جان گرین
کمتر فیلمدوستی است که فیلم بخت پریشان را ندیده باشد، این فیلم به نوبه خود در زمان خودش فروش ۳۰۰ میلیون دلاری را تجربه کرد. هرچند این فیلم اشک مخاطب را درمیآورد، اما امید را هم به مخاطب میتاباند. جان مایکل گرین خالق این داستان است. او متولد ۲۴ اوت ۱۹۷۷ در ایالات متحده آمریکا است، داستانهایش به زبان انگلیسی است اما تاکنون به ۵۵ زبان دنیا ترجمه شده و بیش از ۲۴ میلیون نسخه از کتابهایش در سراسر دنیا به فروش رسیده است. با این رقم از فروش کتاب و بازدیدهای بیش از یک میلیاردی ویدیوهای آموزشی یوتیوبش عجیب هم نیست که در سال ۲۰۱۴ مجله تایمز او را به عنوان یکی از صد شخصیت تاثیرگذار جهان معرفی کرد.
اگر رمان نوجوان را یک سرزمین وسیع در نظر بگیریم، میتوانیم ادعا کنیم جان گرین یکی از فرمانروایان قدرتمند یکی از قبایل مهم و پرطرفدار این سرزمین است. گرین از آن دست نویسندههایی است که کتابهایش بعد از انتشار مدتها در لیست پرفروشترینهای نیویورک تایمز باقی میمانند. گرین قبل از اینکه به سوی نویسندگی برود از دانشگاه در دو رشتهی ادبیات و علوم دینی فارغالتحصیل شد و قصد داشت که کشیش شود، ولی بعد از آنکه مدتی در بیمارستان اطفال در کنار کودکان سرطانی به فعالیت پرداخت، تصمیم گرفت که نویسنده شود. رمان اشتباه در ستارههای بخت ما -که در ایران با نام نحسی ستارههای بخت ما نیز شناخته میشود- هم تحت تاثیر فعالیت در بیمارستان و همزیستی با کودکان سرطانی نوشته شده است. جان گرین علاوه بر نویسندگی به عنوان آموزگار و بلاگر هم فعالیت میکند. او مدت زیادی است که همراه با برادرش سعی میکند دروس مختلف را به زبان ساده و لذتبخش در بستر اینترنت عرضه کند.
شروع نویسندگی جان گرین و جوایز
جان گرین همزمان با نوشتن صدها نقد درباره کتب مختلف برای مجله بوک لیست، در حال تلاش برای نوشتن اولین رمانش بود. گرین بعد از انتشار اولین کتابش یعنی، در جستجوی آلاسکا توانست برنده جایزه بهترین داستان رده سنی نوجوانان شود و بعد از آن بر اساس انتخاب داوران ALA نام کتابش در لیست سالانهی ده کتاب برتر دنیا برای نوجوانان و جوانان قرار گرفت. همچنین در لیست جوایز گرین میتوان به جایزه نوآور LA Times 2013 اشاره کرد. این جایزه به افراد و مؤسساتی اعطا میشود که کارهای پیشرفتهای را انجام میدهند تا کتاب، انتشارات و داستانسرایی را به آینده بیاورند. همچنین گرین توانست جایره ادگار سال ۲۰۰۸ را هم برای نوشتن کتاب شهر کاغذی از آن خود کند.
بهترین کتاب های جان گرین
در جستجوی آلاسکا (۲۰۰۵)
به ندرت پیش میآید که نویسندهای با نوشتن اولین اثرش جوایز زیادی را کسب کند. اما جان گرین به این موفقیت دست یافت. گرین کتابش را با الهام از زمانی که در ایندیاناسپرینگز مدرسه میرفت نوشت. هرچند که داستان خیالی است اما شخصیتها و طرحهای کتاب ریشه در خود زندگی نویسنده دارد. گرین میگوید که دانشآموز خوبی نبوده اما بعد از انتقال به ایندیاناسپرینگز شرایطش فرق میکند و به قول خودش تبدیل به یک یادگیرنده میشود. البته این داستان به نوبه خود به دلایلی به یکی از چالشبرانگیزترین کتابهای دهه پیش تبدیل شد. این کتاب درباره معنای عشق، قدرت، اندوه، امید و رستگاری است. داستان در مورد نوجوانی به نام مایلز است که زندگی معمولی دارد اما شوق این نوجوان به زندگی ماجراجویانه زیاد است تا اینکه به مدرسهای در آلاسکا منتقل میشود و با آشنا شدن با افرادی که هر کدام ماجراجوییهایی از جنس خودشان را دارند مسیر زندگی معمولیاش تغییر میکند و وارد محیطها و گروههایی میشود که با معمولی بودن سر و کار ندارند.
شهرهای کاغذی (۲۰۰۸)
رمان شهرهای کاغذی در سال ۲۰۰۸ به چاپ رسید و در مدت کمی توانست مدتها در لیست پرفروشترینها باقی بماند. این رمان یک سال بعد از چاپش توانست جایزه ادگار ۲۰۰۹ را برنده شود. گرین در این کتابش هم، مانند سایر کتابهایش به دغدغههای نوجوانان و احساساتی که آنها در این برهه حساس تجربه میکنند میپردازد. احساسهایی مانند مورد توجه بودن، ستوده شدن و گمگشتگی فلسفی. داستان در مورد پسری به نام کوئنتین است که از کودکی عاشق کودک همسایه و همبازیاش مارگو است. اما به دلیل تمایل زیاد مارگو به زندگی ماجراجویانه و تمایل کوئنتین به زندگی معمولی، با بزرگتر شدن رابطه آنها سردتر میشود. اما چند روز مانده به فارغالتحصیلی مارگو به سراغ کوئنتین میرود و او را دعوت به یک داستان ماجراجویانه میکند و این تنها فرصت کوئنتین است تا عشق خودش به مارگو را ابراز کند.
اشتباه در ستارههای بخت ما (۲۰۱۲)
این رمان پردرآمدترین رمان سال ۲۰۱۲ شد. به گفتهی جان گرین نام کتاب برگرفته از دیالوگی از نمایشنامه ژولیس اثر شکسپیر است: «خطا، بروتوس عزیز، از ستاره بخت ما نیست. بلکه از خود ماست که دونپایه ماندهایم.» ذکاوت گرین در انتخاب نام کتاب باعث شد کمی بعد از اعلام نام کتاب، حتی زمانی که هنوز طراحی روی جلد کتاب آماده نشده بود، به یکی از کتابهای صدرنشین پیشفروش در آمازون تبدیل شود. این اثر همچنین توانسته تا عنوان بهترین رمان سال را از نظر منتقدان نیویورک تایمز در سال انتشارش کسب کند.
جان گرین بعد از مدتی همزیستی با کودکان سرطانی تصمیم گرفته بود تا کتابی در این باره بنویسد اما به گفته خودش بارها نوشت و پاک کرد تا اینکه با زنی آشنا شد که مبتلا به سرطان بود و بعد از این آشنایی بود که توانست راه درست خود را پیدا کند و این اثر را خلق کند. این رمان درباره نوجوانی به نام هزل است که مبتلا به سرطان است و به او گفته شده است که به زودی میمیرد. او در جلسات گروهی با پسری که خودش زمانی مبتلا به سرطان بود آشنا میشود و با سفر این دو به آمستردام زندگی هزل دستخوش تغییر میشود. گرین در ابتدای داستان به خواننده اطمینان میدهد که نباید انتظار پایان خوشی را داشته باشد اما در ادامهی داستان تاکید میکند همواره امیدی هست.
زمین بر پشت لاکپشتها (۲۰۱۷)
این کتاب برخلاف نامش بههیچوجه درباره لاکپشتها نیست؛ بلکه درباره بیماریهای روانی، کشمکش نوجوانان با بیماریهای خویش، روابط، و اهدافشان است. درواقع چیزهایی که برای نوجوانان چالشبرانگیز است.
این رمان شاید یکی از شخصیترین رمانهای جان گرین باشد. دلیل آن هم چالش روانی شخصیت اول داستان است که مبتلا به OCD است. خود گرین مبتلا به وسواس است و مدت زیادی است که با این اختلال دست و پنجه نرم میکند. رمان در مورد نوجوانی به اسم آزا است که به شدت با وسواس دست و پنجه نرم میکند. آزا به خواستهی دوستش درگیر حل کردن معمای میلیاردری که ناپدید شده میشود تا بتواند پول جایزه تعیینشده را به دست آورد...