جملات زیبای کتاب ج | طاقچه
تصویر جلد کتاب ج

بریده‌هایی از کتاب ج

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز
۳.۱از ۱۰ رأی
۳٫۱
(۱۰)
گوشی که رسید بهش بی مقدمه گفت: التماس نکن. گفتم: بابت چی؟ گفت: از دنیا اومدن تو نمی‌نویسم. گفتم: مامان، برای خاطره نوشتن دیگه رجز نخون. : می‌گم سرراهی بوده. : حالا از کجا می‌خوای شروع کنی؟ : خب معلومه، از اون راست‌دستِ کثیف. : بیچاره بابام. حلقه‌ی عصایش را خفت کردم بالای کمر شاخه و خرمالوها را پایین کشیدم. درخت، بارش از جانش بیش‌تر بود. زیادی میوه داده بود. هیچ سالی این‌طور نمی‌شد. حتی یک برگ هم به تن نداشت. پاکِ پاک بود. اولی را که چیدم، فهمیدم همه‌شان یخ‌زده‌اند
مری

حجم

۴۸۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۰۷ صفحه

حجم

۴۸۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۰۷ صفحه

قیمت:
۶۶,۰۰۰
۳۳,۰۰۰
۵۰%
تومان