دانلود و خرید کتاب صوتی بلایای طبیعی (خلاصه کتاب)

کتاب صوتی بلایای طبیعی (خلاصه کتاب) نوشتهٔ جینجر زی و ترجمهٔ یاسین قاسمی بجد است. ساغر عارف پور گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و انتشارات جزیره کتاب آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب صوتی بلایای طبیعی (خلاصه کتاب)

جینجر زی، مدیر هواشناسی ABC News، در کتاب صوتی بلایای طبیعی (خلاصه کتاب) (Natural Disaster) پرده از زندگی خود در بلایای طبیعی را کنار کشیده است. او در شهر میشیگان بزرگ شد؛ جایی که در دوران جوانی به حوزهٔ هواشناسی علاقه‌مند شد. جینجر در این خلاصه‌کتاب صوتی در مورد مبارزهٔ مادام‌العمر خود با افسردگی، عاشقانه‌های زندگی‌اش و مسیر حرفه‌ای خطرناکی که برگزید، سخن گفته است.

شنیدن کتاب صوتی بلایای طبیعی (خلاصه کتاب) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب صوتی را به دوستداران آثار موفقیت و خودیاری پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی بلایای طبیعی (خلاصه کتاب)

«-برای زنان ممکن است سخت باشد که نامزدی را به هم بزنند. اغلب به ما می‌گویند که تردید ما نسبت به ازدواج چیزی است که باید روی آن کار کنیم، بنابراین عقب نمی‌کشیم و بقیه زندگی خود را با یک دسته گربه و یک فریزر پر از غذاهای ناب سپری می‌کنیم.

-من به عنوان گزارشگر و هواشناس در WOOD TV در زادگاهم گرند راپیدز، میشیگان کار می‌کردم. از کارم راضی نبودم و دائماً دنبال چیز بهتری بودم. من عاشق جو بودم و در شرف ازدواج بودیم.

-من نتوانستم با جو ازدواج کنم. کمتر از بیست و چهار ساعت قبل با او به هم زده بودم و تصور نمی‌کردم میزان آسیبی که دید همینقدر باشد. من حقیقت را به او گفتم و او در کمتر از سی دقیقه توانست تمام مراحل غم را طی کند.

-من خیلی گرسنه بودم و هر روز با رژیم خرگوشی فقط چند هویج می‌خوردم. داشتم غارنشینی می‌کردم و زن جنگجوی درونم به من اجازه داده بود که به عروسی نه بگویم.

-من ۱۸ماهه بودم که از پله‌ها افتادم و در اوایل ۲۰سالگی هواشناس بودم. من یک تشویق کننده دبیرستانی بودم که فکر می‌کردم بالای هرم تنها نقطه ارزشمند است و به ندرت در ماجراجویی‌هایم می‌ترسیدم.

-من عاشق آب و هوا هستم و اشتیاق خود را در ۹سالگی پیدا کردم. من خوش‌شانس بودم که والدینم طلاق گرفتند، زیرا اگر آنها در زندگی مشترک می‌ماندند، فکر نمی‌کنم به این زودی اشتیاق خودم را پیدا می‌کردم.

-من با تماشای آب و هوا از تلویزیون بزرگ شدم و می‌خواستم وقتی بزرگ شدم هواشناس شوم. با این حال، هرگز فکر نمی‌کردم در تلویزیون حضور داشته باشم. بیشتر هواشناسان برای شرکت‌های خصوصی یا دولت کار می‌کنند.

-من چهار فرزند دارم و با معشوق دبیرستانی‌ام کارل ازدواج کردم. زمانی که با خانواده‌ام در دریاچه میشیگان زندگی می‌کردم، عاشق آب و هوا شدم و تصمیم گرفتم که می‌خواهم هواشناس شوم. در سال آخر دبیرستان، در کلاسی به نام استودیو تلویزیون شرکت کردم که توسط یک گزارشگر تلویزیونی سابق به نام کالین پیرسون تدریس می‌شد. او به من پیشنهاد داد که پیش‌بینی آب و هوای تلویزیون را به عنوان یک شغل امتحان کنم.»