رامین ناصرنصیر
زندگینامه و معرفی کتابهای رامین ناصرنصیر
رامین ناصرنصیر (Ramin Naser Nasir) مترجم ایرانی است و بهواسطهی بازیگری چهرهی شناختهشدهای بین مردم دارد.
بیوگرافی رامین ناصرنصیر
رامین ناصر نصیر متولد ۱۳۵۴در تهران است. رامین ناصیرنصیر در رشتهی تدوین از پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغالتحصیل شده است و در حال حاضر نیز در دانشگاه تدریس میکند. کارگردانی، نویسندگی و منشیگری صحنه نیز علاوهبر بازیگری و مترجمی از جمله فعالیتهایی هستند که در رزومهی او دیده میشوند. او از کودکی زبان انگلیسی را آموخت و کمکم علاقهمند شد تا زبانهای دیگر را نیز بیاموزد.
رامین ناصیرنصیر کار بازیگری در تلویزیون را از سال ۱۳۷۳ با سریال ساعت خوش آغاز کرد و مردم بیشتر او را با کارهای طنزش میشناسند. از جمله سریالهای طنزی که او در تلویزیون کار کرده است میتوان به پلاک ۱۴، جنگ ۷۷، باجناقها، پشت کنکوریها و سه، پنج، دو اشاره کرد. او در چند فیلم و سریال شبکهی نمایش خانگی نیز به ایفای نقش پرداخته است؛ از جمله شهرزاد، شوخی کردم و قهوه تلخ.
معرفی آثار رامین ناصرنصیر
رامین ناصرنصیر چهار زبان انگلیسی، اسپانیایی، ایتالیایی و فرانسوی را میداند. او آثاری را از این چهار زبان به زبان فارسی ترجمه کرده است؛ البته بیشتر کارهای ترجمهی او از زبان انگلیسی به فارسی هستند.
پابرهنه در پارک
رامین ناصرنصیر اولین کار خود را در سال ۱۳۷۷ منتشر کرد. این اثر دربارهی یک نمایشنامه بود. این کتاب «پابرهنه در پارک» نام داشت و نشر نیلا آن را منتشر کرد. این نمایشنامه که اثری از نیل سایمون بود بعد از ترجمه بارها به روی صحنهی تئاتر اجرا شد و این انگیزهای برای رامین ناصرنصیر شد تا به کار ترجمه ادامه دهد. او خود را بهعنوان یک مترجم با اولین کارش به بازار ترجمه معرفی کرد؛ اما در دههی هشتاد جدی به این کار پرداخت و تا به امروز این کار را بهصورت حرفهای دنبال میکند.
آه پدر، پدر بیچاره!
دومین اثری که رامین ناصرنصیر ترجمه کرد در سال ۱۳۸۰ منتشر شد. اینبار نیز این اثر نمایشنامهای بود از آرتور کوپیت با نام «آه پدر، پدر بیچاره! مامان تو را در گنجه آویزان کرده و من خیلی دلم گرفته» که نشر نیلا آن را روانهی بازار کرد. این اثر یک نمایشنامهی پیچیدهی پستمدرن است که ماجرایش در هتلی در هاوانای کوبا میگذرد و شخصیت اصلی آن زنی است به نام مادام رز تپل. این نمایشنامه یک فضای تراژدی و مضحک را به پیش چشم خواننده ترسیم میکند.
معمار و امپراتور آرثور
ترجمهی بعدی رامین ناصرنصیر یک نمایشنامهی فرانسوی با نام «معمار و امپراتور آرثور» اثر فرناندو آرابال بود. این نمایشنامه در سال ۱۳۸۱ به فارسی ترجمه و توسط نشر نیلا روانهی بازار شد. شهرام زرگر در کنار رامین ناصرنصیر در ترجمهی سه نمایشنامهی پابرهنه در پارک، آه پدر، پدر بیچاره! و معمار و امپراتور آرثور دست داشته است.
پرندهای نیست؛ درخت میخواند
رامین ناصرنصیر در کار بعدی خود دست به ترجمهی یک کتاب شعر میزند و در سال ۱۳۸۲ کتاب «پرندهای نیست؛ درخت میخواند» با ترجمهی رامین ناصرنصیر منتشر میشود. این اثر برگزیدهای از آثار شاعران معاصر مکزیک است.
بهتر از نان
«بهتر از نان» کتاب شعر بعدی اثر ساموئل فیجو و به زبان اسپانیایی است که ناصرنصیر در سال ۱۳۸۷ به سراغ ترجمهی آن میرود.
اشکهای آبی اشکهای زرد
«اشکهای آبی اشکهای زرد» مجموعه شعری است اثر محمد الماغوط که توسط رامین ناصرنصیر در سال ۱۳۹۵ ترجمه شد. محمد الماغوط ادیب و شاعر مشهور سوری است که در شعرهایش به مسائل اجتماعی میپردازد و مردم عرب در اشعار او جایگاه ویژهای دارند. در کتاب اشکهای آبی اشکهای زرد تعدادی از اشعار عاشقانهی او نیز به چشم میخورد.
سمفونی درون بطری
«سمفونی درون بطری» اثر اوگو سالسه دو در سال ۱۳۸۹ با ترجمهی رامین ناصیرنصیر منتشر شد. ماجرای این نمایشنامه در فضای یک اتومبیل و در سوم اکتبر ۱۹۸۹ میگذرد. گروهی از هنرمندان مکزیکی بههمراه خانوادهاشان در یک اتومبیل به سوی ایالات متحده در حرکت هستند. آنها در صفی منتظر هستند تا وارد خاک آمریکا شوند. ناگهان در رادیو اعلام میشود که پاسگاه مرزی به دلایل امنیتی مسدود شده است. سرنشینان بسیار آشفته میشوند و بحثی بین آنها شکل میگیرد. بحث آنها به سمتی میرود که آمریکاییها را متهم میکنند به اینکه علیه مکزیکیها هستند. بحث آنقدر بالا میگیرد و ادامه پیدا میکند که پای یکی از خودشان به میان بحث کشیده میشود و به او اتهام دزدی زده میشود. این بگومگوها ادامه پیدا میکند تا زمانی که رادیو خبر جدیدی را اعلام میکند.
با تو، نان و پیاز
در سال ۱۳۸۵ با کتاب «با تو، نان و پیاز» رامین ناصرنصیر به سراغ ترجمهی ضربالمثل رفته است. در این کتاب که اثری است از هرون پرز مارتینیث ضربالمثلهای مکزیکی گردآوری شده است.
این تخممرغ نمک میخواهد
«این تخممرغ نمک میخواهد» اثر ساموئل فی خوو شامل ضربالمثلهای کوبایی است که رامین ناصرنصیر آن را در سال ۱۳۹۴ نیز ترجمه کرده است.
مهمان انقلاب
«مهمان انقلاب» اولین کتاب مستندی است که رامین ناصرنصیر آن را در سال ۱۳۹۹ ترجمه کرد. این کتاب یکی از وقایع مهم میان ایران و آمریکا را روایت میکند. تسخیر سفارت آمریکا در تهران از وقایعی است که در تاریخ بسیار به آن پرداخته شده است؛ اما بیان این واقعه از زبان یک گروگان نکتهی جالب کتاب مهمان انقلاب است. کاترین کوب در این کتاب در کنار بازگویی خاطراتش در زمان اسارت از پیچیدگیهای روابط سیاسی ایران و آمریکا میگوید. کاترین کوب حدود چهار ماه پیش از واقعه به ایران میآید و در ۱۴ آبان ۱۳۵۸ در دفتر انجمن ایران و آمریکا دستگیر میشود و در کنار ۵۱ آمریکایی دیگر یک اسارت ۴۴۴ روزه را میگذراند. کاترین کوب در این کتاب از رویدادهایی که در زمان اسارتش پیش آمد و شیوهی خود برای گذراندن این دوره میگوید. زبان او در این کتاب طنز است و بسیار خوب حال و هوای اتفاقات را بازگو کرده است.
دلبستگیها
رامین ناصرنصیر رمان بعدی خود را با نام «دلبستگیها» در سال ۱۴۰۰ ترجمه کرد. او این کتاب را از زبان اصلی یعنی اسپانیایی به زبان فارسی ترجمه کرده است و آن را با نسخهی انگلیسی نیز تطابق داده است. این کتاب توسط نشر چشمه منتشر شد. رودریگو اسبون در این رمان مستند سرنوشت یک خانوادهی آلمانی را روایت میکند. هانس ارتل بههمراه همسرش آئورلیا و سه دخترش مونیکا، تریکسی و هایدی ۷ سال پس از جنگ جهانی دوم یعنی در سال ۱۹۵۲ به بولیوی مهاجرت میکند. دلیل مهاجرت این خانواده به شغل ارتل برمیگردد و درواقع آنها مجبور به مهاجرت میشوند. ارتل فیلمبردار صاحب سبکی است که همکاری او با مستندسازی به نام لنی ریفنشتال سرنوشت خود و خانوادهاش را تغییر میدهد و باعث دردسرش میشود. لنی ریفنشتال فیلمهایی در جهت تمجید و توصیف ارتش آلمان نازی میساخت؛ بنابراین پس از پایان جنگ جهانی دوم و شکست آلمان نازی ارتل که در این کارها دست داشتهاست مجبور میشود بههمراه خانوادهاش به بولیوی مهاجرت کند. رودریگو اسبون میگوید که داستانش کاملاً مطابق با زندگی خانوادهی ارتل نیست؛ اما خطوط اصلی اتفاقات داستان و بخشهایی از کتاب عیناً با مصاحبههای اعضای خانواده مطابق است.
خاطرات جنگ خوک
رامین ناصرنصیر بار دیگر در کتاب خاطرات جنگ خوک دست به ترجمه از زبان اسپانیایی زده است. این کتاب را انتشارات خوب در سال ۱۴۰۲ منتشر کرده است. این کتاب داستان زندگی پیرمردی ۶۰ساله را روایت میکند که شاهد ناپدیدشدن و کشتهشدن دوستان خود است. به دلیل کمبود منابع و مشکلات اقتصادی جوانان شروع به حمله به سالمندان کردهاند. آدولفو بیویی کاسارس در این کتاب آرژانتینی را ترسیم کرده است که در آن یک نظام سرکوبگر حکومت میکند و زندگی را بر مردم سخت میکند و جانها را به لب میرساند؛ از این رو این کتاب در دستهی کتابهای پادآرمانشهری قرار میگیرد.
نقد و سبک ترجمه رامین ناصرنصیر
رامین ناصرنصیر معتقد است که دانستن زبان اولین قدم برای ورود به کار ترجمه است؛ اما چگونگی دانستن و آموختن زبان برای مترجمی بسیار مهم است. او معتقد است پس از فراگیری زبان مدتی زمان نیاز است تا فرد برای کار ترجمه آماده شود و هر مدل یادگیری برای این کار مناسب نیست. خود او برای کار ترجمه کتابها و فیلمهای زیادی را به زبان اصلی دیده است تا با زبان متعارف کوچه و بازار آشنا شود. او تلاش کرده است تا اصطلاحات، ضربالمثلها و فرهنگ مردم زبان مبدا را خوب بشناسد. تسلط کامل بر این موارد برای مترجمشدن بسیار ضروری است.
رامین ناصرنصیر در اولین کار ترجمهی خود بسیار خوب عمل کرد و توانست جای خود را در این عرصه حفظ کند. او با طیکردن مراحل بالا و همچنین تسلط به زبان فارسی دست به کار ترجمه زد. همین امر باعث شده است تا ترجمههای او بسیار روان باشند. او در انتخاب هر کاری برای ترجمه ابتدا دربارهی آن اثر تحقیق میکند و با آگاهی و کسب اطلاعات کافی دست به انتخاب میزند. او اغلب کتابهایی را انتخاب میکند که خودش از خواندنشان لذت برده باشد تا بتواند این لذت را با دیگران نیز شریک شود. تمام تلاش او در زمینهی ترجمه این بوده است که جدای شهرت نامش در بازیگری بهعنوان یک مترجم خوب و خبره در عرصهی نشر شناخته شود.
معرفی کتابهای صوتی با صدای رامین ناصرنصیر
اتاق تاریک
کتاب صوتی اتاق تاریک مجموعهای از داستانهای تنسی ویلیامز، نویسنده معروف آمریکایی است که با صدای رامین ناصرنصیر روایت شده است. این داستانها بازتابی از زندگی واقعی و خیالی ویلیامز هستند و به شکلی جذاب، سرگذشت او را به تصویر میکشند. ویلیامز در این آثار با استفاده از لحن خاصی داستان میگوید که هم شگفتانگیز و هم دیوانهوار است، بدون نیاز به توضیح اضافی، دنیای خود را به خواننده منتقل میکند.
بچههای راهآهن
بچههای راهآهن اثر ای. نزبیت، داستانی است دربارهی زندگی سه کودک به نامهای روبرتا، پیتر و فیلیس. آنها در خانوادهای خوشبخت و در خانهای زیبا زندگی میکنند تا اینکه روزی پدرشان به طور مرموزی از خانه بیرون میرود. مادر به آنها میگوید که پدر برای کار رفته است، اما زندگی آنها دگرگون میشود و مجبور به نقل مکان به خانهای در نزدیکی ایستگاه قطار میشوند. این تغییرات آغازگر ماجراهایی است که کودکان در کنار قطار تجربه میکنند و به تدریج متوجه میشوند که چه چیزی باعث تغییر زندگیشان شده است. این کتاب را پری منصوری به فارسی برگردانده و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر کرده است. همچنین در سال ۱۹۷۰ فیلمی بر اساس این داستان ساخته شد. کتاب صوتی بچههای راهآهن با صدای رامین ناصرنصیر منتشر شده است.
سقاها
کتاب صوتی سقاها نوشتهی عتیق رحیمی و ترجمهی بنفشه فریسآبادی، روایت دو مرد افغانستانی است که به اجبار و اختیار در تلاشاند تا سرنوشت خود را تغییر دهند و از تسلیمشدن در برابر تقدیر خودداری کنند. داستان در روز تاریخی ۱۱ مارس ۲۰۰۱، همزمان با تخریب مجسمههای بودا توسط طالبان در بامیان، جریان دارد. رحیمی در این رمان با دو روایت موازی، داستانها را بین کابل و شهرهای اروپایی چون پاریس و آمستردام جابهجا میکند. این اثر که نخستینبار در سال ۲۰۱۹ منتشر شد، ترکیبی از فلسفه، شاعرانگی و تصاویر جزئی از دنیای جدید و کابل تحت کنترل طالبان است. رامین ناصرنصیر گویندگی این کتاب را انجام داده و رادیو گوشه آن را منتشر کرده است.
دلبستگیها
کتاب صوتی دلبستگیها نوشتهی رودریگو اسبون، با ترجمه و صدای رامین ناصرنصیر، داستان یک خانوادهی آلمانی در بولیوی دوران چگوارا را روایت میکند. این خانواده، به رهبری پدرشان هانس ارتل، ابتدا فیلمهای تبلیغاتی برای نازیها میسازند و سپس برای یافتن یک شهر گمشده در جنگل آمازون راهی سفری خطرناک میشوند. در کنار این داستان، زندگی مونیکا، دختری که به چریکهای کمونیست میپیوندد، نیز روایت میشود. داستان ترکیبی از شخصیتهای واقعی و تخیل است و حول محور ماجراجویی و دلبستگیهای شخصی اعضای خانواده میچرخد.