
بریدههایی از کتاب مزخرفات فارسی
۳٫۱
(۴۷)
درست است که آب مایع است، ولی آب مایهٔ حیات است نه مایع حیات. و درست است که اغلب کسی ضربالاجل میدهد که عجله دارد، ولی برای مهلت دادن ضربالاجل میدهد نه ضربالعجل.
از این غلطهای ناشی از شنیدار بسیار داریم:
راجب به به جای راجع به
نهله به جای نحله
توجیح به جای توجیه
ترجیه به جای ترجیح
قائله به جای غائله
الارقم به جای علیرغم
اجالتاً به جای عجالتاً
فارقالتحصیل به جای فارغالتحصیل
متنابه به جای معتنابه
متوصل به جای متوسل و...
Alivi
اگر به غلطهای املایی حساس باشید، مواجه شدن با آنها هنگام خواندن متنهای احساسی بدترین اتفاق ممکن است.
farnaz Pursmaily
نمیدانم چرا خیلی از ما هنوز فرق شکلکها را نمیدانیم.
مثلاً طرف همکارمان است و فقط آدرس یک سایت را پرسیده، ما در جواب برایش شکلک قلب میفرستیم. خب که چی؟
Alireza Saebi
سلام کردنی است، نه داشتنی و نه عرض نمودنی. بازی کردنی است، نه داشتنی. مرور کردنی است، نه داشتنی و نه نمودنی. زندگی کردنی است نه داشتنی. بیان کردنی است، نه داشتنی و نه نمودنی. و بر همین قیاس گیرید هر آنچه کردنی است، ولی تازگیها یا میداریمشان یا مینماییمشان!
کاربر ۱۱۵۲۱۱۶
یک جور عادت است شاید. عادت به استفاده از کلمههایی که به آنها فکر نمیکنیم ولی خیال میکنیم نفس به کار بردنشان به کلام ما سنگینی میدهد، یا قشنگتر به نظر میرسد. ما هم که اغلب شیفتهٔ سنگینی و قشنگی! غافل از اینکه حرف ما سنگینیاش را، نه از کلمههای تکراری که، از فکرمان میگیرد. قشنگی و زیبایی هم وقتی بر اساس تقلیدِ ناآگاهانه باشد، میشود یک چیز باسمهای و دل را میزند
farnaz Pursmaily
میتوان سلیقهای نوشت، میتوان غلط نوشت، میتوان بد نوشت، میتوان هفت جمله با هفت فعل را تبدیل کرد به یک جملهٔ یکصفحهای با یک فعل، میتوان به آیین نگارش بیتوجه بود، اما نمیتوان کمسوادی یا تنبلیِ زبانی و آشفتگی در نگارش را گذاشت به حساب حقی که «خودم» بر گردن زبان مادری خودم دارم. اینطور باشد، دیگر چه گردنی، چه مادری!
miladtj90
انتظار را در سه معنا به کار میبریم: چشمبهراهی که بیشتر مخصوص همان عشاق قدیم است؛ توقع داشتن که عشاق امروز بیشتر با آن خو گرفتهاند؛ احتمال دادن و پیشبینی کردن در امور خوشایند که همه از آن استفاده میکنیم. و البته یک معنای چهارم در باب احتمال و پیشبینیِ امور ناخوشایند، که افتخار استفاده از آن مخصوص رسانههای عمومی است؛
سارا تقوی
دروغ که از بزرگترین گناهان دینی و آبروبرترین گناههای اجتماعی است، حالت نقل و نبات یافته و بدبختانه هر قدر روی صندلی بزرگتری نشسته باشی، هم بزرگتر دروغ میگویی هم آسانتر. دروغهایی که نهتنها حناق نمیشود تا گلو را بگیرد، که با آنها انگار راحتتر نفس میکشی و لابد میخندی به ریش دیگران یا حتی جامعهای که دروغ و دروغهای تو شده است بلای جانشان
m.r
اینها نه نصیحت است نه پند؛ فقط نکتههایی ساده است برای درک ذرّهای از شیرینی زبان فارسی و آگاه شدن از چندوچون معنا و املای برخی واژهها. وگرنه مثلاً برای جماعتِ کتابنخوان چه فرقی میکند که پیشخانِ کتاب باشد یا پیشخوانِ کتاب؛ در هر دو حالت کتابنخواناند.
m.r
روزگار، روزگارِ ریال و تومان و یورو و دلار است. صبح تا شب نشستهایم به ضرب و تقسیم و جمع و منها. البته تقسیم و منهایش بیشتر مال ماست و جمع و ضربش بیشتر مال مالداران.
Mobinteri
میتوانید وجه عرفانیِ این بیت مولانا را بیخیال شوید و آن را برای معشوق بیوفا یا خدانکرده خیانتکارتان بفرستید؛ صددرصد تضمینی، بدون درد و خونریزی:
آه که من دوش چهسان بودهام
آه که تو دوش که را بودهای
Mobinteri
تا کی شود که سرنوشتِ نسل پینگلیشنویسان هم به سرنوشت دایناسورها پیوند بخورد و برسیم سروقت بدبختیهای فارسینوشتنِ خودمان.
Mobinteri
حجم
۱۰۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۳۵ صفحه
حجم
۱۰۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۳۵ صفحه
قیمت:
۴۲,۰۰۰
۲۹,۴۰۰۳۰%
تومان