را به شما بگويم، وقتی مددکارهای اجتماعی برای جلوگيری از غش کردنتان با نوعی وسواس چيزی را مجانی، بدون پول و رايگان، تعارفتان می‌کنند، پاپَس کشيدن کار بيهوده‌ای است، چون آن‌ها با همان خوردنی‌های حال به هم زن تا آخر دنيا پی‌تان می‌آيند. سپاه رستگاری هم لنگه همان‌هاست. در برابر حرکت خيرخواهانه هيچ دفاعی وجود ندارد، دست‌کم، من هيچ شيوه دفاعی‌ای در برابرش نمی‌شناسم.
niloufar.dh
وقتی به آن‌جا رسيدم، ديگر ذله شده بودم. نه اين‌که واقعا ذله شده بودم. آدم فکر می‌کند ذله شده، اما واقعا کم پيش می‌آيد که چنين احساسی پيدا کند. دليل اين‌که احساس کردم ذله شده‌ام اين بود که عاقبت به مقصد رسيده بودم، اگر يک مايل ديگر تا مقصد فاصله بود، يک ساعت بعد ذله می‌شدم. ذات آدميزاد. چيزی شگفت‌انگيز.
عسل
گوش می‌دهم و صدا صدای جهانی است که تا بی‌نهايت درهم فرو می‌ريزد، جهانی يخزده، زير آسمانی محو و آرام، با نور کافی برای ديدن اطراف، بله، و همين‌طور يخزده. و صدای زمزمه‌اش را می‌شنوم که می‌گويد همه‌چيز می‌پژمرد و کمر خم می‌کند و می‌شکند، انگار که سنگينی و فشار بار زيادی را تحمل می‌کند، اما اين‌جا هيچ باری نيست، و زمين هم مناسب هيچ بار و محصولی نيست، و همين‌طور نور، پايين و رو به نقطه پايانی که پنداری هرگز از راه نخواهد رسيد.
عسل
چون اين اراضی باير که هرگز نور حقيقی به خود نديده‌اند، چه پايان احتمالی‌ای می‌توانند داشته باشند، بی‌هيچ درخت و گياهی که قامت راست کرده باشد، و بی‌هيچ پی و بنيادی، بلکه فقط همين چيزهای خميده و کمر شکسته، برای هميشه در حال لغزيدن و سقوط کردن و فرو پاشيدن و از بين رفتن، زير آسمانی که نه
عسل

حجم

۲۴۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۵۵ صفحه

حجم

۲۴۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۵۵ صفحه

قیمت:
۱۲۷,۵۰۰
تومان