نظامی گنجوی
درباره زندگی و آثار نظامی گنجوی
الیاس ابن یوسف ابن زکی متخلص به نظامی گنجوی، گنجینهای که خود را دهقان فصیح پارسیزاد خوانده، بیشک از ستونهای ادبیات پارسی و شاعری منحصربهفرد و الهامبخش طیف وسیعی از شعرای پسازخود است. حکیمی که در علوم عقلی و نقلی، از فلسفه و کلام تا فقه و ادبیات عرب و حتی نجوم تبحر داشت، اما آتشی نهفته در جانش، شاعریش آموخت و جاودانش نمود. داستانسرایی که آثار سترگ منظومش سینهبهسینه و نسلبهنسل گشته و تاریخ ادبیات غنایی پارسی را به پیش و پسازخود تقسیم کردهاست. در این یادداشت نگاهی به زندگینامه نظامی گنجوی داشتهام و آثاری از این شاعر بزرگ معرفی خواهم کرد.
پارهای از زندگی نظامی
نظامی در سدهی ششم هجری، بین سالهای ۵۲۰ تا ۵۵۱ و به احتمال زیاد در گنجه متولد شد. هرچند همچون بسیاری از بزرگان، جزئیات زندگیاش آنچنان روشن نیست، اما از میان متون تذکرهنویسان و اشعار خود او میتوان به حقایقی از زندگی و زمانهاش دست یافت. در زندگی پرفرازونشیبش آنچه بیش از همه به چشم میخورد، رنج فراق است. روزگار در همان کودکی سایهی والدین را از سرش بازگرفت و یتیمش کرد؛ مادری که به استناد اشعارش کردتبار و پدری که به گمان بعضی مورخین، از طبقهی دهقانان بودهاست. صاحبنظران برای طبقهی دهقان در آن دوران طیفی از مصادیق، از مالک زمینهای کشاورزی تا تاریخنگار برشمردهاند.
البته تلاطم و تلخی برای نظامی گنجوی به یک نقطه ختم نشد. او سه بار ازدواج کرد و هر سه همسرش را از دست داد؛ روزگارش گره خورد، تقدیر تنگنای خود را بیرحمانه به رخ کشاند و زهر فراق را به کامش چشاند، اما شیوهی شکوه وانهاد، قلم به دستان هنرمندش گرفت، بدیعترین تصاویر و درخشانترین ترکیبها و صنایع را به همآمیخت و داغ جانش را از نای قلم بر صفحات تاریخ ادب پارسی دمید.
حکیم نظامی در عصر حکمرانی شاهان سلجوقی و عدهای دیگر از حکام محلی زیست. کتابهایش را نیز به بعضی از آنها تقدیم کرده اما هیچگاه بهعنوان شاعری درباری یا مدیحهسرا شناخته نشده است.
آثار نظامی گنجهای
پنج گنج (خمسه) نظامی
خمسه یا پنجگنج نام پنج منظومهی مثنوی از نظامی و عصارهی زندگی ادبی او است. حسن وحید دستگردی از نخستین و مهمترین ادبایی است که سعی در تصحیح و ارائهی این پنج اثر به شکلی سازمانیافته و تنقیحشده نمود. پنج گنج در شش دفترگرد آمده که هر کدامشان جایگاهی بیبدیل در ادبیات غنایی و تعلیمی پارسی دارند.
مخزنالاسرار
اولین اثر از مجموعه خمسه، مخزنالاسرار، بین سالهای ۵۶۱ و ۵۶۹ قمری نگاشته شده است. این اولین و کوتاهترین منظومه از پنجگنج را از سترگترین نمونههای ادبیات تعلیمی دانستهاند. نظامی گنجوی این مثنوی را در حدود ۲۲۶۰ بیت سرود و به ملک فخرالدین بهرامشاه بن داوود، والی آذربایجان تقدیم کرد. مخزنالاسرار دو بخش رمزنامه و پندنامه را شامل میشود. او در این کتاب از راز آفرینش جهان و خداشناسی تا اسرار عارفانه و فضائل اخلاقی، سخن گفتهاست. حکایات نغز حکیمانه و دعوت به خودشناسی و عاقبتاندیشی در این مثنوی به چشم میخورد و به جان مینشیند. خاصیت تاویلپذیری و ابهام، زیباییهای اثر را دوچندان کرده است، از همین رو بسیاری از محققان به شرح و ارائهی خوانش خود از این منظومه پرداختهاند.
خسرو و شیرین
عاشقانهای کمنظیر که مابین سالهای ۵۷۱ تا ۵۷۸ قمری و در ۶۵۰۰ بیت نگاشته و از آن به بعد، الهامبخش بسیاری از سخنوران و پارسیگویان شد. نظامی این منظومه را تحت تاثیر فردوسی بزرگ و ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی آفرید؛ البته خسرو و شیرین نظامی گنجوی رنگوبوی دیگری نسبت به روایت فردوسی دارد. او عشق را بنمایهی اصلی اثرش کرده و کمتر به جنبههای حماسی و تاریخی پرداخته است. این مثنوی را بعضی متاثر از قصههای محلی کردی دانستهاند که احتمالا بیربط به تبار نظامی و مادر کرد او نیست.
نظامی در این مثنوی از عشق خسروپرویز پادشاه ساسانی و شیرین شاهزادهی ارمنی حکایت کرده است. او داستان را با تفسیر عشق آغاز میکند، زانپس از حال خسرو و جمال شیرین و وصف زمانهشان، نیز از آشنایی خسرو با شیرین بهدست شاپور، آن نقاش نیرنگساز میگوید و داستانی منظوم و پرکشش میسازد که در میان داستانهای عاشقانهی پارسی از صدرنشینان است. شیرینی داستان و شیرینزبانی شاعر و تصویرسازی خیالانگیز و بیبدیلش از دلدادگی خسرو و شور عشق فرهاد (دیگر دلباختهی شیرین)، با رخدادهای غریب و هیجانانگیز درهم میآمیزد و این شاهکار اینگونه از میان سربرمیآورد.
یکی از هیجانانگیزترین لحظات داستان زمانی است که خسرو و فرهاد به یکدیگر برمیخورند و چشم در چشم هم به گفتگو میپردازند.
لیلی و مجنون
دربارهی داستان لیلی و مجنون سخنها گفتهاند. داستانی که ریشه در افسانههای عربی دارد آنچنان که نظامی خود نیز بدان اشارتی کرده است. برخی مجنون را شخصیتی واقعی از سرزمین عربستان میدانند و برخی دیگر بر این نظر نیستند. اما هر چه بوده و هست، بسیاری کسان از ملتهای مختلف از این داستان تاثیر پذیرفته و آن را با زبان و کلمات خود بازآفریدهاند. به سال ۵۸۴ هجری قمری، شاه شروان نیز هوس میکند که این داستان را از زبان نظامی گنجوی بشنود. نظامی که گویی چندان راغب نبوده، در زمانی نهچندان طولانی این اثر را در ۴۷۰۰ بیت خلق میکند. گرچه منتقدان آثار این نارضایی و کمانگیزگی را در قلم نظامی برشمردهاند، اما نمیتوان بر زیباییهای کار و اثری که بر شاعران بزرگ پسازخود گذاشت، چشم پوشید. شاعران ناموری همچون امیرخسرو دهلوی و جامی. آثار این منظومه، تنها محدود به حوزهی پارسیزبان نمانده و به زبانهای آلمانی، فرانسوی، روسی و ارمنی ترجمه شده است.
مثنوی لیلی و مجنون داستان عشق دو جوان بادیهنشین است که روزگار در کار آنها گره میاندازد و همهچیز آنقدر به هم میپیچد که کار به جنگ نیز میکشد. مجنون اما عاشقتر از آن است که دل بکند و اینگونه آوازهی عشق و بیماریاش عالمگیر میشود.
داستان لیلی و مجنون بر دنیای موسیقی نیز بیاثر نبوده است. از موسیقی ایرانی گرفته تا اریک کلاپتون خوانندهی محبوب انگلیسیزبان که با الهام از این داستان، آهنگ لیلا را منتشر کرده است.
هفت پیکر
هفتپیکر، پیکرهای نمادین، اعجابانگیز، زیبا و بسیار منسجم دارد. جایی که نظامی قدرت قصهپردازی خود را به رخ میکشد و بر بال خیال، هفت اقلیم داستان منظوم پارسی را میپیماید. این هفت نمادین را در این مجموعه بارها خواهید دید. کتاب به سال ۵۹۳ هجری قمری و در ۵۱۳۶ بیت نگاشتهاست. هستهی منظومه، داستانهایی است که شخصیت اصلی قصه یعنی بهرام گور از هفت دختر ساکن هفت گنبد (کاخ) میشنود. دختران پادشاهان هفت کشور و همسرانش که او هر روز و بهنوبت مهمان یکیاز آنهاست. قصهها همگی چندلایه و پرکشش است که به گفتهی خود نظامی، ریشه در اطراف بخارا و طبرستان دارد. در این کتاب رخدادهای دوران بهرام گور نیز به وصف آمده است. این آمیزه از ادبیات غنایی و حماسی، شاهکاری ساخته که از حیث انسجام و اعتبار به همراه خسرو و شیرین همچون دو ستارهی درخشان در آسمان بلند زندگانی ادبی نظامی گنجوی و ادبیات ایران میدرخشند.
اسکندرنامه
اسکندرنامه، آخرین منظومه از خمسه، شامل دو دفتر است: یکی شرفنامه و دیگری اقبالنامه. این هر دو مثنوی در ۱۰۵۰۰ بیت و به حدود سال ۵۹۹ هجری به نظم آمدهاست.
شرفنامه
نظامی در شرفنامه به زندگانی اسکندر از تولد تا فتوحات و بازگشت به روم پرداخته است.
اقبالنامه
اقبالنامه نیز شامل مجموعهای از فضائل اسکندر، از علم و حکمت و تدبیر و مجالستش با بزرگان دانش و صاحبان بینش است.
علاوه بر مثنویهای خمسه، از نظامی گنجوی غزلیات، قصائد، رباعیات و قطعاتی نیز به یادگار ماندهاست. تمامی آثارش مشحون از کلمات و ترکیبات بدیع و استعارات و تشبیهات بینظیر و تصاویر مهیج و خیالانگیز است. سبکی یگانه که او را تبدیل به یکی از ارکان شعر پارسی کرده است.
وفات و آرامگاه پرماجرای نظامی
همچون ولادتش، از وفات او نیز تاریخ دقیقی ذکر نکردهاند؛ تنها میدانیم مابین سالهای ۵۹۸ تا ۶۱۹ درگذشت و در خاک گنجه آرام گرفت. شهری که تمام عمرش در آن زیست و بالید. آرامگاه او در حاشیهی غربی شهر گنجه چندبار بازسازی شده و حوادث گوناگونی در جوار خود دیده که از آنجمله جنگ ایران و روس در اوایل قرن نوزدهم میلادی است. گنجه در پی پیمان گلستان از ایران جدا شد. نظامی را اما با هیچ عهد و ناعهدی و حربهای نمیتوان از تاریخ ایران جدا کرد. کارهای سبکی همچون برچیدن اشعار پارسی او از مقبرهاش، تنها از سفاهت مدعیان پرده برمیدارد.
ما و نظامی گنجوی
حالا ما ماندهایم و میراث گرانسنگی که نظامی از عمر پررنجوگنجش حاصل آوردهاست. مستمسکی گران داریم تا در طوفان بلا بدان بیاویزیم و از سقوط بپرهیزیم. باغستانی که نظامی با عصارهی جانش برآورد و آباد کرد. میتوانیم هر شب یا هر از چند شبی، پیش از سر به بالین گذاشتن و آرمیدن، سری به این بوستان پرثمر بزنیم، از درختان زیبا و لطافت خنکایش بهرهای ببریم و جانی بیفزاییم. خواندن تنها چند بیت از نظامی و یا شنیدن آن، شبهامان را شبهای دیگری خواهد کرد. بهقول خود او:
بهاری داری از وی برخور امروز/ که هر فصلی نخواهد بود نوروز
گلی کو را نبوید آدمیزاد/ چو هنگام خزان آید برد باد