بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کجا باید رفت تا سکوت غوغا کند | طاقچه
تصویر جلد کتاب کجا باید رفت تا سکوت غوغا کند

بریده‌هایی از کتاب کجا باید رفت تا سکوت غوغا کند

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۵ رأی
۴٫۴
(۵)
برای صید خوشبختی شتاب داشتم اما نه توری داشتم نه اعتقادی به سرنوشت داشتم خسته و بی‌توان
Bud
شب‌های گم‌شده در گریستن‌های بی‌پایان ما را باید ستایش کرد
حآنا
هر چه هست اشک‌ها و آه‌های متلاشی‌شده است که در انتظار جواب‌اند چه کسی باید جواب بدهد آنان که می‌بایست جواب بدهند در خاک خفته‌اند
Bud
من از یأس حرف نمی‌زنم چون هنوز خندهٔ کودک را در خواب و چمن‌هایی را که هنوز در این پاییز زرد نشده‌اند دوست دارم.
Bud
تقویم را ورق نزن سرعت شب و روز زیاد نمی‌شود باران را نگاه کن.
Bud
از ما چه خواهد ماند در این برف و بوران در انتظار جواب هم نیستم نیستی پند داد که فقط در انتهای این کوچهٔ ظلمانی یک شمع روشن است که آن هم به پایان عمرش نزدیک است.
Bud
نیازی به مرثیه نیست فقط باید گریست
Bud
می‌خواستم وقت تاراج برگ در پاییز و هنگام فوران لبخند کودکان از شوق دیدنِ شیرینی‌ها در ویترین شیرینی‌فروشی‌ها به دنیا بیایم هوا که تاریک شد تمام آرزوهایم به باد رفت.
Bud
تو در تاریکی زندگی می‌کنی و تشنه هستی در تاریکی جست‌وجو کن شاید لیوانی آب بیابی شاید این حدس حقیقت نداشته باشد.
Bud
حوادث پشت پنجره‌ام آرام‌آرام پوست می‌اندازند و سپس پیر می‌شوند من از همهٔ این حوادث فقط دو یا سه حادثه را به یاد دارم که شنیدنی نیست حتی آزارم می‌دهد اما من سکوت می‌کنم تسلیم می‌شوم.
Bud
میان رنگ سفید و سیاه تفاوتی نبینیم و هر دو را باور کنیم.
Bud
برخیزیم پنجره را باز کنیم این آخرین فرصت ما خواهد بود.
Bud
تقویم را ورق نزن سرعت شب و روز زیاد نمی‌شود باران را نگاه کن.
Bud

حجم

۱۷۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۴۱ صفحه

حجم

۱۷۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۴۱ صفحه

قیمت:
۷۶,۰۰۰
۳۰,۴۰۰
۶۰%
تومان