گفتم: «راه از کدام جانب است؟»
گفت: «از هر طرف که روی، اگر راه روی راه بَری.»
علیرضا یونسی
گفت: «چندان که روی باز به مقام اول توانی رسیدن، چنان که پرگار که یک سر از او بر این نقطه مرکز بود و سری دیگر بر خط و چندان که گردد، هم باز بدانجا رسد که اول از آنجا رفته باشد.»
علیرضا یونسی
«سیمرغ آشیانه بر سر طوبی دارد. بامداد سیمرغ از آشیان خود بهدر آید و پَر بر زمین بازگستراند، از اثر پَر او میوه بر درخت پیدا شود و نبات بر زمین.»
علیرضا یونسی
هر زمان سیمرغی از درخت طوبی به زمین آید و این که در زمین بود منعدم شود معاًمعاً، چنان که هر زمان سیمرغی نیاید اینچه باشد نماند و همچنان که سوی زمین میاید، سیمرغ از طوبی سوی دوازده کارگاه میرود.
علیرضا یونسی
سیاهی، و تو خود در ظلماتی، اما تو نمیدانی، آنکس که این راه رود چون خود را در تاریکی بیند، بداند که پیش از آن هم در تاریکی بوده است و هرگز روشنایی به چشم ندیده. پس اولین قدم راه روان این است و از اینجا ممکن بود که ترقی کند.
علیرضا یونسی